شخصیت حضرت فاطمه
ابعاد شخصیت حضرت زهرا(س)
شناخت شخصیت حضرت فاطمه(س) همچون شناخت شخصیت دیگر معصومان(ع) از حوزه درک و فهم قاصر و محدود انسانهای عادی فراتر است. او در پرتو تعالیم عالی اسلام و مکتب تربیتی محمدی(ص) و کانون گرم و مقدس خانوادگی علوی(ع) جان خویش به زیور دانش و معرفت، کمالات نفسانی و معنوی و فضائل اخلاقی آراست و در عرصههای مختلف گوی سبقت از دیگران ربود و رتبت سروری زنان عالم و همتایی مقام ولایت علوی را از آن خود ساخت. اینک میکوشیم به برخی ابعاد شخصیتی آن حضرت که در طول زندگی کوتاه، ولی پر برکتش در ارتباط با خدا یا برخورد با افراد یا جریانات مختلف بروز یافته و زینت بخش صفحات تاریخ گشته، اشاره کنیم.[۱]
مقام علمی
مقام معنوی
مقام معنوی فاطمه(س) در قالب الفاظ و مفاهیم نمیگنجاد و افراد عادی را توان آن نیست که در شان و عظمت او سخن گویند. رتبت و مقام معنوی او را تنها خدا میشناسد و رسول خدا(ص) و همسرش امیر مؤمنان(ع). در یک جمله میتوان گفت، فاطمه(س) مظهر انسان کاملی است که در قرآن و روایات چهرهاش به تصویر کشیده شده است. وجودش مَثَل اعلای نفس بشری و مظهر صفات و اسمای الهی است. بر پایه روایتی پیامبر(ص) فرمود: «در مراحل رشد و کمال انسانی مردان بسیاری به مرحله کمال مقدر خود دست یافتهاند؛ ولی از زنان جز چهار تن به آن مقام نرسیدهاند: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه»[۲].
اینک جلوههایی از جمال معنوی و ملکوتی دخت گرامی پیامبر اسلام در کلام امام خمینی (ره): ... او حرکت معنوی خود را با قدرت الهی، با دست غیبی و با تربیت رسول الله(ص) شروع و تمامی مراحل معنوی را طی کرده است تا به مرتبهای رسیده که دست همه از او کوتاه گشته است[۳]. زنی که افتخار خاندان وحی و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز میدرخشد؛ زنی که فضائل او همطراز فضائل بینهایت پیغمبر اکرم و خاندان عصمت و طهارت بود[۴].
زنی که تمام خاصههای انبیاء در اوست؛ زنی که اگر مرد بود، نبی بود، زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود. تمام ابعادی که برای زن و برای یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا(س) جلوه کرده است. یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان؛ تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان[۵].
دلالت میکند بر آنچه از حقیقت لیلة القدر احتمال دادیم حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده و در آن حدیث است که نصرانی گفت به حضرت موسی بن جعفر(ع) که تفسیر باطن ﴿حم * وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ * فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ﴾[۶] چیست؟ فرمود: اما ﴿حم﴾ محمد(ص) و اما ﴿الْكِتَابِ الْمُبِينِ﴾ امیرالمؤمنین علی(ع) است و اما ﴿لَيْلَةٍ﴾ فاطمه(س) است[۷].[۸]
منزلت و شرف خانوادگی
حضرت زهرا(س) در خانه وحی به دنیا آمد و در فضایی آکنده از عطر مائدههای آسمانی همچون نزول فرشتگان و آیههای نورانی قرآن رشد یافت. پدر او، خاتم انبیا و افضل آنان و عقل کل و سنبل آفرینش و معلم و مربی بشریت است و مادرش خدیجه، زن سرشناس عرب و برخوردار از جمال و کمال معنوی؛ تا جایی که در وصفش گفته میشد: «كَانَتْ خَدِيجَةُ أَوْسَطُ نِسَاء الْقُرَيْشِ نَسَباً وَ أَعْظَمُهُمْ شَرَفاً وَ أَكْثَرُهُمْ مَالًا وَ کَانَتْ تُدْعَی فِيَ الْجَاهِلِیَّةِ بِالطَّاهِرَةِ»[۹]. خدیجه از لحاظ نسب در جامعه قریش، معتدلترین و در شرافت، بزرگترین و گرامیترین و از نظر مال و ثروت، ثروتمندترین آنان بود و در دوران جاهلیت او را «طاهره» میخواندند.
بنابراین، در منزلت و شرف خانوادگی کسی به پایه فاطمه(س) نمیرسد. افزون بر اینکه او نخستین ثمره وحی و تنها کودک خانواده و مادر آینده امامان(ع) است و طبعاً اهتمام والدین به ویژه رسول گرامی اسلام در تربیت وی و سرمایهگذاری در باره او بسیار بود.
رسول اکرم(ص)، که مصداق ﴿إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۱۰] است، در تمام دوران حیات زهرا(س) از توجه عمیق و ابراز مهر و محبت ویژه به وی دریغ نورزید و او را برای آیندهای دشوار و حساس نیکو تربیت کرد، چندان که وجودش «بَضْعَةُ الرَّسُول» (پاره تن پیامبر(ص)) گشت و پدر، خود را از او دانست و فرمود: «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا»[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۲۷.
- ↑ كمل من الرجال كثير و لم يكمل من النساء الا اربع: آسية بنت مزاحم، مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد(ص)؛ (تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۹۶).
- ↑ از پیام امام به مناسبت روز زن در تاریخ ۲۶/۲/۱۳۵۸، صحیفه نور، ج۶، ص۱۸۵.
- ↑ از پیام امام به مناسبت روز زن در تاریخ ۱۵/۲/۱۳۵۹، صحیفه نور، ج۱۲، ص۷۲.
- ↑ از پیام امام به مناسبت روز زن در تارخ ۲۶/۲/۱۳۵۸، صحیفه نور، ج۶، ص۱۸۵.
- ↑ «حا، میم * سوگند به این کتاب روشنگر * که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم * در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا میکنند (و تفصیل میدهند)» سوره دخان، آیه ۱-۴.
- ↑ آداب الصلات، ص۳۲۹.
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۲۹.
- ↑ السیرة الحلبیة، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ «فاطمه پاره تن من است و من از او هستم» علل الشرایع، ص۱۸۶.
- ↑ رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۳۲.