ابوعطیه ۱

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

دولابی[۱]، طبرانی[۲]، ابن ابی عاصم[۳] بغوی[۴] و ابونعیم[۵] او را صحابی دانسته‌اند. روایت ابوعطیه از طریق خالد بن معدان چنین نقل شده است: مردی در زمان رسول خدا (ص) درگذشت. هنگامی که حضرت خواست بر او نماز خواند، مردی[۶] گفت: ای رسول خدا (ص)! او مرد فاجری است، بر او نماز نخوان. رسول خدا (ص) پرسید: آیا کسی کار نیکی از او سراغ دارد؟ مردی گفت: آری، او یک شب به همراه ما در راه خدا نگهبانی داد. پیامبر بر او نماز خواند و پس از مشایعت، دفنش کرد. آنگاه خطاب به میت فرمود: اطرافیانت گمان می‌کنند تو از دوزخیانی، ولی من شهادت می‌دهم از بهشتیانی. آنگاه خطاب به عمر فرمود: از اعمال مردم نپرس، بلکه از فطرت (اسلام) آنان سؤال کن[۷].

ابن عبدالبر[۸] و ابن اثیر[۹] شخص مورد بحث را ابوعطیه وادعی دانسته و پس از نقل روایت پیش گفته، افزوده‌اند نامش مالک بن عامر است. البته این دباغ با بیان این مطلب که نام ابوعطیه مورد بحث معلوم نیست، نظریه ابن عبدالبر را رد کرده است[۱۰]. در این باره، ابواحمد حاکم پس از بیان اختلاف نظرات در نام ابوعطیه وادعی، از ابو عطیه غیر منسوب یاد کرده و او را در شمار اصحابی برشمرده که نامشان شناخته شده نیست[۱۱]. ابن حجر[۱۲] نیز تعدد این دو را تأیید کرده است. آنچه در روایت یاد شده آمده، ابوعطیه بدون پسوند وادعی است.

ابن ابی عاصم[۱۳]، طبرانی[۱۴] و ابونعیم[۱۵] نیز تنها از ابوعطیه (بدون قید و ادعی) با عنوان صحابی رسول خدا (ص) نام برده‌اند.

تشخیص این مطلب که آیا این ابوعطیه غیر منسوب، همان ابوعطیه وادعی است، راه‌های مختلفی دارد. نخست اینکه روایت او از طریق دیگر محدثان و راویان نقل گردیده و در آنها این کنیه با قید وادعی بیان شده باشد؛ چنان که در برخی از روایات وادعی چنین است. این مورد در اینجا منتفی است؛ زیرا تنها روایت ابوعطیه (بدون قید وادعی) از طریق خالد بن معدان نقل شده و در منابع حدیثی یکسان آمده است. راه دوم اینکه تراجم نویسان بگویند چه افرادی از این شخص حدیث نقل کرده‌اند. در این مورد نیز بیشتر تراجم نویسان بیان نکرده‌اند که خالد بن معدان از ابوعطیه وادعی روایت کرده است، بلکه ابن ابی‌حاتم[۱۶] معین کرده که خالد بن معدان از ابوعطیه مذبوح شامی نقل حدیث کرده و همان روایت ابوعطیه غیر منسوب را به طور اختصار آورده است. ابن عساکر[۱۷] نیز ابوعطیه غیر منسوب را، همان ابوعطیه مذبوح شامی دانسته و روایت یاد شده را ذیل ابوعطیه مذبوح بیان کرده است. مقید کردن ابوعطیه وادعی به شامی از سوی ابن عبدالبر و ابن اثیر، از یک طرف تصور اشتباه آنان را در اتحاد وادعی با غیر منسوب میرساند، زیرا وادعی به اجماع تراجم نویسان کوفی است و در کوفه در گذشته است. و از سوی دیگر، شاهدی بر اتحاد ابوعطیه غیر منسوب با ابوعطیه مذبوح شامی است. مؤید این مطلب، انتساب ابوعلیه غیر منسوب به شامی از سوی ابونعیم است. شامی بودن خالد بن معدان[۱۸] نیز می‌تواند شاهد دیگری بر اتحاد غیر منسوب و مذبوح شامی، و تأیید نظر ابن ابوحاتم و ابن عساکر باشد. همچنین طبرانی با اینکه روایاتی را از ابوعطیه وادعی در بخش‌های مختلف معجم کبیر خود آورده است[۱۹]، ولی در بخش کنیه‌ها، آنجا که خواسته اصحاب رسول خدا (ص) را برشمرد، تنها از ابوعطیه غیر منسوب نام برده و تنها روایت او را نقل کرده است[۲۰]. از این مطلب بر می‌آید که نزد طبرانی، شخص مورد بحث، غیر از ابو عطیه وأدعی بوده است و چنانچه در نظر او این دو کنیه، یک نفر می‌بود، می‌بایست روایات وادعی را می‌آورد. از دیگر شواهد بر اینکه منظور از ابوعطیه غیر منسوب، ابوعطیه وادعی نیست، صحابی دانستن اولی و تابعی دانستن وادعی است. به همین دلیل، دولابی[۲۱] از هر دو نام برده، اما غیر منسوب را در بخش اصحاب و وادعی را در بخش تابعین آورده است. صحابه‌نگارانی چون طبرانی، ابن ابی عاصم، ابونعیم و ابن حجر نیز که درصدد بیان مطلب و روایتی دال بر صحابی بودن ابوعطیه غیر منسوب بوده‌اند، تنها روایت او را از رسول خدا (ص) آورده‌اند و ابن عبدالبر و ابن اثیر نیز بر اساس تصور اتحاد این دو، روایت ابوعطیه غیر منسوب را ذکر کرده‌اند؛ در غیر این صورت، اخبار و گزارش‌های وادعی، بسیار بیش از این یک روایت است.

