بشیر النبال

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

او بشیر بن میمون ابی‌اراکه وابشی همدانی نبال کوفی است. نام «ابی‌اراکه» را "میمون بن سنجار" گفته‌اند و او را از موالیان بنی وابش[۱] و به نقلی بنی کنده[۲] دانسته‌اند. از آل ابی‌ارکه یعنی: بشیر و شجرة بن میمون و پسران ایشان: اسحاق بن بشیر و علی بن شجره و حسن بن شجره در شمار خاندان‌های شیعی نام برده‌اند. در سند برخی روایات از بشیر بن میمون تحت عنوان «بشر» یاد شده است.

شیخ طوسی او را از اصحاب امام باقر(ع) و از اصحاب امام صادق(ع) برشمرده و برقی هم ضمن توصیف او یه «الشیبانی»، وی را در شمار یاران امام باقر و امام صادق ((ع)) یاد کرده است. بشیر از راویانی است که به طور مستقیم از ائمه اطهار(ع) نقل روایت کرده است. او احادیثی را از امام باقر و امام صادق(ع) و از حمران بن اعیان نقل کرده است. کشی به سند خود از محمد بن زید شحام روایت کرده است که گفت: امام صادق(ع) مرا در حال نماز دید، پس نزد من فرستاد و مرا به خود خواند و فرمود: تو که هستی؟ گفتم از موالیان شما؟ فرمود: از کدام موالی؟ گفتم از موالیان کوفه. فرمود: از کوفه چه کسانی را می‌‌شناسی؟ گفتم: بشیر النبال وشجره. فرمود: آنان از نظر تو چگونه‌اند؟ گفتم: بهترین افراد نزد منند. فرمود: بهترین مسلمانان کسی است که دوستی کند و کمک کند و منفعت دهد، او هرگز شبی را کامل نمی‌خوابد؛ و به خدا سوگند در مال هر فرد، حقی وجود دارد که از آن پرسیده می‌‌شود. سپس فرمود: چه مقدار خرجی سفر داری؟ گفتم: دویست درهم دارم، فرمود: نشانم بده. پس آن را نزد حضرت آوردم. ایشان سه درهم و دو دینار بر آن افزود و فرمود: نزد ما بمان. من هم نزد ایشان ماندم. گفت: پس چون دایه ای نزد حضرت بود، شب نزد او نرفتم. پس فردایش به دنبال من فرستاد و فرمود: چرا دیروز نزد من نیامدی، برایم دلسوزی کردی؟ گفتم: فرستاده تان نزد من نیامد، فرمود: تا زمانی که در این شهر زندگی می‌‌کنی، من فرستاده خود به سوی تو هستم؛ [حال] چه غذایی دوست داری؟ گفتم: شیر، پس برای من گوسفندی شیر ده خرید. گفت: به او گفتم: دعایی به من بیاموز. فرمود: بنویس: ««بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يَا مَنْ يُعْطِي اَلْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ اَلدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ اَلْآخِرَةِ وَ اِصْرِفْ عَنِّي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ اَلدُّنْيَا وَ جَمِيعَ شَرِّ اَلْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ يَا ذَا اَلْجَلاَلِ وَ اَلْإِكْرَامِ يَا ذَا اَلنَّعْمَاءِ وَ اَلْجُودِ يَا ذَا اَلْمَنِّ وَ اَلطَّوْلِ حَرِّمْ شَيْبَتِي عَلَى اَلنَّارِ» سپس دستی بر ریش خود نهاد و آن را بلند نکرد مگر آنکه پشتش پُر از اشک بود.

مرحوم خویی سند این روایت را ضعیف دانسته است[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. شیخ طوسی، رجال، ص۱۲۷؛ ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۲۲۹.
  2. بحر العلوم؛ الفوائد الرجالیه، ج۱، ص۲۶۴.
  3. معجم رجال الحدیث ج۴، ص۲۲۹-۲۳۰؛ موسوعة طبقات الفقهاء ج۲، ص۸۱.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.