امالکتاب در قرآن
ام الکتاب یا به معناى کتابى است که اصل و اساس همه کتابهاى آسمانى است و یا همان لوحى است که نزد خداوند از هرگونه تغییر و تبدیل و تحریفى محفوظ است؛ یعنی همان کتاب علم پروردگار است که همه حقایق عالم و حوادث آینده و گذشته و همه کتابهاى آسمانى در آن درج شده است.
ام الکتاب چیست؟
- این واژه سهبار و در سورههای ﴿﴿ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ﴾﴾[۱]؛ ﴿﴿ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴾﴾[۲] و ﴿﴿ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾﴾[۳] آمده است. راغب اصل "امّ" را به معنای مادر گرفته که سپس تعمیم یافته و به چیزی که اصل برای وجود چیزی دیگر، یا اصل برای تربیت و اصلاح آن یا آغاز چیزی باشد اطلاق شده است [۴]؛ ولی ابنفارس "اُمّ" را دارای ۴ معنای نزدیک به هم دانسته است: اصل، مرجع، جماعت و دین [۵][۶].
- "کتاب" نیز به معنای صحیفهای است که در آن چیزی نوشته شده باشد [۷] این واژه به صورت معرفه "الکتاب" در مواردی بر تورات ﴿﴿ وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾﴾[۸] و ﴿﴿ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ﴾﴾[۹] و در موارد زیادی بر قرآن ﴿﴿ الم ﴾﴾[۱۰] و ﴿﴿ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ﴾﴾[۱۱] و نیز بر لوح محفوظ [۱۲] ﴿﴿ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلاَّ أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا﴾﴾[۱۳] اطلاق شده است. ترکیب "امّ الکتا" در قرآن کریم سه بار و در دو معنای متفاوت بهکار رفته است: [۱۴]
- آیات محکم: در آیه ۷ سوره آلعمران با تقسیم آیات قرآن به محکم و متشابه بر آیات محکم "اُمّالکتاب" اطلاق شده است: ﴿﴿ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ﴾﴾[۱۵] مفسران در توجیه نامگذاری آیات محکم به اُمّ الکتاب وجوهی را بیان کردهاند[۱۶]؛ از جمله: (۱): چون آیات محکم، مطلوب اصلی است و مراد آنها نیز روشن و همچنین مرجع تفسیر آیات متشابه است[۱۷] این نظر از شهرت بیشتری میان مفسران برخوردار است[۱۸]. (۲): محکم با «حَکَم= داور» هم ریشه است و آیات محکم بسان حَکَمی برای تفسیر آیات متشابه، و روشنگر مراد آنهاست [۱۹][۲۰]. (۳): چون آیات محکم بیشتر آیات قرآن را فراگرفته است. شاهد این معنا اطلاق «اُمّ العَسکر» بر عَلَم لشکر است، بدان جهت که سپاهیان را بر گرد خود جمع میکند. اطلاق «اُمّ البلد» بر کسی که بیشترِ امور شهر را تدبیر میکند نیز شاهد دیگرِ آن است [۲۱][۲۲]. (۴): چون آیات محکم بر فرایض، حدود و احکام مشتمل است[۲۳][۲۴]. (۵): وجود آیات محکم در همه کتابهای آسمانی، [۲۵] یا پذیرش این آیات از سوی همه پیروان ادیان الهی،[۲۶]دلیل این نامگذاری است[۲۷].
- لوح محفوظ: آیه ۳۹ سوره رعد خبر میدهد که اُمّالکتاب نزد خداوند است: ﴿﴿ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾﴾[۲۸] و آیه ۴ سوره زخرف خبر میدهد که قرآن در اُمّ الکتاب نزد خداوند، بلند مرتبه و استوار است: ﴿﴿ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾﴾[۲۹] مفسران متأخر اُمّ الکتاب در این دو آیه را به اصل و اساس کتاب معنا کرده و با استناد به آیات ۲۱ ـ ۲۲ سوره بروج : ﴿﴿ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ﴾﴾[۳۰] مراد از آن را لوح محفوظ که هیچگونه تغییر و تبدیل به آن راه ندارد دانستهاند [۳۱] این تفسیر از ابنعباس و مجاهد نیز گزارش شده است [۳۲][۳۳].
