روح

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل روح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی روح

معنای لغوی

معنای اصطلاحی

روح در قرآن

آیه روح

معاد، دلیل وجود روح

  • قرآن کریم زندگی پس از مرگ را قطعی شمرده است: ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۶]؛ ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ[۷] و از سویی دیگر، جسم آدمی پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود این نشان می‌دهد چیزی جز بدن، زنده می‌ماند: ﴿أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۸]؛ ﴿قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ[۹].
  • برای اثبات وجود و اصالت روح گفته‌اند، همۀ اجزای مادی بدن همواره در حال تغییر و جایگزینی‌اند. سلول‌های بدن می‌میرند و سلول‌هایی دیگر بر جای آنها می‌نشینند؛ اما خود انسان همان است و دگرگون نمی‌شود، یعنی انسان جز اجزای مادی، حقیقتی دیگر دارد که ثابت و ماندگار است و تغییر نمی‌پذیرد و مرگ ندارد و عامل وحدت شخصیت اوست و این همان روح است[۱۰]. بدون اثبات بقای روح، وحدت و یگانگی انسان دنیوی و اخروی اثبات‌ناپذیر است و معاد نیز که از اصول دین است معنا نمی‌یابد[۱۱].

مجرد بودن روح

  • علمای اسلام معتقدند چون روح مجرد و منزه از ماده است، جاودان و ماندگار می‌ماند از دلایل تجرد روح، پدیدۀ رؤیا است که گاه آدمی را از آینده خبر می‌دهد: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۱۲]. اگر دستگاه ادراکی انسان تنها از ماده باشد، نخواهد توانست از آنچه هنوز در جهان اتفاق بیافتاده است، آگاه گردد؛ زیرا ماده محصورِ زمان و مکان است[۱۳].[۱۴]

روح در روایات

در روایات سخن از چند نوع روح به میان آمده است:

  1. روح حیات؛
  2. روح قوت؛
  3. روح شهوت؛
  4. روح ایمان؛
  5. روح القدس.

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  2. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۰، ص ۱۱۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج ۱۲، ص ۲۵۵.
  3. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۳.
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۰۶.
  5. ر.ک: المبدأ و المعاد، ۳۱۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱، ص ۳۵۲ ـ۳۵۰.
  6. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  7. «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند. بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گمارده‌اند جان شما را می‌ستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید» سوره سجده، آیه ۱۰ ـ ۱۱
  8. «آنان به پاداش آنچه انجام می‌دادند بهشتی‌اند در حالی که در آن جاودانند» سوره احقاف، آیه ۱۴.
  9. «گفته می‌شود: از درهای دوزخ درآیید که در آن جاودانید پس جایگاه کبرورزان، بد جایگاهی است» سوره زمر، آیه ۷۲.
  10. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۱۲، ص۲۶۳ ـ۲۶۴.
  11. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۲۰۹ ـ۲۱۰.
  12. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  13. ر.ک: المبدأ والمعاد، ص ۳۱۹؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان‌، ج۱۷، ص ۲۶۹.
  14. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۷۴.
  15. «و با روحی از خویش تأییدشان کرد» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  16. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ‌ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۷.
  17. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۷۹.