آیه ولایت (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پاسخ به برخی شبهات

  • گفته‌اند: «ولی» در این آیه به معنای دوستی است و نمی‌تواند به معنای ناصر باشد؛ زیرا با انحصاری که از ﴿﴿ إِنَّمَا استفاده می‌شود،ناسازگاراست و چنین ولایتی به مؤمنانی اختصاص ندارد که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند؛ بلکه حکم عمومی است که همه مؤمنان را در بر می‌گیرد و همه وظیفه دارند یک‌دیگر را دوست داشته، به هم یاری رسانند[۱]. افزون بر آن‌چه گفته شد، بررسی موارد کاربرد این واژه در قرآن نشان می‌دهد که در بیش‌تر موارد، ولی به معنای سرپرستی به کار رفته است. برخی از اهل سنت با استناد به وحدت سیاق احتمال داده‌اند که "ولی" در آیه ولایت، به معنای دوست و یاور باشد؛ چنان‌که در آیه ۵۱ سوره مائده﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۲] به معنای دوست و یاور است[۳]. این احتمال با توضیحاتی که در واژه "ولی" داده شد، غیر قابل قبول است؛ افزون بر این‌که انعقاد سیاق در آیه منتفی است؛ زیرا آیه ولایت، شأن نزول مستقلّی دارد؛ بنابراین از نظر محتوا و مضمون به آیه پیشین مربوط نیست. از سوی دیگر، شکی نیست که تنظیم آیات به گونه موجود، با ترتیب آن از نظر نزول مغایر است و وحدت سیاق در صورتی است که بدانیم آیات با هم نازل شده است و بر فرض که سیاق هم منعقد باشد، در آیه پیش نیز محرز نیست که ولی به معنای دوست یا ناصر باشد؛ بلکه در آن آیه نیز می‌تواند معنای سرپرست و صاحب اختیار داشته باشد[۴].
  • برخی از اهل سنت خواسته‌اند ﴿﴿وَهُمْ رَاكِعُونَ در این آیه را به معنای " و‌هُم خَاضِعونَ‏‏ " بگیرند و نتیجه بگیرند که آیه در مقام وصف مؤمنان است که نماز اقامه می‌کنند و هنگام پرداخت زکات خاضع‌اند[۵]. ابن کثیر می‌گوید: اگر رکوع به معنای خم شدن در نماز باشد، باید دفع زکات در حال رکوع از حالت‌های دیگر برتر باشد و این در بین دانشمندان اهل فتوا شناخته شده نیست[۶]. در پاسخ این اشکال گفته‌اند که رکوع در لغت به معنای انحنا و خم شدن و به صورت فرو افتادن است و بدین لحاظ، خم شدن در نماز را رکوع می‌گویند[۷] و اگر در معنای دیگری مانند خضوع به کار رود، مجاز است[۸] و به قرینه نیاز دارد و در آیات مورد بحث، نه تنها قرینه‌ای موجود نیست، بلکه روایات شأن نزول، کاربرد رکوع در معنای لغوی‌اش را تأیید می‌کند. چون امام علی(ع)در حال رکوع به نیازمند، زکات داده، ستایش شده است و گرنه عنوان رکوع خصوصیتی ندارد[۹].
  • از جمله اشکالات بر روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده، این است که ﴿﴿الَّذِينَ آمَنُواْ به صورت جمع بیان شده و تطبیق آن بر فرد خلاف ظاهر است. فخر رازی می‌گوید: حمل لفظ جمع بر واحد، برای تعظیم روا است؛ امّا مجاز است و به دلیل نیاز دارد[۱۰] زمخشری در پاسخ به این اشکال گفته: آمدن لفظ جمع در این مورد، برای تشویق دیگران است که همانند امام علی(ع)عمل کنند و بر احسان به فقیران و مسکینان حتّی در بین نماز حریص باشند[۱۱] برخی نیز گفته‌اند: خداوند با آوردن لفظ جمع در این‌جا این منقبت و کرامت امام علی(ع) را بزرگ شمرده است[۱۲]. علامه طباطبایی در پاسخ به این اشکال گفته است: در جایی که لفظ جمع گفته شود و در معنای مفرد به کار رود، استعمال لفظ مجازی است؛ ولی در موردی که لفظ جمع در معنای خودش به کار می‌رود، امّا فقط بر یک مصداق تطبیق می‌شود، این کاربرد، مجازی نخواهد بود؛ به عبارت دیگر، میان مصداق خارجی مفهوم لفظ با معنای آن تفاوت وجود دارد و حقیقت و مجاز در محور استعمال لفظ، در مفهوم و معنا است، نه در تطبیق با مصداق خارج، و‌مورد بحث، از نوع دوم است و قرآن در موارد متعدّدی آن را به کار برده[۱۳]. در ادبیات عرب نیز مکرّر دیده می‌شود که از مفرد، به لفظ جمع تعبیر شده است[۱۴]. از طرف دیگر بر فرض بپذیریم که استعمال ﴿﴿الَّذِينَ آمَنُواْ بر فرد مجازی است، احادیثی که در شأن نزول آیه وارد شده می‌تواند قرینه این کاربرد مجازی باشد[۱۵].
