ابابیل در قرآن
مقدمه
این واژه، فقط یک بار در سوره فیل که به داستان حمله سپاه فیل به مکّه و نابودی آنها به وسیله گروهی از پرندگان پرداخته، به کار رفته است: ﴿وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ﴾[۱] لغویان، مورّخان و مفسّران، در ریشه لغوی و معنای این کلمه و نیز چگونگی پرندگانی که چنین نقشی را ایفا کردند، بر یک رأی نیستند.
ریشه لغوی
به نظر گروهی از لغتشناسان چون ابوعبیده،[۲] فرّاء[۳] و جوهری،[۴] "ابابیل"، مانند کلمات شماطیط، عبابید و شعالیل جمعی است که مفرد ندارد.
عدّهای دیگر، کلماتی را مفرد "ابابیل" دانستهاند:
معنای ابابیل
برخلاف آنچه مشهور است، ابابیل نام آن پرندگان نیست؛ بلکه معنای وصفی دارد.[۱۳] به نظر ابن سیّده، ابابیل به معنای گروهها و دستههایی از پرندگان، اسبان و شتران است.[۱۴] ابن عبّاس آن را به معنای دسته، دسته میداند.[۱۵] ابابیل، همچنین به معنای زیاد،[۱۶] گروه متفرّق،[۱۷] جمعیّتهای بزرگ،[۱۸] جمعیّتها،[۱۹] بعضی به دنبال بعض،[۲۰] جماعتهایی متفرّق از اینجا و آنجا [۲۱] و رنگهای گوناگون[۲۲] دانسته شده است.
به نظر مصطفوی، بعید نیست که اصل در مادّه "أ ـ ب ـ ل" به معنای تحمّل سختی، بردباری و مقاومت، و ابل (شتر) نیز یکی از مصادیق این معنا باشد، و شاید ابابیل هم وصف پرندهای با همین ویژگیها باشد و ﴿طَيْرًا أَبَابِيلَ﴾، یعنی پرندگان گروه گروه، قوی، مقاوم و صبور.[۲۳]
آرتور جفری میگوید: واژه "ابابیل" ربطی به پرندگان ندارد؛ بلکه نام بلایی است؛ گذشته از آن، این کلمه از "ابیله" به معنای "تاول" گرفته شده است. "اشپرنگل" خیلی پیشتر در ۱۹۷۴ میلادی میان این واژه و بیماری آبله، رابطهای را حدس زده بود و آن را مشتق از "اَب" به معنای پدر و "ابیل" به معنای نوحه و ندبه میپنداشت و میگفت: ایرانیان، واژه "ابیله" را به معنای آبله به کار میبرند. این نظریّه را روایات موجود که میگوید: لشکریان ابرهه به بیماری آبله دچار و نابود گشتند، تأیید میکند؛ امّا مشکل، اثبات فارسی بودن آن است؛ زیرا آبله در زبان فارسی، خود دخیل از عربی و بیتردید از همین آیه گرفته شده است.[۲۴][۲۵]
شکل و نوع پرنده
در این که این پرنده به چه شکلی بوده و چگونه مأموریّت خود را در نابودی اصحاب فیل انجام داده، آرای گوناگونی وجود دارد: عایشه میگوید: ابابیل شبیه خطاطیف (پرستوها) هستند [۲۶] و نیز گفته شده: آنها شبیه وطاویط (خفّاشهای سرخ و سیاه) بودند.[۲۷] ابوسعید خدری، کبوتران حرم (مکّه) را از نسل ابابیل میداند؛ ولی بُروسَوی در درستی کلام او تردید میکند؛ چرا که به گفته برخی، ابابیل، شبیه زرازیر (سارها) هستند که در اطراف باب ابراهیم مسجدالحرام وجود دارند.[۲۸] عکرمه مینویسد: آنها سرهایی چون درندگان داشتند که پیش از آن دیده نشده بود و پس از آن نیز دیده نشد.[۲۹] طبری به نقل از ابنعبّاس میگوید: آنها پرندگانی بودند که از دریا خارج شده یا از سوی دریا آمده بودند.
