شناخت دنیا

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

امام (ع) با تمثیل‌هایی زیبا کوشیده است ماهیت دنیای نکوهیده را برای مردمان آشکار سازد. از این‌رو در فرازی دنیا را چون مار خوش خط و خالی به تصویر می‌کشد که ظاهری نرم و زیبا، اما باطنی پر از زهر کشنده دارد[۱] و در فرازی دیگر دنیا را فریب‌ دهنده، زیان‌رسان و گذرا توصیف می‌کند که خدای سبحان هرگز آن را نه به‌عنوان پاداش دوستان خود پسندید و نه کیفر دشمنانش و مردم در این دنیا کاروانیان‌اند که هنوز بار نگشوده و نیاسوده، به ناگاه به بانگ کاروان‌سالار، باید کوچ کنند[۲]. جاذبه‌های فریبنده دنیا مردمان را اسیر خود می‌کند و هدف اصلی آفرینش را که مقام قرب خداوند است از یاد آن‌ها می‌برد. از این‌رو امام به ‌عنوان یک اصل تربیتی بر این موضوع تأکید می‌ورزد تا مبادا انسان‌ها غفلت ورزند و از هدف آفرینش دور شوند[۳].

منابع شناخت دنیا

دین

از دیدگاه حضرت امیر(ع)، کلام خداوند متعال، نخستین منبع شناخت دنیا است: «خداوند تو را از حالات دنیا آگاه کرده است»[۴] و هیچ کس بهتر از خدای آگاه، آن را نمی‌شناساند: ای شنونده، هشدار!... بکوش، بکوش که «هیچ کس مانند خداوند خبیر تو را [از حقایق با خبر نمی‌سازد»[۵][۶]. یکی از اهداف بعثت انبیا نیز شناساندن حقیقت دنیا بوده است: او خدایی است که دنیا را مسکن آفریدگان برگزید و پیامبرانش را به راهنمایی جن و انس فرستاد تا دنیا را آن گونه که هست، بشناسانند و از زیان‌هایش برحذر دارند و با مطرح کردن مَثَل‌ها عیوب دنیاپرستی را نشان دهند[۷].[۸]

دنیا

منبع دیگر شناخت دنیا، خود دنیا است. حضرت امیر(ع) پس از اینکه خداوند متعال را خبردهنده از احوال دنیا معرفی می‌کند، می‌فرماید: «دنیا، خود، خویشتن را برای تو وصف کرده و از زشتی‌هایش پرده برداشته است»[۹]. دنیا در سخنان حضرت علی(ع)، معرفی خوب برای خویش است؛ زیرا اولاً، راست می‌گوید: «دنیا خانه‌ای راست‌گو است برای کسی که آن را تصدیق کند»[۱۰].

ثانیاً، در معرفی خود هرگز انسان را فریب نمی‌دهد: چه هنگام تو را فریب داد؟! آیا با گورهای پدرانت که پوسیده‌اند تو را فریب داد یا با آرامگاه‌های مادرانت که در زیر خاک آرمیده‌اند؟! دنیا با سرنوشت آنان حال تو را مجسم کرده و با گورهایشان گور تو را به نمایش گذاشته است[۱۱].

اما اگر دنیا هرگز انسان را فریب نمی‌دهد، پس چرا در سخنان آن حضرت به فریب‌کاری و نیرنگ‌بازی شهره است[۱۲] و چرا بارها و بارها بشر را از فریب دنیا برحذر داشته است؟[۱۳] چگونه است که دنیا فریب نمی‌دهد، اما باید از فریبش برحذر ماند؟ این بدان دلیل است که آن حضرت، مجرم راستین را در این فریب انسان می‌داند، نه دنیا: راست می‌گویم؛ دنیا نیست که تو را فریفته است، بلکه تویی که فریفته دنیا شده‌ای؛ چراکه دنیا پندها را بی‌پرده با تو گفته و دور از هر تبعیضی از حقایق آگاهت کرده است و بی‌گمان دنیا با این همه هشدارهای پی در پی - از فرود آمدن بلا در تن و کاستن نیرؤیت - صادق‌تر و وفادارتر از آن است که دروغت بگوید یا فریبت دهد. چه بسیار پندهایی از دنیا را که متهم کردی و خبرهای راستی را که دروغ انگاشتی[۱۴].

ثالثاً، در معرفی خود، دلسوز است و می‌خواهد انسان را از تباهی نجات دهد: اگر در خانه‌های فروپاشیده و ویرانه‌های خلوت و خاموش به شناخت دنیا برخیزی، با یادآوری‌های زیبا و پندهای رسایش، او را دوستی دلسوز و یاری مهربان می‌یابی که تباهی تو را دریغ می‌دارد[۱۵]. مولای متقیان(ع) در سخنی جامع، نصیحت دنیا را رساترین نصیحت می‌شمارد. تعبیر «رساترین نصیحت» هم راستی و بی‌فریبی‌اش را می‌رساند و هم درستی و دلسوزی‌اش را: رساترین نصیحت کننده از برای تو، دنیا است اگر پندگیری از آن‌چه به تو می‌نماید؛ از تغییر یافتن حالت‌ها و از آن‌چه به تو اعلام می‌کند از دوری و پراکندگی[۱۶].