- ام الکتاب یعنی حقیقتی که اولاً تمام حقایق جهان در آن منتقش است، ثانیاً ثابت و مصون از تغیر و زوال است و ثالثاً نزد خداست، ام الکتاب یعنی ریشه عمیق حقایق، زیرا جهان امکان یا روی قانون علیت و نظام علی و معلولی توجیه میشود و یا روی نظام ظهور و ظاهر و مظهر تبیین میگردد، در هر حال اصلی دارد و مادری که از آن، همه حقایق تنزل و تجلی میکند؛ چیزی از ام الکتاب بالاتر نیست و اگر گفته میشود: معصومین(ع) "ام الکتاب" یا "کتاب مبین" یا لوح "محو و اثبات" هستند برای آن است که آن ذوات نوری چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، با آن حقایق عینی متحدند و هر چه در جهان امکان یافت میشود از قلب آنان میگذرد![۳۴].
- چون معصومین و اهل بیت(ع) یک حقیقتند و باطن آنها همان باطن پیغمبر است، گرچه رسول خدا(ص) مقام برجستهای دارد، ولی همه آنان در عالم معنا یک نورند و امیرالمؤمنین(ع) با رسول خدا(ص) جان یکدیگرند، رسول خدا(ص) فرمود: «او جان من است.» ﴿﴿ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ﴾﴾ [۳۵] و اگر رسول خدا(ص) به "ام الکتاب" عالم است قطعا به "کتاب مبین" هم عالم است، و آنانکه نور واحد و به منزله جان پیامبرند، آگاه به همه این معارف خواهند بود[۳۶].
- ام الکتاب بالاتر از کتاب مبین است. کتاب مبین یعنی بیان کننده و روشنگر؛ هرگاه کسی اصل یعنی ام الکتاب را داشته باشد، میتواند همه حقایق را به طور تفصیل تبیین کند، هم خود روشن باشد و هم روشنگر. کتاب، یعنی حقیقتی که علوم در آن منقوش است و ام الکتاب یعنی اصل و ریشه همه کتابها. ام الکتاب از آن جهت که نزد خداست از گزند تغیر، مصون است، چون هر چه نزد خداست از دگرگونی و زوال و تحول محفوظ است: ﴿﴿ مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ﴾﴾ [۳۷] و خدا قرآن را به دو مرحله عربی بودن و ام الکتاب بودن، محدود کرده که دو سر حلقه جهان هستی است، یکی عالم طبیعت و دیگری دورترین نقطه تجرد، و در مرحله نهایی که هیچ کس واسطه نیست تنها معلم رسول اکرم(ص) خدا خواهد بود؛ دیگر سخن از ﴿﴿شَدِيدُ الْقُوَى﴾﴾ که جبرئیل باشد نیست، زیرا در مرحله ام الکتاب و تلقی بلاواسطه و لدی اللهی، معلم رسول خدا(ص) مستقیماً ذات اقدسإله است نه جبرئیل[۳۸].
- گذشته از این، در آن بخش هم که میفرماید: ﴿﴿ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى﴾﴾ [۳۹] محتمل است که ﴿﴿شَدِيدُ الْقُوَى﴾﴾ خود ذات اقدس اله باشد چون خدا خود را به عنوان ﴿﴿ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ﴾﴾ [۴۰] معرفی کرده است[۴۱].
علی رضا فخاری
ام الکتاب در قرآن
عبارت «اُمّالکتاب» بهصورت یک ترکیب اضافی سه بار در آیات قرآن بهکار رفته است ﴿﴿ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ﴾﴾[۴۲]؛ ﴿﴿ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴾﴾[۴۳] و ﴿﴿ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾﴾[۴۴]. ذیل این اصطلاح نظرهایی مختلف از سوی مفسران ارائه شده که با تأمل در آنها میتوان گفت که اتفاق نظر چشمگیری در میان این آراء دیده نمیشود. عدهای ضمن یکی انگاری هر سه موردِ مذکور، این اصطلاح را از حیث دلالت مصداقی منطبق بر لوح محفوظ دانستهاند. از فحوای سخنِ برخی نیز چنین برمیآید که کاربرد آن در آیه ۷ سورهی آلعمران را متفاوت از دو استعمال دیگر دانستهاند، لکن خیلی گذرا از آن رد شده و فقط آن را به «اصل کتاب» معنی کردهاند. در یک نظر کلی میتوان گفت عموم مفسران هر یک از این سه کاربرد را به صورت مستقل تفسیر کردهاند، بدون آنکه اشارهای به ارتباط داشتن یا نداشتن آنها با یکدیگر داشته باشند. حتی کسانی که با روش قرآن به قرآن به تفسیر روی آوردهاند نیز از این مسأله مستثنا نبودهاند.