سفید یا سیاه و یا سبز رنگ بودند و منقاری چون پرندگان و چنگالهایی همانند سگان داشتند.[۳۰] ابوالجوزا عقیده دارد که خداوند در همان وقت، آنها را در آسمان پدید آورد.[۳۱] و ابن مسعود آنها را پرندگانی میداند که صیحه میکشیدند و بر اصحاب فیل، سنگ * میافکندند. خداوند طوفانی فرستاد که آن سنگها را با شدّت بر آنان میکوبید.[۳۲] ابوالفتوح از ابومسعود نقل میکند: آن مرغان به شکل منج انگبینند (زنبور عسل) و در منقار هر یکی، سنگی است. هر گروهی را یکی مرغ، در پیش ایستاده، سیاه سر، دراز گردن، سرخ منقار. بیآمدند این مرغان و گرد لشکرگاه ابرهه در آمدند. چون ایشان صف بر کشیدند و آهنگ کعبه کردند، هر مرغی از ایشان، آنچه در منقار داشت، بینداخت. بر هر سنگی نام صاحب او نوشته شده بود. بر هر یکی که سنگ او، بر او زدند، بر سرش آمد و از زیرش بیرون آمد و اگر بر پشتش افتاد، به سینهاش بیرون آمد و اگر بر سینهاش آمد، بر پشتش بیرون رفت تا همه بر جای بمردند.[۳۳] به گفته ابنهشام، خداوند پرندگانی همانند پرستو را از دریا بر آنها فرستاد که هر یک سه سنگ با خود حمل میکردند: یک سنگ در منقار و دو سنگ در پاهایشان بود. سنگها به اندازه نخود و عدس بود و به محض برخورد به اصحاب فیل، آنها را نابود میکرد.[۳۴]
فخر رازی پس از نقل صفات متعدّدی که برای پرندگان بیان شده، میگوید: از آنجا که این پرندگان دسته دسته بودند، شاید هر دسته شکلی داشته و هر کسی آنچه را که دیده وصف کرده است.[۳۵] از رسولخدا (ص) در وصف این پرنده روایت شده: مرغی بین آسمان و زمین است که لانه دارد و تخم میگذارد.[۳۶]
ابومریم از امام باقر (ع) روایت میکند: هر پرنده سه سنگ در چنگال و منقار خود داشت. سنگها را بر روی لشکریان ریختند که بر اثر آن در میان آنها، مرض آبله پدید آمد؛ پس خداوند نیز به وسیله آنها، نابودشان ساخت و پیش از آن «آبله» در آنجا دیده نشده بود.[۳۷] امام صادق (ع) فرمود: از اصحاب فیل، یک نفر بیشتر باقی نماند که فرار کرد. او در حالی که مشغول نقل واقعه برای مردم بود، سرش را بالا برد و گفت: این از همان پرندگان است؛ آنگاه آن پرنده که مأمور تعقیب او بود بالای سر او قرار گرفت و سنگی را رها کرد که از زیر او خارج شد.[۳۸] بعضی این شخص را خود ابرهه دانستهاند که هنگام نقل واقعه برای پادشاه حبشه با آن عذاب نابود شد.[۳۹][۴۰]
ابابیل در دانشنامه معاصر قرآن کریم
ابابیل کلمهای است که تنها یک بار در قرآن به کار رفته است: ﴿وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ﴾[۴۱].
ابابیل در لغت به معنی دستهها یا گروهها (برای پرنده، اسب و شتر) آمده است. دستهای از پرندگان که طبق روایت قرآن برای نابودی ابرهه و فیلهای او از طرف خداوند فرستاده شدند. برای لفظ ابابیل گفتهاند جمعی است بیمفرد. در خصوص معنا و ریشه آن هم نظرها و فرضیههایی دادهاند که هیچ کدام سندیت و قطعیت ندارد[۴۲]؛ اما هرچه که هست نام پرنده خاصی نیست و تنها به دسته یا گروهی از پرندگان اطلاق میشود.