حضرت امیر(ع) در کنار هر یک از این سه ویژگی، نکته‌ای دیگر را نیز بیان فرموده است: راستی دنیا تنها برای کسی است که دنیا را صادق بداند «دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا» و حکایت‌های راستینش را تکذیب نکند. همچنین بی‌فریبی دنیا تنها برای کسی است که خواهان فریب نباشد، و دوستی و دلسوزی‌اش برای کسی است که بخواهد آن را بشناسد، و پند رسایش برای کسی است که پند پذیرد «دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا»[۱۷]. از آن‌چه گذشت می‌توان نتیجه گرفت که برای شناخت حقیقت دنیا، دو منبع دین و دنیا بسی ارزشمندند. گفتار حضرت علی(ع) از دو جهت، منبعی برای شناخت دنیا است: نخست از این جهت که سخن آن حضرت مانند قرآن و سنت نبوی، از منابع دینی به شمار می‌آید، و دوم از این جهت که منابع دیگر شناخت دنیا - مانند خود دنیا - را به ما می‌نمایاند. حال که حقیقت دنیا از سوی خداوند و رسولانش به خوبی معرفی شده است و خود دنیا نیز حقیقت خود را با بیانی روشن و رسا نمایانده است، چه مانعی یا موانعی فراروی انسان قرار دارد که از عبرت و معرفت محروم می‌ماند و به شناخت راستین دست نمی‌یابد؟ مباحث آینده به بررسی موانع شناخت دنیا و راه‌های رفع آنها می‌پردازند.[۱۸]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، نامه ۶۸: «"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا"»
  2. نهج البلاغه، حکمت ۴۰۷: «"وَ قَالَ (عليه السلام) فِي صِفَةِ الدُّنْيَا:تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِيَائِهِ، وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ؛ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ، بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ، فَارْتَحَلُوا"»
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 401.
  4. نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۵۳۰؛ حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۵۷، محمودی، محمد باقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۴، ص۳۰۷.
  5. ﴿إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ «اگر آنان را فرا بخوانید فرا خواندن شما را نمی‌شنوند و اگر بشنوند پاسختان را نمی‌دهند و روز رستخیز شرک‌ورزی شما را انکار می‌کنند و (هیچ کس) تو را چون آگاهی (دانا)، خبردار نمی‌کند» سوره فاطر، آیه ۱۴.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳، ص۲۸۲؛ آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ج۱، ص۱۴۴.
  7. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳، ص۳۵۲؛ موسوی، سید صادق، تمام نهج البلاغه، خطبه ۵۹، ص۴۸۴.
  8. اکبریان، حسنعلی علی، مقاله «حقیقت دنیا»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۳۷۵.
  9. نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۵۳۰؛ تحف العقول، ص۵۷ «وَ نَعَتَتْ لَكَ نَفْسَهَا»، «نعتت» در نسخه تحف العقول از ماده «نعت» به معنای توصیف کردن است و در نهج السعاده (ج ۴، ص۳۰۷) تعبیر «وَ نَعَتْ لَكَ نَفْسَهَا» مانند نهج البلاغه آمده است. «نعت» در نسخه نهج البلاغه از ماده «نعی» به معنای خبر مرگ دادن است. (طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۳۸).
  10. نهج البلاغه، حکمت، ۱۳۱، ص۶۵۴؛ تحف العقول، ص۱۳۲ «الدُّنْيَا مَنْزِلُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا»؛ نهج السعاده، ج۳، ص۳۱۹ و ۲۷۷) «أَ لَيْسَتْ مَنْزِلَ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا»؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۹.
  11. نهج البلاغه حکمت، ۱۳۱، ص۶۵۴؛ تحف العقول، ص۱۳۲ «مَتَى اسْتَذَمَّتْ إِلَيْكَ بَلْ مَتَى غَرَّتْكَ... بَلْ مَثَّلَتِ الدُّنْيَا بِهِ نَفْسَكَ وَ بِحَالِهِ حَالَكَ غَدَاةَ»؛ نهج السعاده، ص۳۱۹ و ۲۷۷ (با اختلاف اندک).
  12. برای نمونه «فَاحْذَرُوا الدُّنْيَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ»؛ «پس، از دنیا بپرهیزید که حیله‌گری است بس پر فریب و نیرنگ باز». (نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰، ص۴۶۸ و نیز خطبه ۱۱۱، ص۲۱۲).
  13. برای نمونه «وَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الدُّنْيَا»؛ «دنیا فریبتان ندهد». (همان).
  14. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۳، ص۴۵۸.
  15. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۳، ص۴۵۸.
  16. غررالحکم، ج۲، ص۴۸۰، ح۳۳۶۲.
  17. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱، ص۶۵۶. در نقل نهج السعاده (ج ۳، ص۳۱۹ و ۲۷۷) و تحف العقول (ص ۱۳۱) نیامده است.
  18. اکبریان، حسنعلی علی، مقاله «حقیقت دنیا»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۳۷۶.