بتشکنی امام علی در تاریخ اسلامی
مقدمه
از علی (ع) روایت شده که فرمود: رسول خدا (ص) برای شکستن بتها مرا با خود به (مسجد الحرام) برد و به من فرمود: بنشین، من کنار کعبه نشستم و حضرت بر شانهام بالا رفت و فرمود: بپا خیز، او را بلند کردم حضرت ضعف مرا زیر پای خویش احساس کرد و دستور داد: بنشین، من نشستم و حضرت پایین آمد و فرمود: علی! تو بر شانه من بالا برو، من نیز بالا رفتم وقتی حضرت مرا از جا بلند کرد تصور کردم به آسمان رسیدهام، بدینسان، بر بام کعبه قرار گرفتم در آنجا بت بزرگی از مس با طنابهای آهنین محکم بسته شده بود، رسول خدا (ص) فرمود: بکوش تا آن را جدا کنی و من نیز تلاش میکردم و رسول خدا (ص) میفرمود: باز هم تلاش کن، تا سرانجام آن را از جا برکندم، حضرت فرمود: بر آن ضربه وارد کن و آن را بشکن من نیز با ضرباتی آن را شکستم و پایین آمدم[۱].[۲]
منابع
پانویس
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۶۷؛ ج۳، ص۵؛ ابن جوزی در تذکرة الخواص نظیر آن را آورده است. ینابیع الموده قندوزی، ص۲۵۴.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۲، ص۱۲۶.