درباره چگونگی این پرنده در تفاسیر اختلافنظر است. برخی آنها را خطاطیف (پرستوها) دانستهاند[۴۳]؛ درباره رنگ آنها نیز، گفتهاند که سپید یا سیاه و یا سبز و منقارشان نیز زرد بوده است[۴۴]؛ هر یک از این پرندگان که بنابر گفته بیشتر مفسران از دریا آمده بودند، سه سنگ با خود داشتند و بر سر سپاهیان ابرهه انداختند[۴۵]؛ در تفسیر طبری نیز آمده است: "و خدای مرغانی بفرستاد خَطّاف و به کناره دریا رفتند و به منقا»ر و به چَنگُلِ پای، هر یک لختی گل برگرفتند و به هوا اندر شدند و آن گل که داشتند، سنگ گشت و بیآمدند و بر سر آن سپاه بیستادند هر مردی را سنگی از آن بر سر زدند و به سُرونشان بیرون آمد و همه اندامهای ایشان بیاماسید، و جمله بمردند[۴۶][۴۷]
منابع
پانویس
- ↑ «و بر (سر) ایشان پرندگانی دستهدسته فرستاد» سوره فیل، آیه ۳.
- ↑ لسانالعرب، ج ۱، ص ۴۹، «ابل».
- ↑ معانی القرآن، ج ۳، ص ۲۹۲.
- ↑ الصحاح، ج ۴، ص ۱۶۱۸، «ابل».
- ↑ معانی القرآن، ج ۳، ص ۲۹۲.
- ↑ قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۳۴.
- ↑ معانی القرآن، ج ۳، ص ۲۹۲.
- ↑ قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۳۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۱.
- ↑ قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۳۴.
- ↑ اعلام قرآن، ص ۱۵۹.
- ↑ خراسانی، محمد، مقاله «ابابیل»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 437
- ↑ نمونه، ج ۲۷، ص ۳۳۶.
- ↑ لسانالعرب، ج ۱، ص ۴۹، «ابل».
- ↑ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۶۳۰.
- ↑ قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۳۴.
- ↑ لسانالعرب، ج ۱، ص ۴۹، «ابل».
- ↑ قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۳۴.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۵۵.
- ↑ قمی، ج ۲، ص ۴۸۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۰۰.
- ↑ ماوردی، ج ۶، ص ۳۴۲.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۲۶، «ابل».
- ↑ واژههای دخیل، ص ۹۸.
- ↑ خراسانی، محمد، مقاله «ابابیل»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 437-438
- ↑ روحالبیان، ج ۱۰، ص ۵۱۵.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۳.
- ↑ روحالبیان، ج ۱۰، ص ۵۱۵.
- ↑ قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۳۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۳.
- ↑ عرائس المجالس، ص ۴۰۰.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۸۳.
- ↑ روضالجنان، ج ۲۰، ص ۴۱۰.
- ↑ سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۵۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۰۰.
- ↑ ماوردی، ج ۶، ص ۳۴۲.
- ↑ الکافی، ج ۸، ص ۸۴.
- ↑ الکافی، ج ۴، ص ۲۱۶.
- ↑ روان جاوید، ج ۵، ص ۴۳۷.
- ↑ خراسانی، محمد، مقاله «ابابیل»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 438-440
- ↑ «و بر (سر) ایشان پرندگانی دستهدسته فرستاد» سوره فیل، آیه ۳.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ جامع البیان، ج۷، ص۲۰۵۸.
- ↑ ترجمه تفسیر طبری، ج۳۰، ص۱۹۳.
- ↑ ترجمه مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۰.
- ↑ ترجمه تفسیر طبری، ج۷، ص۲۰۵۸.
- ↑ رهبریان، محمد رضا، مقاله «ابابیل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم