بیگانه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

اجنبی: نامحرم، بیگانه.

اجنبی به معنای دوم مفهومی نسبی، و نسبت به موضوعات مختلف، متفاوت است. غیر خویشاوندان نسبی (ارحام) نسبت به انسان؛ غیر ولیّ اصلی (پدر و جد پدری) نسبت به مُولّی علیه (کودک و دیوانه) کافر نسبت به مسلمان، غیر شوهر نسبت به زوجه، غیر دو طرف عقد نسبت به عقد، غیر مالک یا کسی همچون ولی و وکیل - که به منزله مالک است، نسبت به مال، غیر شریک نسبت به مال مشترک و سرانجام، غیر مدیون نسبت به دین، اجنبی و بیگانه‌اند. اجنبی با توجه به نسبیت مفهوم آن، احکام گوناگونی دارد که در بآب‌های مختلف، مانند زکات، تجارت، دِین، ضمان، مضاربه، هبه، نکاح، شفعه و قصاص آمده است که در این جا به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود.

  1. اجنبی از انسان (غیر ارحام): اگر شخصی که به او هبه شده، اجنبی باشد، هبه کننده تا زمانی که عین مال هبه شده باقی است، می‌تواند به مال خود رجوع کند و از هبه آن منصرف شود[۱] در صورت عدم حضور محارم میت زن، ارحام وی برای دفن او بر اجنبی مقدم‌اند[۲] اگر در میان ارحام شخص، کسی مستحق زکات باشد، وی برای دریافت زکات بر اجنبی مقدم است[۳].
  2. اجنبی از عقد (غیر دو طرف عقد): قرار دادن حق خیار در عقد معاملات برای اجنبی صحیح است[۴]. بنا بر قول مشهور، شرط کردن سهمی از سود برای اجنبی (غیر مالک و عامل) در عقد مضاربه باطل است[۵].
  3. اجنبی از مولی علیه (غیر پدر و جد پدری): اگر پدر با مشارکت اجنبی فرزند خود را بکشد، ولی مقتول تنها می‌تواند اجنبی را قصاص کند. با قصاص اجنبی، پدر باید نصف دیه اجنبی را به ولی او بدهد و در صورت قصاص نشدن اجنبی، باید آن نصف را به ولی مقتول بپردازد[۶].
  4. اجنبی از مسلمان (کافر): کافر، اجنبی از مسلمان به شمار می‌رود؛ از این‌رو، بر مسلمان حاکمیت و ولایت ندارد.
  5. اجنبی از زوجه (غیر شوهر): باردار کردن زن با نطفه مرد اجنبی بنا بر قول مشهور معاصران حرام است[۷].
  6. اجنبی از مال (غیر مالک و کسی که به منزله او است، مانند وکیل و ولی): بر اجنبی در صورت تصرف در مال، مانند فروختن یا اجاره دادن آن، عنوان فضولی اطلاق می‌شود و صحت آن، منوط به اجازه مالک یا کسی است که به منزله مالک باشد[۸].
  7. اجنبی از مال مشترک (غیر شریک): اگر شریک مهم خود از مال مشترک را به اجنبی بفروشد، برای شریک او، حق شفعه ثابت است[۹].
  8. اجنبی از دین (غیر مدیون): اجنبی می‌تواند بدهی بدهکار را به طور مجانی - حتی بدون اجازه وی - به طلبکار بپردازد که در این صورت، ذمه مدیون بری می‌شود[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. جواهر الکلام، ج۲۸، ص۱۸۵.
  2. العروة الوثقی، ج۱، ص۴۴۲.
  3. العروة الوثقی، ج۲، ص۳۲۴.
  4. جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۴.
  5. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۳۶۸.
  6. جواهر الکلام، ج۴۲، ص۳۱۰؛ تکلمة منهاج الصالحین، ص۶۵.
  7. تحریرالوسیله، ج۲، ص۶۲۱؛ منهاج الصالحین (خویی)، ج۱، ص۴۲۸-۴۲۷؛ مجمع المسائل، ج۲، ص۱۷۷-۱۷۶؛ المسائل المستحدثه (روحانی)، ص۱۰-۸؛ کلمة التقوی، ج۴، ص۴۵۴-۴۵۳.
  8. منهاج الصالحین (خویی)، ج۲، ص۱۷.
  9. هدایة العباد (گلپایگانی)، ج۱، ص۴۰۲.
  10. منهاج الصالحین (خویی)، ج۲، ص۱۸۳؛ تحریرالوسیله، ج۱، ص۶۴۸؛ فرهنگ فقه، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۲.
  11. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۹۸.