با توجه به اینکه استعمال یک واژه یا عبارت در مواضع مختلفِ یک متن، این سؤال را به ذهن متبادر میسازد که آیا آن واژه یا عبارت در تمام مواضع به یک معنی آمده است یا اینکه بنا بر جایگاه خود، معانی متفاوت از آن اصطلاح اراده شده است، لازم است امعان نظر ویژهای بر چنین مواردی صورت گیرد. این توجه در متنی وحیانی و مقدس همچون قرآن کریم اهمیت فرا حدی را به خود اختصاص میدهد. مثال سادهای که در این باره میشود ارایه داد، اصطلاحِ «بزرگ خاندان» است که در محاورات ما کاربرد فراوانی دارد، ولی آنچه در اینباره غیر قابل انکار است، مصادیق بیشماری است که صلاحیت اطلاق این عنوان را بر خود دارند. این درحالی است که هیچ یک از این مصادیق، کمترین انطباقی بر هم ندارند. به دیگر سخن، اولین سؤالی که از رویارویی با این عبارت از حیث تطبیق و دلالت بر مصداق خاص، به ذهن خطور میکند این است که «بزرگِ کدام خاندان» مراد گوینده بوده است. عبارتِ «اُمّالقری» نیز مثال دیگری است و بهطوری که در کلام برخی از لغویان آمده است، میتواند بر مصادیق بس بیشماری دلالت نماید.
در رابطه با أمّالکتاب نیز این سؤال قابل طرح است که مراد «اُمِّ کدامین کتاب» است. بهویژه آنکه آیات قرآنی بیان از آن دارد که واژه کتاب بنا بر جایگاه خود، معانی محتمل و متعددی را برمیتابد، لذا لازم است این اصطلاح در هریک از سه موضع خود بررسی شده تا وجود یا نبودِ رابطه و تطابق میان آنها روشن گردد. روشی که در این گفتار به کار رفته است، مبتنی بر تحلیل متنی از آیات قرآنی است که قبل از ورود به آن لازم است اقوال اهل لغت و آرای مفسّران نیز مطالعه شود. در ذیل به پارهای از آنها اشاره میگردد.
آرای مفسّران دربارهی «اُمالکتاب»
مفسران ذیل هر یک از آیات سهگانه و گاه ذیل یک آیه نظرات متنوعی را بیان داشتهاند که به مواردی از آن اشاره میگردد. ذیل آیه ۴ سوره زخرف که میفرماید: ﴿﴿ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾﴾ [۴۵] بسیاری از مفسران أمّالکتاب را به لوح محفوظ تفسیر کردهاند. [۴۶]. از فحوای کلام برخی از مفسران چنین به نظر میرسد که منشأ تفسیر آن دسته از کسانی که أمّالکتاب را در این آیه به لوح محفوظ تطبیق دادهاند، استناد آنها به آیه ﴿﴿ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ﴾﴾ [۴۷] باشد[۴۸]. زیرا اینان با کنار همگذاشتن دو آیه به این نتیجه رسیدهاند که «قرآن مجید» همان «الکتاب المبین» است و چون قرآن مجید در لوح محفوظ است، پس لابد کتاب مبین هم در لوح محفوظ است، لکن لوح محفوظ در این آیه با تعبیر أمالکتاب آمده است. بنابراین، لوح محفوظ و اُمّالکتاب یک چیزند. از آرای مفسّران ذیل این آیه مدل زیر را میتوان ارائه کرد:
- ﴿﴿ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ﴾﴾ [۴۹] قرآن مجید لوح محفوظ.
- ﴿﴿ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾﴾[۵۰]: الکتاب المبین اُمّالکتاب.
قرآن مجید = الکتاب المبین و لوح محفوظ = اُمّالکتاب.
ذیل آیه ﴿﴿ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴾﴾[۵۱] برخی از مفسران تصریح و تأکید دارند که مراد از أمّالکتاب همان لوح محفوظ است [۵۲] و عدهای دیگر از آن فقط به «اصل کتاب» تعبیر نمودهاند[۵۳] بعضی نیز به علم الهی تفسیر کردهاند [۵۴]
درباره آیه ﴿﴿ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ﴾﴾[۵۵] مُقاتل بن سلیمان و برخی دیگر، اُمّالکتاب را در این آیه به لوح محفوظ حمل نموده است [۵۶]. از فحوای کلام سورآبادی نیز چنین برمیآید [۵۷]. گاه نیز مراد از أمّالکتاب، آیات تورات و انجیل و قرآن تلقّی شده است </ref>ثعلبی نیشابوری، ج ۳: ۹.</ref>. همچنین مراد از أمّالکتاب در این آیه چنین تفسیر شده که قرآن اصل همه کتابهای مُنزَل است که باید به آن عمل شود </ref>حسنی، ص: ۳؛ میبدی، ج ۲: ۱۷.</ref>. البته باید گفت این آراء ذیل این آیه، صحیح نمینماید.
