اذاخر
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
گویا این کلمه جمع قلت از واژه أذخر –درخت معروف[۱]- است. در منابع تاریخی آمده که رسول خدا(ص) به هنگام فتح مکه (در سال ۸ هجری)، از این موضع به این شهر وارد شدهاند.[۲] برخی «أذاخر» را کوهی دانستهاند که با افزوده شدن واژگان «ثنیه» (گردنه، عقبه قابل گذر) بر آن، «ثنیة أذاخر» (گردنه أذاخر) نامیده شده است. این گردنه از جانب شمال در ابطح و نزدیک خرمانیه نزول پیدا میکند و در جهت مقابل در مکانی که به «مکة السِّدر» موسوم است و امروزه به نام «صُفَیراء» –از محلات مکه-شهرت دارد، پایان مییابد. امروزه، مردم عوام از این مکان با نام «ذاخر» –بدون همزه ابتدای کلمه- یاد میکنند و «الثنیه» را «ربع ذاخر» مینامند.[۳]
منابع
پانویس
- ↑ برخی أذخر را گیاهی دوائی(نزهةالقلوب) و خوشبوی گفتهاند و آوردهاند که آن را کوم خوانند. (منتهی الارب) بعضی هم آن را گور گیاه و گوز گینه که بوی خوشی دارد، گفتهاند. (لغت نامه دهخدا)
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری،ج۲، ص۱۰۳.
- ↑ بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص ۲۱.