استطاعت در فقه سیاسی
مقدمه
- توانایی، تحقق آمادگی برای امتثال امر[۱]، توانستن[۲]، طاقت و قدرت[۳]. اصل آن "طوع" به معنای همراهی، تسلیم[۴] و عمل به مقتضای فرمان با رغبت و خضوع[۵].
- وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ[۶].
- از شرایط عمومی تکلیف "استطاعت" و توانایی است. تکلیفِ فراتر از حدّ طاقت انسان در اصطلاح فقهی تکلیف مالایطاق نامیده شده است و در محدوده شریعت چنین تکلیفی از عهده مکلّف برداشته میشود.
- در عرصه قانونگذاری، رعایت حدود طاقت و توانایی مردم در عرصههای مختلف، از اصول اساسی و لوازم اطاعتپذیری مردم است و هر دولت و حکومتی موظف به رعایت آن است[۷].
منابع
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۳۷.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۶.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۸، ص۲۲۰.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۳۱.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۳۷.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۸۲.