ولی غالب مفسّران، آن را به اصل کتاب و مرجع آیات متشابه تفسیر کردهاند. علامه طباطبایی نوع ترکیب اضافی در أمّالکتاب را از نوع بیانیّه دانسته است مانند نساء القوم یا قدماء الفقها نه از نوع لامیه همچون ترکیب أمّ الاطفال[۵۸].
نتیجه آرای عموم مفسّران بر این است که در سورهی رعد، اُمّالکتاب را به لوح محفوظ، علم الهی و اصل کتاب تفسیر کردهاند و ذیل آیه مورد نظر در سوره زخرف، از آن به لوح محفوظ و علم الهی یاد کردهاند. نیز در سوره آلعمران به لوح محفوظ و اصل کتاب = «مرجع متشابهات» تعبیر نمودهاند.
تحلیل کاربرد «اُمّالکتاب» در آیات
همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، این اصطلاح سه بار در آیات قرآن استعمال شده است، لکن به نظر میرسد در هر سه مورد به یک مدلول دلالت ندارد و تفاوتهایی میان این کاربردها وجود دارد. در سوره رعد میفرماید: ﴿﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾﴾ [۵۹] در این آیه تصریح شده که أمّالکتاب نزد خداوند است. دو احتمال تفسیری در این آیه میتوان طرح کرد، زیرا با توجه به تعدد معنایِ «کتاب» در آیات قرآن این سؤال مطرح است که أمِّ کدام کتاب، منظور آیه میباشد؟ آیا أمّالکتاب ناظر به جمله ﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾ میباشد، یا اینکه مستقل از آن به امری دیگر اشاره دارد و اینکه نوع دلالت واژه کتاب ناظر به کتاب تکوینی است یا کتاب تشریعی. بنابراین لازم است احتمالهای گوناگون درباره واژه کتاب در جمله ﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾ بررسی شود.
یک احتمال این است که مراد از کتاب در جمله ﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾، کتاب وحیانی و نازل شده بر پیامبران باشد. به دیگر سخن، مراد از کتاب در این آیه، کتاب تشریعی است که این معنی کمتر مورد توجه واقع شده است. احتمال دوم، آن است که کتاب در این جمله به مجموعه تقدیر هر قوم و ملّت در مقاطع مختلف زمانی دلالت مینماید که میتوان از آن، با عنوان کتاب تکوینی یاد کرد.
علامه طباطبایی ضمن اینکه کتاب را در این آیه بهحکم حتمی و رانده شده تفسیر کرده است [۶۰]؛ همچنین اذعان میدارد که جمله ﴿﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ﴾﴾ از سویی با جمله ﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾ و از سویی دیگر، با جمله ﴿﴿وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾﴾ مرتبط بوده و مراد از آن، محو و اثبات کُتُب مختلف در زمانهای مختلف است، بهگونهای که اگر خداوند سبحان کتابی را در بُرههای از زمان اثبات کند، در بُرههای دیگر آن را محو مینماید [۶۱]
ابن عاشور نیز این رأی را بهعنوان یکی از احتمالات جایز شمرده است و مراد از أمّالکتاب در این آیه را کتابی دانسته که آجال در آن نوشته شده باشد [۶۲] اگر أمّالکتابِ مذکور در این آیه با جمله ﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾ مرتبط باشد، مراد از این کتاب چیست؟ این کتاب میتواند از سویی اشاره به اموری تکوینی داشته باشد و از سویی دیگر، به امور وحیانی و تشریعی دلالت نماید. این احتمال نیز وجود دارد که هر دو مورد را شامل گردد، لکن آنچه از آیات قبل و بعد پیداست نشان از آن دارد که مراد از این کتاب، کتابی است وحیانی که با رسولان الهی در ارتباط میباشد.
آیات این سوره حکایت از آن دارد که حقانیّت رسالت پیامبر اسلام(ص)، نزول وحی بر ایشان و به طور کلّی آموزههای وحیانی مورد تردید و انکار قرار گرفته و فرازهای مختلف سوره در جهت زدودن این اوهام میباشد. سخن از اهل کتاب، نزول وحی بر پیامبر اسلام(ص)، ارسال رسولان الهی قبل از پیامبر اسلام(ص) و عرضه آیات الهی با اذن خدا، همگی حکایت از آن دارد که مراد از کتاب در این آیه، کتاب وحیانی است که بر حسب شرایط زمانیِ هر دوره، کتاب دیگری جایگزین کتاب قبلی میگردد. بنابراین، هر دوره و زمانی را کتاب خاصی است که مرجع و مصدر همه آنها، اُمّالکتاب است. لذا بنا به اقتضای شرایط، کُتُب وحیانی در ادوار مختلف بر رسولان الهی نازل میشود تا آموزههای خاصّ آن دوره را بر مردم آن عرضه نمایند، همانگونه که در آیهای دیگر به این مطلب اشاره شده است:﴿﴿ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾﴾ [۶۳] براساس این دیدگاه، پیام دیگری که میتوان از آیه برداشت کرد، این است که همه این کُتُب وحیانی از منشأ الهی برخوردارند و اگر تفاوتی با همدیگر داشته باشند، برحسب شرایط و مقتضیّات خاصّ خود میباشد و از رهگذر همین شرایط زمان و مکانی است که مسألهی نسخ شرایع مطرح میگردد همانگونه که از آیات فوق نیز مستفاد است.
