اصلاحات علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصلاحات علوی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اصلاحات علوی مدیریت جامعه براساس عدالت، رشد معنوی مردم، اجرای احکام الهی، مبارزه با ظلم و مفاسد، رعایت حقوق متقابل مردم و حاکمان از مهمترین پایه‌های اصلاحات از نگاه امام علی(ع) است و کسی که با این هدف و در این مسیر، اصلاح‌طلب باشد، سعادتمند است: من کمال السّعادة السّعی فی إصلاح الجمهور[۱] ازاین‌رو اصلاحات باید از خود شروع شود و آنکه خود صالح نیست، نمی‌تواند اصلاحگر باشد. آن حضرت می‌فرماید: عجبت لمن یتصدّی لإصلاح النّاس و نفسه اشدّ شیئ فسادا[۲][۳].


مقدمه

  • اصلاحات علوی بر مبنای شرع و رعایت موازین الهی و دوری از خودخواهی و حرمت‌شکنی و خودسوزی است. می‌فرماید: انّی لعالم بما یصلحکم و یقیم أودکم، و لکنّی لا أری إصلاحکم بإفساد نفسی[۴] تحقق اصلاحات در جامعه از راه اصلاح مسؤولان و متولّیان است، آنگونه که فساد رعیت هم نتیجۀ فساد حکّام است. امیر مؤمنان می‌فرماید: "فلیست تصلح الرّعیّة إلاّ بصلاح الولاة"[۵] مفاسدی که امیر المؤمنین(ع) هنگام تصدی خلافت با آنها مواجه بود، عبارت بود از: تبعیض در بهره‌گیری از بیت المال، حیف و میل اموال عمومی، انحراف در روش تصدّی‌گری امور، احیای فرهنگ جاهلی، رواج بی‌تقوایی و مفاسد اجتماعی، تعطیل احکام خدا، ترویج بدعت و باطل و مفاسد اقتصادی. اصلاحات علوی مقابلۀ همه‌جانبه با همۀ این مفاسد بود. خطبۀ او در آغاز خلافت و پس از بیعت مردم، ترسیمی از شیوۀ اصلاحات آن حضرت است: ذمّتی بما اقول رهینة...[۶] پیشاهنگی والی و حاکم در عمل به احکام خدا و رعایت حق، شاخصۀ دیگر اصلاحات علوی است. وی سوگند می‌خورد که اگر مردم را به طاعت دعوت می‌کند یا از معصیت نهی می‌کند، خودش جلوتر از همه به آن عمل می‌کند: ما احثّکم علی طاعة الاّ و أسبقکم الیها و لا انهاکم عن معصیة إلاّ و اتناهی قبلکم عنها[۷]. آن حضرت در برنامه‌های اصلاحی، با نیّتی الهی وارد عمل می‌شد، به خوش آمدن یا رنجیدن کسی در راه ادای تکلیف اعتنایی نداشت، برای اجرای حق، حتی کسانی را هم از دست می‌داد، تلخی حق را بر شیرینی مجامله و سازشکاری و تسامح ترجیح می‌داد، در کیفر خیانتکار هیچ ملاحظه‌کاری نمی‌کرد و چون خود را مشروع می‌دانست و حمایت مردمی را داشت، قاطع بود، شایسته‌سالاری را در عزل و نصب‌ها ملاک قرار می‌داد، برای نقد دلسوزانه میدان و مجال می‌داد، امّا تخریب و براندازی را برنمی‌تافت، برای حفظ سلطه و قدرت، از محدودۀ حق و عدل بیرون نمی‌رفت أتأمرونی ان اطلب النّصر بالجور فیمن ولّیت علیه؟[۸] حق را بیش از هرچیز دیگر به مصلحت می‌دید، برای اصلاح ساختار اداری جلوی استفاده‌های ناروا از بیت المال و مقام و موقعیت و خویشاوندی و رابطه را می‌گرفت و برای لحظه‌ای هم بر سر پست ماندن ناصالحان را تحمّل نمی‌کرد، نظارت و بازرسی دقیق بر عمل کارگزارانش داشت و به آنان آزادی بی‌قید و شرط نمی‌داد، برای متخلّفان حاشیۀ امنی قائل نمی‌شد و سوءاستفاده‌گران را برای رهایی از تعقیب و کیفر مجال بهره گرفتن از رابطه نمی‌داد، پرونده‌داران در حکومت‌های فاسد را به همکاری نمی‌پذیرفت و در مسؤولیت سپردن به اشخاص، کاردانی، دینداری و امانت را ملاک قرار می‌داد، بیش از خراج‌گیری به آبادگری اهمیت می‌داد و بیش از رفاه اقتصادی به رشد معنوی می‌اندیشید، از سرمایه‌های بادآورده حساب می‌کشید، برابری در برابر قانون را سیاست خود ساخته بود و خود بیش از همه به آن گردن می‌نهاد، برای برخورداری همگانی از غذای خوب و مسکن مناسب می‌کوشید، عدالت اجتماعی، آزادی اجتماعی، قانون‌گرایی، همسانی والیان با مردم، احقاق حقوق آسیب‌پذیران، مدیریت کارآمد و مکتبی با کارگزاران باتقوا و خداترس و ساده‌زیست را در صدر برنامه‌های اصلاحی خویش قرار می‌داد و مصلحت و منفعت عمومی را بر منافع و خواسته‌های خواص و حاشیه‌نشینان پرتوقع و کم‌کار مقدم می‌داشت، آنگونه که در توصیه‌هایش به مالک اشتر نیز آمده است (و لیکن احبّ الأمور...). اصلاحات علوی، تلاش برای اقامۀ عدل و رفع ظلم و تأمین معیشت برای عموم و برابری حقوقی افراد و مساوات در بیت المال و پرهیز از نابرابری بود[۹][۱۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. غرر الحکم، ج ۷ ص ۲۰۴
  2. «در شگفتم از کسی که عهده‌دار اصلاح مردم می‌شود، در حالی که خودش فاسدترین چیز است.» غرر الحکم، ج ۷ ص ۳۸۸
  3. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۷۹.
  4. «من می‌دانم چه چیزی شما را اصلاح می‌کند و کژیهای شما را استوار می‌سازد، لیکن اصلاح شما را با تباه‌کردن خودم روا نمی‌بینم.» نهج البلاغه، خطبه ۶۹
  5. «مردم جز با صلاح والیان، اصلاح نمی‌شوند.» نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶
  6. نهج البلاغه، خطبه ۱۶
  7. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵
  8. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶
  9. در این زمینه ر. ک: مجلۀ «حوزه» ، شمارۀ ۱۰۱ و ۱۰۲(بهمن و اسفند ۱۳۷۹، ویژۀ اصلاحات علوی) ، «موسوعة الامام علی بن ابی طالب» ج ۴ ص ۱۰۵
  10. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۷۹.