ابوسعید بن زید

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ابوسعید بن زید
تصویر قدیمی مدینه
نام کاملابوسعید بن زید
جنسیتمرد
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

اطلاعات منابع در مورد نام و نسب، تبار و لقب وی همین مقدار است. او را به استناد گزارشی که در آن به دیدن و ادراک رسول خدا (ص) تصریح شده است، صحابی دانسته‌اند. ابن حجر و ابن اثیر این را نادرست می‌دانند که تفصیل آن خواهد آمد. گزارش یاد شده چنین است: ابوسعید می‌گوید: در تشییع جنازه‌ای همراه پیامبر بودیم. هنگامی که جنازه را بر زمین گذاشتند، حضرت فرمود: «آیا این شخص میت به کسی بدهی دارد؟» گفتند: آری، او دو درهم بدهکار است. حضرت فرمود: «خودتان بر او نماز بخوانید». امام علی (ع) عرض کرد: «ای رسول خدا (ص)! من آن دو درهم را به عهده می‌گیرم و آن را ضمانت می‌کنم». پیامبر (ص) بر وی نماز خواند و سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: «خداوند بدهی و دینت را ادا کند، چنانکه دین برادرت را ادا کردی»[۱]. ابوسعید در گزارش دیگری می‌گوید: هرگاه جنازه‌ای را از مقابل رسول خدا (ص) تشییع می‌کردند، حضرت می‌ایستاد[۲]. همچنین می‌گوید: هرگز ندیدیم رسول خدا تشییع جنازه‌ای را ببیند و تا آن را بر زمین نگذاشته‌اند، بنشیند [۳]. این گزارش‌ها را با اندکی اختلاف در تعابیر، افزون بر ابوسعید بن زید، از امام علی (ع)، عثمان، جابر، سهل بن حنیف، قیس بن سعد، انس و ابوسعید خدری روایت کرده‌اند [۴]. در برخی از این گزارش‌ها آمده است که به رسول خدا (ص) گفتند: این جنازه زنی یهودی است. از حضرت دو سه جواب نقل شده است، فرمودند: «ما برای ملانکه قیام می‌کنیم؛ مگر این انسان نیست؛ و مرگ، فزعی هولناک است، پس هرگاه جنازه‌ای دیدید بایستید»[۵]. نیز از او روایتی درباره نعمت‌هایی که خداوند به حضرت موسی (ع) عطا فرمود نقل شده است[۶].

روایت احترام به میت هنگام تشییع آن، در فقه مورد توجه فقها قرار گرفته است و بسیاری، به استحباب قیام هنگام تشییع جنازه قائل هستند و از نظر اجر و پاداش، ثواب ایستادن را، همچون ثواب حمل کردن جنازه دانسته‌اند. برخی نشستن را مکروه دانسته و عده‌ای ایستادن را واجب می‌دانند و می‌گویند: تا زمانی که میت را حمل می‌کنند و بر زمین نگذاشته‌اند، نباید نشست. آنها به روایتی از ابوسعید و ابوهریره استناد کرده‌اند که گذشت[۷].

ابن اثیر[۸] با استناد به گزارش عبدالله پسر احمد بن حنبل در مسند الشامیین و مسند الکوفیین می‌گوید: نام ابوسعید بن زید به عنوان راوی نخست آمده و روایت یاد شده را نقل کرده است و ابونعیم نیز این را تأیید می‌کند، اما طبرانی با همان سند، به نقل از عبدالله بن احمد بن حنبل می‌گوید: این روایت از ابوسعید خدری است و ابوموسی مدینی نیز مؤید آن است، و ابن اثیر این را صحیح می‌داند. ذهبی نیز همین گزارش را بدون اظهار نظر نقل می‌کند[۹]. ابن حجر[۱۰] نظر ابن اثیر که وی را ابوسعید خدری می‌داند، خطا دانسته، می‌گوید: بغوی، همان گزارش ابوسعید بن زید را نقل کرده است و من نیز همان روایت را در مسند از طریق سعید بن زید در مسند از طریق سعید بن زید در مسند بزار پیدا کردم. آنچه موجب توهم و خطا شده، افزودن کلمه ابی به نام سعید بن زید است و البته این اسم است نه کنیه. گفتنی است در معجم الصحابه بغوی[۱۱] از ابوسعید بن زید نشانی یافت نشد و در مسند سعید بن زید نیز این روایت نیامده است. در هر صورت، ابن حجر و ابن اثیر وجود ابوسعید بن زید را در میان صحابه نادرست می‌شمارند. این شخص مورد نظر ما، یا بنا بر قول ابن اثیر[۱۲]، ابوسعید خدری، و یا بر اساس نظر ابن حجر[۱۳]، سعید بن زید بن عمرو بن نفیل است. احتمالاً سخن ابن حجر صحیح‌تر است که همان سعید بن زید باشد.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. علامه حلی، ج۲، ص۸۵.
  2. احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۶۴ و ج۴، ص۳۴۶؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۱۱؛ نسائی، ج۴، ص۴۵؛ هیثمی، ج۳، ص۲۷؛ ابن حجر، فتح، ج۳، ص۱۴۳ و همو، تسجیل المنفعه، ص۴۸۹؛ دارقطنی، ج۴، ص۴۲.
  3. شامی، ۳۶۱ / ۸.
  4. شامی، ج۸، ص۳۶۰-۳۶۱.
  5. شامی، ج۸، ص۳۶۰ و ۳۶۱.
  6. شوکانی، ج۱، ص۸۷.
  7. ابن حجر، فتح، ج۳، ص۱۴۳.
  8. ابن اثیر، ج۵، ص۲۱۱.
  9. ذهبی، ج۲، ص۱۷۳.
  10. الاصابه، ج۷، ص۱۵۱.
  11. بغوی، ج۳، ص۶۵-۶۲.
  12. ابن اثیر، ج۵، ص۲۱۱.
  13. ج۷، ص۱۵۱.
  14. حیدری آقایی، محمود، مقاله «ابوسعید بن زید»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۳۷-۳۳۸.