احتمال دیگری که میتواند در آیه ﴿﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾﴾ [۶۴] با عنایت به آیه ﴿﴿ وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ﴾﴾ [۶۵] به ذهن متبادر شود، این است که مراد از کتاب در آیه ﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾، کتاب وحیانیِ نازل شده نباشد، بلکه مراد کتابی باشد که سرنوشت انسان و جوامع در آن مکتوب و مضبوط است، همانگونه که در آیه ۴ سوره حجر، کتاب بدین معناست [۶۶]
﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾ لِکلّ قریة کتاب «= کتابٌ معلوم»؛ کتاب = اجل، سرنوشت
در این صورت، اُمّالکتاب دلالت بر مجموعهای خواهد داشت که از یکسو دربردارنده همهی امورات، حوادث و مقدّرات عالم از بدو تا ختم است و از سویی دیگر، با علم الهی در ارتباط میباشد، همچنانکه علامه طباطبایی نیز بر این رأی است [۶۷]. بنابراین، بهنظر میرسد عبارتِ أمّالکتاب در سوره رعد، ضمن اینکه ناظر به کتابی است که در جمله ﴿﴿ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾﴾ آمده است، به این مطلب نیز اشاره دارد که اگرچه بر هریک از این کتابها جریان محو و اثبات جاری است، لکن این فرایند از یک منبع و از یک مرجع سرچشمه گرفته است و با نظامی واحد صورت میگیرد. بدین ترتیب، روشن میگردد که کتاب با أمّالکتاب مرتبط است و امر مستقلی نیست، زیرا أمِّ چیزی بودن، زمانی معنیدار است که در کنار عناصر وابسته به خود مطرح شود، همانگونه که أمّالقری یا أمّالرّأس در کنار دیگر قریهها یا دیگر اعضای بدن بر مصداق مشخّص دلالت مینمایند. بر این اساس، اُمّ الکتاب به امری اطلاق میگردد که ظرف و مصدر کتابهای مختلف اعمّ از تشریعی و یا تکوینی است. در سخن برخی مفسران ذیل آیات سوره رعد، هر دو معنی لحاظ شده است[۶۸].
دومین کاربرد عبارتِ أمالکتاب در آیه زیر است که میفرماید: ﴿﴿ حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾﴾ [۶۹] ضمیر در «إنهُ» یا به کتاب مبین برمیگردد یا به قرآن. ولی با توجه به استعمال عباراتِ ﴿﴿فِي أُمِّ الْكِتَابِ﴾﴾ و ﴿﴿لَدَيْنَا﴾﴾ در این آیه احتمال رجوع ضمیر به کتاب مبین بیشتر است. بر این اساس، آیه در بیان این نکته است که کتاب مبین در أمّالکتاب است. بنابراین، اُمّالکتاب ظرف و کتاب مبین مظروفِ آن خواهد بود.
از ظاهر آیه شریفه و آیات دیگری که عبارت «کتاب مبین» در آنها به کار رفته است:
- ﴿﴿ الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ﴾﴾ [۷۰].
- ﴿﴿ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ﴾﴾ [۷۱]
- ﴿﴿ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ﴾﴾ [۷۲]
- ﴿﴿ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴾﴾ [۷۳]
- ﴿﴿ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ﴾﴾ [۷۴]
چنین برمیآید که این اصطلاح در این آیات، علاوه بر آنکه بهمعنای وحیانی و تشریعی اشاره دارد، همچنین اِسناد آن، تنها ناظر بر پیامبر اسلام(ص) میباشد، لذا میتوان گفت که أمّالکتاب در این آیه نیز ناظر بر معنای وحیانی است، با این یادآوری که اصطلاحِ «کتاب مبین» که در دیگر آیات بهکار رفته، عموماً بهمعنی علم الهی است.
بنابراین، با دقت در دو آیهی مذکور که عبارتِ أمالکتاب در آنها بهکار رفته است، بهنظر میرسد بار معنایی أمّالکتاب به جنبهی وحیانی و تشریعی دلالت داشته باشد، بهطوریکه بهعنوان آبشخور کتابهای نازلشده بر انبیای الهی تلقی میگردد. استعمال تعابیر ﴿﴿فِي أُمِّ الْكِتَابِ﴾﴾ و ﴿﴿لَدَيْنَا﴾﴾ در این دو آیه نیز به همین نکته و جنبه عنداللّهیِ اُمّالکتاب اشاره دارد.
سومین کاربرد أمّالکتاب در سورهی آلعمران است که میفرماید: ﴿﴿ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾﴾[۷۵]. این آیه کتابِ نازلشده بر پیامبر اسلام(ص) را ضمن آنکه به دو بخش آیاتِ محکمات و متشابهات تقسیم کرده، آیات محکم را نیز به أمّالکتاب خوانده است؛ یعنی:
کتاب نازل شده بر پیامبر اسلام(ص)
↓↓
آیات محکم= « اُمّ هذا الکتاب»آیات متشابه
همان سؤالی که در آیات قبلی دربارهی أمّالکتاب مطرح بود به اینکه مراد از آن، اُمِّ کدام کتاب است در این آیه نیز جاری است. در جملات قبلی از کتابی سخن گفته شده که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده است. بنابراین، اُمالکتاب در این آیه به کتابِ نازل شده راجع است. به بیانی دیگر، اُمّالکتاب همان آیات محکمی است که خودِ این آیات محکم، بخشی از آن کتابی است که به حضرت محمد(ص) نازل شده است. در نتیجه، اُمالکتاب خود نیز بخشی از این کتاب است. در حقیقت، اصل بودن و اُمّ بودن نسبت به متشابهات است. به بیانی دیگر، کاربرد و اطلاق اصطلاح أمّالکتاب در این آیه باید نسبت به همین آیه لحاظ گردد، زیرا در دو آیهی دیگر، موقعیت این اصطلاح متفاوت از کاربرد آن در سوره آلعمران است و اگر مصداق این تعبیر در هر سه آیه خلط شده و امر واحد تلقّی گردد، لازمهاش این است که کتاب نازلشده بر حضرت محمد(ص) نیز فراتر از کتابی قلمداد شود که فقط دربردارندهی امور تشریعی و هدایتی است، چون أمّالکتابِ عند اللّهی که مراد مفسّران نیز است همهی امور تکوینی و تشریعی را شامل میشود و همین کتابِ مشتمل بر محکمات و متشابهات، زیر مجموعهای از آن أمّالکتاب است.
بهبیانی روشنتر، اُمّ الکتابی وجود دارد که به تصریح آیه، عنداللّهی است و ظرف بسیاری از امور از جمله کتاب مبین به هر دو معنی و کتاب نازل شده بر پیامبر اسلام(ص) است. از سویی دیگر، اُم الکتابی وجود دارد که بخشی از کتاب پیامبر اسلام(ص) میباشد:
الف) اُمّالکتاب = «مصدر امور تکوینی و تشریعی»، مدلول آیات مذکور در دو سوره رعد و زخرف.
ب) اُمّالکتاب= «محکمات / بخشی از کتاب منزَل بر پیامبر اسلام(ص)»، مدلول آیه ۷ سوره آلعمران.
بنابراین، این اصطلاح در سوره آلعمران از نظر مصداق متفاوت از آن چیزی است که در سورههای رعد و زخرف آمده است. در حقیقت، اُمّالکتابِ مذکور در سورهی آلعمران خود، مظروفِ ظرف کتابی است که بر حضرت محمد(ص) نازل شده است، در حالی که أمّالکتاب مذکور در سوره زخرف، ظرفی است برای کتاب مبین که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است. همچنین أمّ الکتابی که در سوره رعد از آن یاد شده بنا بر دو احتمال تفسیری ظرف و مصدر کتاب تکوینی و تشریعی است.
نتیجهگیری
- بنا بر آنچه یاد شد، میتوان گفت هر یک از سه کاربرد أمّالکتاب در سه آیه مذکور، معانی متعددی را برمیتابد، به طوری که در آیهای به بخشی از کتاب نازلشده بر پیامبر اسلام(ص) اطلاق گردیده است و در آیهای به منشأ و مرجع امور تشریعی دلالت دارد و در آیهای دیگر به منشأ و مرجع حوادث عالم و اموری تکوینی.
