برهان مالکیت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

خداوند مالک و خالق انسان‌هاست و تصرف او در انسان‌ها، به هر گونه که باشد، تصرف در ملک و حوزه سلطنت خود اوست. پس او به استحقاق ذاتی، بر همگان سلطنت و ولایت دارد و به تصرف در همه شئون هستی آنان سزاوار است. بر این پایه، ولایت دیگران به اذن او مشروعیت می‌یابد؛ زیرا او می‌تواند در ملک خود به هر کس که بخواهد اذن تصرف بدهد و این همان جعل الهی ولایت است[۱]. قرآن کریم به همین نکته اشاره می‌فرماید: ﴿قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲][۳]

پرسش مستقیم

برهان مالکیت چگونه مشروعیت ولایت به نصب الهی را اثبات می‌کند؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. این مضمون استدلالی است که امام خمینی در این مسئله دارد. ر.ک: امام خمینی، الاجتهاد و التقلید (تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، چاپ اول، ۱۳۷۶)، ص۱۸.
  2. «بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
  3. حسنی، ابوالحسن، مقاله «ولایت سیاسی پیامبر اعظم»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۳۱۵.