قزوین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

درباره قزوین، احادیث متفاوتی آمده است. پیامبر (ص) فرمود: خدا رحمت کند، برادرانم را در قزوین. بهترین پایگاه‌ها زمینی است که آن را قزوین می‌گویند و در آینده به دست مسلمانان گشوده می‌شود. هرکه یک شب برای خدا در آن به سر برد، شهید از دنیا می‌رود و با صدیقین و در زمره پیامبران محشور می‌گردد تا به بهشت درآید[۱]. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: "ری، قزوین و ساوه ملعون و شوم هستند"[۲]. البته احادیث مربوط‍‌ به بلاد، نوعاً به اهالی آن‌ها در زمان صدور روایت نظر دارند.

از نشانه‌های خروج حضرت مهدی (ع)، خروج مردی از قزوین است که با یکی از پیامبران همنام است، مشرک و مؤمن به اطاعتش می‌شتابند و کوه‌ها را پر از رعب و وحشت می‌سازد[۳].[۴]

حاکمان قروین

در زمان خلفا

قرظة بن ارطات: نام قرظة بن ارطات در کتاب‌های رجال اهل سنت آمده و ابن حبان او را در ثقات ذکر کرده است[۵]. همه نوشته‌اند که وی از کثیر بن شهاب روایت می‌کند و از او ابواسحاق سبیعی روایت می‌نماید[۶]. ابن ابی حاتم نقل می‌کند که کثیر بن شهاب، فاتح قزوین بود که پس از ری آنجا را گشود[۷]. بنابراین می‌‌توان گفت که وی در قزوین بوده و بعد به کارگزاری آنجا گمارده شده است[۸].

در زمان امیرالمؤمنین (ع)

  1. ربیع بن خثیم کوفی: وی از اصحاب امیرالمؤمنین (ع)[۹] به شمار می‌آید. در تاریخ چنین آمده است که ربیع بن خثیم کوفی، از جانب حضرت علی (ع) والی قزوین بود[۱۰] هر چند نقل قول‌های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد[۱۱].
  2. ابوالغریف ارحبی: او جزو کارگزاران امیرالمؤمنین (ع) در قزوین دانسته شده است. شیخ طوسی در کتاب رجال خود نام ابو العریف همدانی را عبدالله بن خلیفه و از اصحاب امام علی(ع) دانسته است[۱۲].[۱۳]
  3. مرة بن شراحیل همدانی: مرة بن شراحیل همدانی یا شراحیل بن مرة همدانی یکی از یاران و کارگزاران امیرالمؤمنین (ع) به شمار آمده است. ابن حجر می‌نویسد: شراحیل از یاران حضرت علی (ع) و کارگزار او در نهرین بوده است[۱۴]. شیخ طوسی به نقل از حمدالله مستوفی، شراحیل را از یاران امام علی (ع) و عامل و کارگزار حضرت در قزوین نام برده است[۱۵].[۱۶] البته آیة الله خوئی؛ می‌نویسد: افراد زیادی گفته‌اند مُرّه، با حضرت علی (ع) دشمنی داشته و به آن حضرت ایمان نیاورده است[۱۷].[۱۸]

منابع

پانویس

  1. کنز العمال، ص ۳۵۰۸۹.
  2. بحار الانوار، ج ۵۲ و ۶۰.
  3. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۳؛ الزام الناصب، ص ۸۱.
  4. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۶۲.
  5. ابن حبان، ثقات، ج۷، ص۳۴۷.
  6. بخاری، تاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۹۳ و ۲۰۶؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۲۳، ص۵۶۶؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸ ص۳۳۰.
  7. رازی، الجرح والتعدیل، ج۷، ص۱۵۳ و ۱۴۴.
  8. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱، ص ۵۱۳.
  9. اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۵۴.
  10. مستوفی، تاریخ گزیده، به اهتمام عبدالحسین نوائی، ص۱۹۳ و ۷۸۷.
  11. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱، ص۵۰۰-۵۰۱.
  12. رجال طوسی، ص۴۸.
  13. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱، ص۵۰۸-۵۱۰.
  14. الاصابه، ج۳، ص۳۲۵.
  15. تاریخ گزیده، ص۷۹۳، انتشارات امیرکبیر، تهران.
  16. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۱۴.
  17. معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۲۸.
  18. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۲۸۶؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۱۰-۵۱۲.