نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۴۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۴۸ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اهل حل و عقد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
برخلاف شیعه که معتقدند امام و خلیفه پیامبر براساس نصّ و از سوی خدا و پیامبر منصوب و مشخّص میشود، اهل سنت در مسألۀ انتخاب خلیفه بهنظر اهل حل و عقد تکیه میکنند، یعنی آنان که در جامعه مورد اعتماد و توجّه مردماند و امور را میبندند و میگشایند. میگویند: علمایی که تصمیمگیرندگان امورند، اگر بر امری اتفاق نظر کنند، از جمله در مسألۀ خلافت، کافی است. آنان چون اجماع را یکی از راههای اثبات مشروعیّت خلافت میدانند و در مسألۀ انتخاب ابوبکر، اجماع مردم هم نبود، ناچار اجتماع اهل حلّ و عقد و چهرههای نافذ و مؤثّر را کافی دانستند، هرچند شمار آنان اندک باشد. حتی برخی از علمای اهل سنت، بیعت یک یا دو نفر را با امام و خلیفه کافی میدانند و میگویند لازم نیست همه با او بیعت کنند.[۱] هرچند ممکن است در برخی امور مردم، به نظر کارشناسان و خبرگان مراجعه شود و نظر اهل حلّ و عقد و معتمدین محلّ ملاک قرار بگیرد، امّا نه در مسائلی که خدا و رسول در آنها نظر و دستور خاصّ و صریح دارند. امامت نیز از این امور است و مراجعه به آراء اهل حل و عقد در خلافت و امامت، نوعی اجتهاد در مقابل نصّ است..[۲]