- از سویی دیگر، در سوره زخرف، اُمّالکتاب معنای ظرفیت دارد، ولی در دو کاربرد دیگر، چنین معنایی مستفاد نمیگردد. از اینرو، کاربرد أمّالکتاب در آیات قرآن حسبِ مواضع، نسبی است و معانی متفاوت را افاده میکند و لزوماً همگی به یک معنا نیستند، همانگونه که بنا به اظهار خلیل بن احمد هر شهری نسبت به روستاهای اطراف خود، اُمّالقُرای همان روستاها میباشد [۷۶]. لذا اطلاق أمّالقُری بر مکه معظمه، در استعمال شایع آن نسبت به دیگر شهرهای بزرگ محدودیت ایجاد نمیکند. لذا میتوان گفت که أمّالکتاب یکی از اصطلاحات قرآنی است که بنا بر جایگاه خود در هر یک از آیات، معانی متفاوت افاده میکند. این نسبی بودن معنا، میتواند در دیگر واژگان قرآن نیز ساری و جاری باشد. پس لازم است مطالعات قرآنی بهویژه حوزه مفاهیم که شالوده و مکَوِّن اصلی متن وحیانی است با امعان نظر بیشتری مورد توجه قرار گیرد.
- همچنین باید تأکید کرد که علاوه بر امور تکوینی، آموزههای تشریعی نیز که از سوی پیامبران عرضه شده، از منبع الهی و وحیانی سرچشمه میگیرد که این نکته در سه آیه مذکور کاملاً هویداست.
منبع: نسبیت معنایی در کاربرد قرآنی ام الکتاب (مقاله)
سراج منیر (دانشگاه علامه طباطبایی) » بهار 1390 ، سال اول - شماره 2 (صفحه 31-46)
پانویس
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات استواراند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات چند رویهاند؛ سوره آل عمران، آیه ۷
- ↑ خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک میکند و یا در آن مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۹.
- ↑ و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ مفردات، ص ۸۵ ، "امّ".
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۲۱، «امّ».
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۰.
- ↑ مفردات، ص ۶۹۹، «کتب».
- ↑ و یاد کنید آنگاه را که به موسی کتاب و فرقان دادیم، باشد که به راه آیید؛ سوره بقره، آیه ۵۳.
- ↑ بنابراین، وای بر کسانی که یک نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند؛ سوره بقره، آیه ۷۹.
- ↑ الف، لام، میم؛ سوره بقره، آیه ۱.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات استواراند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات چند رویهاند؛ سوره آل عمران، آیه ۷
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۳۱.
- ↑ پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران به ارث سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به وابستگان خود، نیکی ورزید، این حکم در کتاب خداوند نگاشته است؛ سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۱.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات استواراند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات چند رویهاند؛ سوره آل عمران، آیه ۷
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۱.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج۷، ص۱۷۲؛ التحقیق، ج۱، ص۱۳۷؛ روضالجنان، ج۴، ص۱۷۴.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۱.
- ↑ روضالجنان، ج ۴، ص ۱۷۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۱.
- ↑ جامعالبيان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳۱.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۱.
- ↑ جامعالبيان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳۹.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۱.
- ↑ تفسير ابنكثير، ج ۱، ص ۳۵۳.
- ↑ تفسير ابنكثير، ج ۱، ص ۳۵۳.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۱.
- ↑ خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک میکند و یا در آن مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۹.
- ↑ و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره بروج، آیه ۲۱ - ۲۲.
- ↑ الكشاف، ج۲، ص۵۳۴ ؛ مجمعالبيان، ج۹، ص ۶۰ ؛ روحالمعانى، مج ۸ ، ج ۱۳، ص ۲۴۵.
- ↑ تفسير ابنكثير، ج ۴، ص ۱۳۲.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۳۸۲.
- ↑ تفسیر موضوعی، عبدالله جوادی آملی، ج ۸، ص:۴۷.
- ↑ خودیهای خویش و خودیهای شما؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.
- ↑ تفسیر موضوعی، عبدالله جوادی آملی، ج ۸، ص:۴۷.
- ↑ آنچه نزد شماست پایان مییابد و آنچه نزد خداوند است پایاست؛ سوره نحل، آیه: ۹۶.
- ↑ تفسیر موضوعی، عبدالله جوادی آملی، ج ۸، ص:۴۷.
- ↑ آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است؛ سوره نجم، آیه: 5.
- ↑ روزیبخش توانمند استوار است؛ سوره ذاریات، آیه: ۵۸.
- ↑ تفسیر موضوعی، عبدالله جوادی آملی، ج ۸، ص:۴۷.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات استواراند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات چند رویهاند؛ سوره آل عمران، آیه ۷
- ↑ خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک میکند و یا در آن مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۹.