با توجه به مطالب بالا، به نظر می‌رسد نظر ابن ابی‌حاتم و ابن عساکر مبنی بر اتحاد ابوعطیه مورد بحث و ابوعطیه مذبوح شامی، صحیح باشد. با این حال، ابواحمد حاکم[۲۲] این دو نفر را یکی ندانسته و ابن حجر[۲۳] نیز اتحاد این دو را توهم دانسته و دلیل آن را، شامی بودن خالد بن معدان و ابوبکر بن ابی مریم بیان کرده که اولی راوی فرد مورد بحث و دومی راوی ابوعطیه مذبوح هستند. این بیان این حجر، با اتحاد این دو و رة نظریة ابوحاتم و ابن عساکر تعارض ندارد.

مطلبی که در این باره بدان اشاره نشده، این است که هرچند به طور اتفاقی صحابه‌نگاران ابوعطیه غیر منسوب را از اصحاب برشمرده‌اند، ولی روایتش از نظر سند و متن، بر صحابی بودن او دلالت ندارد؛ زیرا سند روایت، با تعبیر عن بیان شده که بر سماع از امین رسول خدا (ص) دلالت ندارد. در متن روایت نیز به حضور ابوعطیه در آن ماجرایی که نقل می‌کند اشاره نشده است و احتمال دارد فقط گزارشگر ماجرا بوده باشد؛ مگر اینکه اتحاد فرد مورد بحث و ابوعطیه مذبوح شامی را بپذیریم که در آن صورت، مستند صحابی بودن او تنها روایت یاد شده نخواهد بود.[۲۴]

منابع

پانویس

  1. دولابی، ج۱، ص۷۸.
  2. طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸.
  3. ابن ابی عاصم، ج۵، ص۱۹۶.
  4. ابن حجر، ج۷، ص۳۳۱.
  5. ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲.
  6. عمر؛ ر. ک: سیوطی، ج۲، ص۱۱۵ به نقل از بیهقی.
  7. طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ هیثمی، ج۵، ص۸۸؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۳؛ سیوطی، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶.
  8. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۸.
  9. ابن اثیر، ج۶، ص۲۱۲.
  10. ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.
  11. ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.
  12. ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.
  13. ابن ابی عاصم، ج۵، ص۱۹۶.
  14. طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸.
  15. ابونعیم، ج۵، ص۲۹۷۲.
  16. ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۴.
  17. ابن عساکر، ج۳۵، ص۳۴۹.
  18. ر. ک: ابن عساکر، ج۱۶، ص۱۸۹.
  19. ر. ک: ج۹، ص۹۱، ۱۱۲، ۳۰۵ و ۳۳۰.
  20. ر. ک: ج۲۲، ص۳۷۸.
  21. دولابی، ج۱، ص۷۸ و ج۲، ص۳۰.
  22. ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.
  23. ابن حجر، ج۷، ص۲۳۱.
  24. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابوعطیه»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۴۳-۴۴۴.