استقلال در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

استقلال دارای دو مفهوم می‌باشد:

  1. انجام دادن کاری بدون تکیه بر چیزی
  2. تحت سلطه بیگانه نبودن

مفهوم نخست: استقلال به این معنا در باب صلات به کار رفته است.

به قول مشهور، استقلال در قیام نماز، به معنای تکیه ندادن بر چیزی در حال اختیار، شرط صحّت نماز است. [۱]

مفهوم دوم: استقلال دولت یا فرد عبارت است از حاکمیّت اراده ملّت یا فرد در شئون مختلف خود، بدون دخالت و نفوذ قدرت بیگانه. استقلال و آزادی وابسته به یکدیگرند. از آن در مسائل مستحدث سخن رفته است.

از نظر اسلام، استقلال دولت و ملّت مسلمان عبارت است از عدم سلطه و حاکمیّت کفّار برمسلمانان. براساس قاعده معروف فقهیِ نفی سبیل ، کافر در عرصه‌های مختلف زندگی اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... هیچ نوع ولایت و سلطنت بر مسلمان ندارد. بنابر این، قضاوت کافر در حقّ مسلمان نافذ نیست، و کافر نمی‌تواند از راه خریدن، مصالحه، هدیه و مانند آن، مالک برده مسلمان گردد. [۲]

بر اساس قاعده سلطنت و نیز اصل حرّیت، هر کس بر خود و مال خود سلطنت دارد و دیگری نمی‌تواند به ستم آن را از وی سلب کند یا او و مالش را تحت سلطه خویش در آورد.[۳]

منابع

پانویس

  1. العروة الوثقی، ج ۱، ص۶۳۴
  2. العناوین، ج۲، ص۳۵۰ ـ ۳۵۱.
  3. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۴۸۱ - ۴۸۲.