  • برخی گفته‌اند: اگر ولی به معنای متصرّف در امور و امامت باشد، در حال نزول آیه، این امر محقّق نمی‌شود؛ چون علی بن ابی طالب(ع) در زمان حیات رسول خدا(ص) امام و متصرّف در امور نبوده است[۱۶]. در پاسخ این اشکال گفته‌اند: در تعبیرهای ادبی، بسیار دیده می‌شود که اسم یا عنوانی به افرادی گفته می‌شود که آن را بالقوه دارا هستند؛ به طور مثال، شخص، کسی را "وصی" خود یا "قیم" اطفال خویش قرار می‌دهد و در حالی که هنوز زنده است، بر آن کس، عنوان وصی و قیم صدق می‌کند. در قرآن نیز این گونه تعبیرها دیده می‌شود؛ از جمله زکریا از خداوند می‌خواهد:﴿﴿وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا [۱۷] در حالی که روشن است مقصود از "ولی" در این‌جا سرپرستی برای بعد از مرگ منظور است[۱۸]؛ افزون بر این‌که بر اساس دلیل‌های بسیاری، امام علی(ع) در زمان حیات پیامبر(ص) دارای ولایت بوده است؛ امّا این سرپرستی عنوان خلافت داشته؛ یعنی در غیاب پیامبر، علی جانشین حضرت بود؛ چنان‌که هارون در حیات حضرت موسی(ع) خلیفه وی بود و بر اساس حدیث منزلت، تمام منزلت‌های هارون نزد موسی برای علی(ع) نزد پیامبر(ص) ثابت است[۱۹][۲۰].
  • شایان ذکر است که[۲۱]:
  1. بر اساس منابع شیعه و سنّی، امام علی(ع) ضمن احتجاج‌های خود بر حقّانیت خویش به این آیه استناد کرده است. از جمله ابن بابویه از عالمان شیعه در کتاب کمال‌الدین[۲۲]. و ابراهیم بن محمد جوینی از عالمان سنّی در کتاب فرائد السمطین[۲۳] استناد حضرت به آیه ولایت را نقل کرده‌اند؛ افزون بر این‌که خود حضرت نیز از جمله ناقلان این روایت به شمار می‌رود[۲۴] که خود به منزله استدلال به آیه است؛ از این رو، سخن برخی[۲۵] که مدّعی شده‌اند حضرت، بر امامت خود به آیه ولایت استدلال نکرده، بی‌پایه است[۲۶].
  2. شنیدن صدای فقیر و کمک به او، توجّه به خویشتن نیست و با توجّه حضرت به خدا، منافاتی ندارد؛ زیرا پرداختن زکات در نماز، انجام عبادت در ضمن عبادت دیگری است و توجّه به آن‌چه در مسیر رضای خدا است، به طور کامل با روح عبادت سازگاری دارد[۲۷][۲۸].
  3. انفاق انگشتر در حال نماز، "فعل کثیر" به شمار نمی‌رود و فقیهان شیعه و سنّی، این گونه کارها را موجب بطلان نماز نمی‌دانند[۲۹][۳۰].
  4. زکات در این آیه، زکات مستحبی است و زکات الزاماً بر زکات واجب اطلاق نمی‌شود؛ بلکه به واجب و مستحب قابل تقسیم است؛ مانند "صلوة" که به نماز واجب اختصاص ندارد و نماز مستحب را نیز دربرمی‌گیرد[۳۱][۳۲].
  • از مجموع مباحث نتیجه گرفته می‌شود که دانشوران شیعه با ملاحظه روایات پرشمار و نیز محتوای متن، آیه ولایت را بدون الغای خصوصیت در شأن امام علی(ع) دانسته، آن را دلیل محکمی بر امامت حضرت می‌شمرند[۳۳].
  1. نمونه، ج‌۴، ص‌۴۲۹.
  2. ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند؛ سوره مائده، آیه:۵۱.
  3. امامت و عصمت امامان در قرآن، ج‌۳، ص‌۲۷ و ۲۸.
  4. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  5. فتح‌القدیر، ج۲، ص۵۱‌؛ الکشّاف، ج‌۱، ص‌۶۴۹‌؛ بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۳۹.
  6. ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۷۳.
  7. الصحاح، ج‌۳، ص‌۱۲۲۲؛ القاموس المحیط، ج‌۳، ص‌۳۱؛ ترتیب کتاب العین، ج‌۱، ص‌۲۰۰.
  8. تاج العروس، ج‌۱۱، ص‌۱۷۶؛ امامت و عصمت امامان در قرآن، ص‌۲۱.
  9. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  10. التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۸.
  11. الکشّاف، ج‌۱، ص‌۶۴۹‌.
  12. آیة‌الولایة، ص‌۳۴ و ۳۵.
  13. المیزان، ج‌۶‌، ص‌۹.
  14. نمونه، ج‌۴، ص‌۴۲۶.
  15. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  16. التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۸.
  17. و من از وارثان پس از خویش در هراسم و زنم نازاست؛ بنابراین از نزد خویش به من وارثی ببخش! (همان) که از من و از خاندان یعقوب میراث می‌برد و پروردگارا! او را پسندیده گردان؛ سوره مریم، آیه: ۵- ۶.
  18. نمونه، ج‌۴، ص‌۴۳۰.
  19. امامت و عصمت امامان در قرآن، ج‌۳، ص‌۴۲.
  20. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  21. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  22. کمال الدین، ج‌۱، ص‌۲۶۲.
  23. فرائد السمطین، ج‌۱، ص‌۳۱۲ و ۳۱۳.
  24. الدرّالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۰۵؛ المراجعات، ص‌۲۳۰.
  25. التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۸ و ۲۹.
  26. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  27. نمونه، ج‌۴، ص‌۴۲۸.
  28. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  29. احکام‌القرآن، جصّاص، ج۲، ص۶۲۵ و۶۲۶‌؛ قرطبی، ج‌۶‌، ص‌۱۴۴.
  30. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  31. احکام القرآن، جصّاص، ج‌۲، ص‌۶۲۶‌.
  32. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  33. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.