احمد بن زینالدین احسایی (پدیدآورنده)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
احمد بن زینالدین احسایی | |
---|---|
تاریخ درگذشت | ۱۲۴۱ ق |
آرامگاه | مدینه منوره |
ملیت | اهل احساء |
تابعیت | عربستان |
زبان | عربی |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
اطلاعات علمی | |
استادان | محمد باقر وحید بهبهانی سید علی طباطبایی مهدی شهرستانی سید مهدی بحرالعلوم جعفر کاشف الغطاء |
آثار | «العصمة و الرجعة» «مختصر الرسالة الحیدریة فی فقه الصلوات الیومیة» «شرح الزیارة الجامعة الکبیرة» «تلویح الإشارة فی تلخیص شرح الزیارة» «جوامعالکلم» «حیاةالنفس فی حظیرة القدس» «شرح العرشیه» «شرح المشاعر» «الفوائد» «الرسالة الخطابیة فی جواب بعض العارفین» «الفائدة فی الوجودات الثلاثة» «الفائدة فی کیفیة تنعم أهل الجنة و تألم أهل النار» |
- شیخ احمد احسائی، فرزند زین الدین بن ابراهیم در رجب ۱۱۶۶ ق، در منطقه احساء در شرق عربستان چشم به جهان گشود و در ذیقعده سال ۱۲۴۱ ق به دیار باقی شتافت. وی، در سال ۱۱۸۶ ق برای تحصیل علم رهسپار عتبات شد. او افزون بر فقه و اصول و حدیث، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتی داشته است[۱].
- شیخ احمد احسائی در سال ۱۲۲۱ ق عازم زیارت مشهد رضوی شد و در راه بازگشت، در یزد توقفی کرد. اهل یزد، از او استقبال گرمی به عمل آوردند و وی به اصرار ایشان، در یزد مقیم شد و شهرت بسیاری کسب کرد[۲][۳].
- در این زمان که آوازه احسایی در ایران پیچیده بود، فتحعلی شاه قاجار از وی برای اقامت در تهران، دعوت به عمل آورد. احسایی ابتدا دعوت شاه را نپذیرفت؛ اما سرانجام به تهران رفت؛ ولی اصرار شاه را مبنی بر مقیم شدن در تهران نپذیرفت و در سال ۱۲۲۳ ق همراه خانوادهاش به یزد بازگشت[۴].
- شیخ احمد احسائی در سال ۱۲۲۹ ق در راه زیارت عتبات، به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و حاکم کرمانشاه روبهرو شد. که وی را به اقامت راضی کرد. اقامت او در کرمانشاه ده سال طول کشید. شیخ احمد احسائی در سال ۱۲۴۱ ق راهی مکه شد؛ اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن گردید[۵][۶].
مقام علمی و اجازه روایت
- شیخ احمد احسایی، تا بیست سالگی در احساء علوم دینی متداول را فرا گرفت؛ اما از زندگی تحصیلی وی چیزی در دسترس نیست. برخی از شیخیمذهبان بر این عقیدهاند که وی در مراحل بعد، استاد خاصی نداشت و استفادههای او، از مجالس درس عالمان، تحصیل به معنای متعارف نبود؛ به ویژه آنکه او در جایی از آثارش، با کسی با عنوان استاد، استناد نکرده است[۷][۸].
- احمد احسایی در سال ۱۱۸۶ ق، مقارن با آشوبهای ناشی از حملات عبد العزیز حاکم سعودی به "احساء"، به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس دانشورانی چون سید مهدی بحر العلوم و آقا محمد باقر وحید بهبهانی، حضور یافت و در مدمت اقامت در عتبات، اجازههای پرشماری گرفت[۹]. مهمترین مشایخ اجازه روایی شیخ احمد احسایی عبارتند از: سید مهدی بحر العلوم، میرزا محمد مهدی شهرستانی، آقا سید علی طباطبایی "معروف به صاحب ریاض"، شیخ جعفر کاشف الغطاء، و شیخ حسین آل عصفور[۱۰][۱۱].
- احمد احسایی، شاگردان بسیار داشت که از میان ایشان، سید کاظم رشتی، پس از وفات او در گسترش و ترویج افکار او، کوشید و جانشین وی بود[۱۲].
- شیخ احمد احسایی، گرچه به وارستگی و علم ستوده شده است، آرا و نظریاتش، از خطا مصون نبود و برخی از عالمان معروف آن عصر، با انتقاد جدی از اندیشهها و لغزشهای وی، او را غالی، منحرف و حتی کافر خواندند. در قزوین، ملا محمد تقی برغانی شیخ احمد را به دلیل دیدگاه وی درباره معاد جسمانی تکفیر کرد.
- شیخ احمد احسایی معتقد بود انسان با جسم این جهان وارد قیامت نشده، بلکه با جسم هورقلیایی از قبر بیرون میآید[۱۳].
- حکم تکفیر شیخ، در ایران، عراق و عربستان، نشر یافت.
- شاخص اندیشه غلوآمیز او که باعث تکفیر وی از سوی دانشمندان دیگر شهرها شد، این است که وی امامان(ع) را علل اربعه کائنات "علت فاعلی، مادّی، صوری و غایی" معرفی میکند[۱۴]. چنین دیدگاه غلوآمیزی، علاوه بر آنکه خود گناه بزرگی است، زمینه پیدایش افکار دیگری "مثل ادعای الوهیت، تجلی ذات حق، و حلول حقتعالی در افراد و ..." شده است[۱۵].
- پیروان این فرقه مجموعا از مردم بصره، حلّه، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند[۱۶][۱۷].
استادان
او تحصیلات دینی خود را نزد اساتیدی همچون: محمد باقر وحید بهبهانی، سید علی طباطبایی، مهدی شهرستانی، سید مهدی بحرالعلوم، جعفر کاشف الغطاء فراگرفت.
کتابهای منتشر شده
- العصمة و الرجعة
- مختصر الرسالة الحیدریة فی فقه الصلوات الیومیة
- شرح الزیارة الجامعة الکبیرة
- تلویح الإشارة فی تلخیص شرح الزیارة
- جوامعالکلم
- حیاةالنفس فی حظیرة القدس
- شرح العرشیه
- شرح المشاعر
- الفوائد
- الرسالة الخطابیة فی جواب بعض العارفین
- الفائدة فی الوجودات الثلاثة
- الفائدة فی کیفیة تنعم أهل الجنة و تألم أهل النار
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۱۹- ۲۳
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ ر.ک: عبد اللّه احسایی، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۲۶- ۴۰
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۲
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: حسین علی محفوظ، اجازات الشیخ احمد الأحسایی، ص ۳۷- ۴۰
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: علی بحرانی، انوار البدرین، به کوشش محمد علی طبسی، ص ۴۰۶- ۴۰۷؛ احمد احسایی، چند اجازه، ص ۱ و ۲، ۷؛ سید کاظم رشتی، دلیل المتحیرین، ص ۵۱- ۵۵
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ ر. ک: ابو القاسم ابراهیمی، فهرست کتب مشایخ عظام، ص ۱۱۵ و ....
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ ر. ک: شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، ج ۳، ص ۶۵، ۲۹۶- ۲۹۸ و ج ۴، ص ۴۷ و ۴۸، ۷۸
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
- ↑ ر. ک: شریف یحیی الأمین، معجم الفرق الاسلامیة، ص ۱۴۹
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.