- ↑ و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ مقاتل بن سلیمان، ج ۳: ۷۸۹؛ نحاس، ج ۴: ۶۵؛ طوسی، ج ۹: ۱۸۱-۱۸۰؛ نیشابوری، ج ۲: ۷۳۶؛ زمخشری، ج ۴: ۲۳۶؛ طبرسی، ج ۹: ۶۰؛ ابنعطیّهی اندلسی، ج ۵: ۴۵؛ طباطبایی، ج ۱۸: ۸۴. اندکی از متأخّران نیز از آن به علم الهی یاد نمودهاند ابنعاشور، ج ۲۵: ۲۱۳؛ مغنیه، ج ۶: ۵۳۸؛ مراغی، ج ۲۵: ۶۸.
- ↑ این سخن، جادو و دروغ نیست بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته؛ سوره بروج، آیه ۲۱ - ۲۲.
- ↑ میبدی، ج ۹: ۵۲؛ زمخشری، ج ۴: ۲۳۶؛ طبرسی، ج ۹: ۶۰؛ بغوی، ج ۴: ۱۵۴؛ فخر رازی، ج ۲۷: ۶۱۷؛ آلوسی، ج ۱۳: ۶۴؛ شوکانی، ج ۴: ۶۲۷؛ طباطبایی، ج ۱۸: ۸۴.
- ↑ این سخن، جادو و دروغ نیست بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته؛ سوره بروج، آیه ۲۱ - ۲۲.
- ↑ و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک میکند و یا در آن مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۹.
- ↑ مقاتل بن سلیمان، ج ۲: ۳۸۳؛ میبدی، ج ۵: ۲۱۱؛ زمخشری، ج ۲: ۵۳۴؛ طبرسی، ج ۲: ۲۳۵.
- ↑ ابن قتیبه، ص: ۱۹۶؛ طوسی، ج ۶: ۲۶۳؛ طبرسی، ج ۶: ۴۵۸؛ فخر رازی، ج ۱۹: ۵۲.
- ↑ فخر رازی، ج ۱۹: ۵۲؛ ابنعاشور، ج ۱۲: ۲۰۴.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات استواراند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات چند رویهاند؛ سوره آل عمران، آیه ۷
- ↑ مقاتل بن سلیمان، ج ۱: ۲۶۴-۲۶۳؛ ابنهائم، ص: ۱۱۹
- ↑ ج ۱: ۲۵
- ↑ علامه طباطبایی، ج ۳: ۲۰.
- ↑ و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۸ - ۳۹.
- ↑ علامه طباطبایی، ج ۱۱: ۳۷۴.
- ↑ علامه طباطبایی، ج ۱۱: ۳۷۵.
- ↑ ابن عاشور،ج ۱۲: ۲۰۴.
- ↑ ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۸ - ۳۹.
- ↑ و ما هیچ شهری را نابود نکردیم مگر که سرنوشتی معیّن داشت. هیچ امّتی از زمانه خود نه پیش و نه واپس میافتد؛ سوره حجر، آیه ۴ - ۵.
- ↑ ابن قتیبه، ص: ۲۰۱؛ طوسی، ج ۶: ۳۱۸؛ سورآبادی، ج ۲: ۱۲۵۰؛ زمخشری، ج ۲: ۵۷۱-۵۷۰؛ طبرسی، ج ۶: ۵۰۵؛ ابن عاشور، ج ۱۳: ۱۳؛ طباطبایی، ج ۱۲: ۹۸-۹۷.
- ↑ طباطبایی، ج ۱۱: ۳۷۷-۳۷۶.
- ↑ ابن عربی، ج ۱: ۳۴۳؛ صادقی تهرانی، ج ۱۵: ص ۳۴۴.
- ↑ حا، میم سوگند به این کتاب روشن. به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید. و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه ۱ - ۴.
- ↑ الف، لام، را؛ این آیات کتاب روشنگر است؛ سوره یوسف، آیه ۱.
- ↑ این آیههای کتاب روشنگر است؛ سوره شعراء، آیه ۲.
- ↑ این آیههای کتاب روشنگر است؛ سوره قصص، آیه ۲.
- ↑ سوگند به این کتاب روشن؛ سوره زخرف، آیه ۲.
- ↑ سوگند به این کتاب روشن؛ سوره دخان، آیه 2۲.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات محکماند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر آیات متشابهاند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه ۷
- ↑ کُلُّ مدینةٍ هی اُمّ ما حولها مِنَ القُری.