بیت المعمور

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

بیت‌‌ المعمور که از آن به «ضُراح»[۱]، «ضریح»[۲] و «عروبا»[۳] نیز تعبیر شده، ترکیبی وصفی از «بیت» و «معمور» است. «بیت» در لغت معادل منزل و مسکن[۴] و به معنای خانه و «معمور» اسم مفعول از مصدر «عمران» و به معنای آباد است[۵]، بنابراین بیت‌‌المعمور یعنی خانه آباد. خانه آباد در لغت به خانه‌‌ای اطلاق می‌‌شود که متروک نباشد و اهلش در آن سکونت داشته باشند[۶].[۷]

مقدمه

این کلمه مرکب فقط یک بار در آیه ۴ سوره طور ذکر شده است: ﴿وَالطُّورِ وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ[۸]. در این آیات ضمن سوگند به طور و کتاب نگاشته شده و ورق سرگشاده و سقف آسمان و دریای جوشان به «بیت معمور» هم سوگند یاد شده است که حاکی از قداست، احترام و عظمت چنین خانه‌ای است. در سوره تین نیز شبیه این سوگندها یاد شده است: ﴿وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ وَطُورِ سِينِينَ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ[۹].

روشن است که سوگند یاد کردن خداوند به کوه طور و مکه و کعبه به خاطر قداست آنها در نزد خدا است. در آیات پیشین «کعبه» به نام «البیت المعمور» خوانده شده است، چون به وسیله زائرانش معمور و آباد است و در این آیات، مکه به نام «البلد الامین» خوانده شده، چون محل امن است: ﴿وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا[۱۰]. کعبه به نام «البیت الحرام» نیز خوانده شده، چون حرمت خاصی برای آن مقرر گشته است: ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ[۱۱]. به نام ﴿بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۱۲] هم نامیده شده است، چون قدمت تاریخی دارد. ﴿وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۱۳]. پس «البیت المعمور» و «البیت الحرام» و «البیت العتیق» هر سه به معنای خانه کعبه است[۱۴].

حرمت بیت‌‌المعمور در آسمانها همانند حرمت کعبه در زمین است[۱۵]. این خانه با عبادت فرشتگان معمور و آباد است[۱۶] و براساس روایات هر روز ۷۰۰۰۰ فرشته به زیارت آن می‌‌آیند و هرگز به آن باز نمی‌‌گردند[۱۷].

براساس برخی از روایات و نیز نظر برخی از مفسران، بیت‌‌المعمور همان مسجد الاقصی است[۱۸] که در آیه ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۹] ‌‌ذکر شده و پیامبر (ص) در آنجا با ملائکه و پیامبران الهی نماز خوانده[۲۰] و با حضرت ابراهیم(ع) به گفتگو پرداخته است[۲۱]. البته بنابر اصل تطابق عالم کبیر کیانی و عالم صغیر انسانی، آنچه در عالم کبیر موجود است در عالم صغیر انسانی نیز وجود دارد و بیت‌‌المعمور عالم صغیر انسانی قلب انسان است، از این رو برخی از اقوال که بیت‌‌المعمور را به قلب انسان کامل تفسیر کرده[۲۲] می‌‌تواند اشاره به این مطلب باشد.

در روایات ویژگی‌های دیگری برای بیت‌‌المعمور ذکر شده است که برخی از آنها عبارت است از:

  1. قرآن کریم نخست به صورت دفعی به بیت‌‌المعمور، سپس از بیت‌‌المعمور به صورت تدریجی و در ظرف ۲۰ سال بر رسول‌‌اکرم (ص) نازل‌‌ شد[۲۳].
  2. بیت‌‌المعمور ۵۰۰۰۰ سال پیش از آفرینش آسمانها و زمین آفریده شده است[۲۴].
  3. بر بیت‌‌المعمور نام خدای متعالی نوشته شده است: «وَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُوبِ فِي الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ»[۲۵].
  4. هر روز ۷۰۰۰۰ فرشته‌‌ بر بیت‌‌المعمور نازل شده، پس از طواف آن خانه به زمین می‌‌آیند و به طواف کعبه می‌‌پردازند، آنگاه به زیارت قبر رسول‌‌ خدا (ص) شتافته و سپس به زیارت قبر امیر‌‌المؤمنین(ع) می‌‌روند و از آنجا به کربلا رفته و پس از زیارت قبر امام حسین(ع) به آسمان عروج می‌‌کنند[۲۶].
  5. فرشتگان به هنگام طواف بیت‌‌المعمور با خواندن دعای «يَا مَنْ أَظْهَرَ اَلْجَمِيلَ وَ سَتَرَ اَلْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ» به نیایش می‌‌پردازند[۲۷].
  6. نام محمد(ص)، علی، حسن، حسین و ائمه(ع) و شیعیانشان بر پوستی از نور و آویخته بر بیت‌‌المعمور نگاشته‌‌ است[۲۸].
  7. نگهبان بیت‌‌المعمور فرشته‌‌ای است که او را «زرین» می‌‌گویند. در نسخه‌‌ای «رزین» و در نسخه‌‌ای دیگر «درزین» آمده است[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص‌‌۲۳؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۲۴۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۵۶.
  2. جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص۲۳؛ روح‌‌البیان، مج ۹، ج ۲۷، ص۱۸۵.
  3. روح‌‌البیان، مج ۹، ج ۲۷، ص۱۸۵.
  4. المصباح، ص۶۸ «بیت».
  5. مقاییس اللغه، ج ۲، ص۱۷۵، «عَمَرَ».
  6. المصباح، ص۴۲۹، «عَمَرَ».
  7. طالبی دارابی، ابوطالب، مقاله «بیت المعمور»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۶، ص۳۹۵؛ کوشا، محمد علی، مقاله «بیت المعمور»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۳۸۵.
  8. «سوگند به طور و به کتابی نگاشته در نازک‌پوستی برگشاده و سوگند به آن خانه آبادان و به بام برافراشته (آسمان) و به دریای برافروخته که عذاب پروردگارت روی‌دادنی است بازدارنده‌ای ندارد» سوره طور، آیه ۱-۸.
  9. «سوگند به انجیر و زیتون، و به کوه سینا و به این شهر امن و آرام (مکّه)، که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم» سوره تین، آیه ۱-۴.
  10. «و هر که در آن در آید در امان است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  11. «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
  12. «و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  13. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند و نذرهاشان را بجای آورند و خانه دیرین (کعبه) را طواف کنند» سوره حج، آیه ۲۹.
  14. کوشا، محمد علی، مقاله «بیت المعمور»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۳۸۵.
  15. جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص۲۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص‌‌۲۵۶؛ کشف‌‌الاسرار، ج ۹، ص۳۳۳.
  16. روض‌‌الجنان، ج ۱۸، ص‌‌۱۲۳ ـ ۱۲۴؛ رحمة من الرحمن، ج ۴، ص۲۰۰؛ کشف‌‌الاسرار، ج ۱، ص۳۶۶.
  17. جامع‌‌البیان، مج ۹، ج ۱۷، ص۱۹؛ ج ۱۳، ص۲۲ ـ ۲۴؛ مجمع‌‌البیان، ج ۹، ص۲۴۷؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص۶۲۷ ـ ۶۲۹.
  18. بحارالانوار، ج ۳۷، ص۳۱۷؛ اطیب‌‌البیان، ج ۸‌‌، ص۲۱۹.
  19. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  20. بحارالانوار، ج ۳۷، ص۳۱۷؛ ج ۲۶، ص۳۰۷.
  21. جامع‌‌البیان، مج ۹، ج ۱۷، ص۱۹؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۳۲۶.
  22. بیان السعاده، ج ۴، ص۱۱۷.
  23. تفسیر قمی، ج ۲، ص۲۶۴.
  24. بحارالانوار، ج ۲۶، ص۳۰۷.
  25. بحارالانوار، ج ۹۲، ص۳۷۲.
  26. بحارالانوار، ج ۹۷، ص۱۲۲.
  27. بحارالانوار، ج ۹۲، ص۳۵۳ ـ ۳۵۴.
  28. علل‌‌الشرایع، ج ۱، ص۷.
  29. روض‌‌الجنان، ج ۱۸، ص۱۲۳.
  30. طالبی دارابی، ابوطالب، مقاله «بیت المعمور»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۶، ص۳۹۵.