سیره در لغت
سیره از ماده «سَیر» به معنای رفتن، راه و روش است و گونهای دوام و استمرار در معنای سیره نهفته است. البته برای سیره معنای هیئت و حالت نیز گفته شده است.
مقدمه
«سیره» از ماده «سَیر» و سیر به معنای رفتن است. سیره را به معنای راه و روش دانستهاند؛ آنگونه که گفته میشود: در میان مردم با سیره و روش نیک یا زشت رفتار کرد و جمع آن سِیَر است[۱].
بیشتر کتابهای لغت سیره را به معنای روش و راه دانستهاند: «سَ ی رَ: اصلی است که دارای یک ریشه و دلالت بر گذشت و جریان دارد از سارَ يَسِيرُ سَيْراً و سیر به معنای سیر در روز و شب است. سیره روش در چیزی و به معنای سنت است؛ زیرا حرکت میکند و جریان مییابد...»[۲]. بنابراین گونهای دوام و استمرار در معنای سیره نهفته است.
معنای دیگری که برای سیره یاد کردهاند، هیئت و حالت است. وزن «فِعْلَه» برای حالت میآید. «سیره حالتی است که انسان و غیرانسان به گونه غریزی یا دریافتی بر آن است و گفته میشود سیره نیکو، سیره زشت. سخن خدا که میفرماید: ﴿سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى﴾[۳]، یعنی حالت چوبی که عصای موسی] داشت»[۴].
در مجمع البحرین[۵] و لسان العرب[۶] سیره به روش و رفتار و حالت و حیات معنا شده است. طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه فوق، سیره و راه را همانند دانسته و آن را به حرکت چیزی در جهتی خاص معنا کرده است و گفته ﴿سِيرَتَهَا الْأُولَى﴾ یعنی بازگشت اژدها به حالت نخستین که همان عصاست[۷]. برابر این بیان سیره به معنای رفتاری است که جهت خاصی را پی میگیرد: «سیره اسم از «سار» است. سنت، راه، مذهب، هیئت و سیره به یک معنیاند»[۸]. سیره بر وزن فِعْله، برای بیان نوع عمل است؛ مانند نوع هیئت، جریان و حالت و کیفیت آن[۹] و «فَعله» به فتح «فا» به معنای انجام یک بار است[۱۰]. منظور از نوع، تکرار عمل نیست؛ بلکه شیوه و روش است. نوع نشستن، حالت سخن گفتن و چگونه برخورد کردن با دیگران، گرچه یک بار اتفاق بیفتد. سیره به زشت و زیبا تقسیم میشود؛ در نتیجه نوع عمل به معنای قواعد کلی نیست، گرچه میتوان از آن اعمال، قواعدی استخراج کرد که معنای دیگری برای سیره است. سیره یعنی سبک زندگی و رفتار. از آنجا که امکان دارد برخورد با یک حادثه بیش از یک مرتبه رخ ندهد، به شیوه و نوع آن برخورد، سیره اطلاق میشود[۱۱].
پرسش مستقیم
منابع
ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور
ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه
صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور
جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا
رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰
حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت
پانویس
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.
- ↑ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ «ما آن را به روال نخست آن، باز میگردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
- ↑ ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۳۳، ذیل واژه «سار».
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۳۸۹.
- ↑ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، جزء ۷، ص۱۷.
- ↑ سعید خوری شرتونی، أقرب الموارد، ج۱، ص۵۶۲.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲۸۸.
- ↑ در الفیه ابن مالک آمده: وَ فَعْلَةٌ لِمَرَّةٍ كَجَلْسَة/ وَ فِعْلَةٌ لِهَيْئَةٍ كَجِلْسَة.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۵۹؛ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص ۲۷؛ صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۱۳؛ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا، ص ۱۹؛ رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰ ص ۱۱؛ حسینیزاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۸؛ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.