بنی یأم بن أصبی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نسب قبیله

این طایفه از اعراب قحطانی[۱] و از شاخه‌های بنی حاشد بن همدان‌اند که نسب از یَأم بن أصبَی بن دافع بن مالک بن جُشَم بن حاشد بن جشم بن خیوان (خیران) بن نوف بن أوسله(همدان) می‌‌برند.[۲] یأم بن اصبی فرزندانی به اسامی جشم و مذکور(مذکر) داشت.[۳] از جشم، دؤل و به قولی دول و صعب متولد شدند و از دؤل، سلمه. از سلمه هم، ذهل و نمر و سلمة بن سلمه پدید آمدند.[۴] از مذکر بن یأم هم پسرانی به نام هبره و مُواجِد معروف به «أحلاف»[۵] و غز تولد یافتند.[۶] این طایفه - که افراد آن با نسبت «الیأمی»،[۷] و برخی دیگر علاوه بر «الیأمی» از آنها با نسبت «الإیامی»[۸] شناخته شده‌اند، - از شاخه‌های متعددی برخوردار است که از مهم‌ترین آنان می‌‌توان از احرم بن هبرة بن مذکر بن یأم بن اصبَی،[۹] مواجد بن مذکر[۱۰] و هبرة بن مذکر[۱۱]نام برد. قبیله یأم از دو شاخه اصلی «بنی مذکر» و «بنی جُشَم» تشکیل یافته است. طایفه «بنی مذکر» به عنوان یکی از این شعب اصلی، خود، به سه خاندان اصلی تقسیم می‌شود:

  1. هشام بن مذکر. با شاخه‌های اصلی:
    1. وعیل، عجیم، آل مطلق، آل فطیح و آل العرجاء؛ که هریک از آنان، خود، از زیر شاخه‌های متعددی تشکیل یافته‌اند.
    2. عجیم (عجمان) که از ساکنان جنوب شرقی ریاض محسوب شده و از فروعات اصلی آن می‌‌توان به مرزوق و وبیر - که هر یک دارای طوایف و بیوت متعددی‌اند - اشاره کرد.[۱۲]
  2. واصل (هبرة) بن مذکر. با شاخه‌ها و طوایف متعددی نظیر آل سالم، آل محمد بن شریة، آل مسعد، آل زعیرزع، الیحامده و ولد مره. هر یک از این بیوت، خود، دارای انشعابات متعددی‌اند. امروزه از این شاخه با نام بنی هبره - که در حقیقت لقب واصل است - یاد می‌‌شود.[۱۳] این دو شعبه (هبره و هشام) و شاخه‌ها و بیوت زیر مجموعه آنها را به جهت نام فاطمه مادر هبره و هشام، «آل فاطمه» می‌‌گویند. ریاست و شیخوخیت آل فاطمه در حال حاضر در خاندان ابوساق قرار دارد.[۱۴]
  3. مواجد بن مذکر. مواجد فرزند سوم در نسب یام بن أصبی است. از فروعات اصلی این شاخه می‌‌توان از: أسلوم بن مواجد بن مذکر بن یام و آل الحسن یاد کرد. ریاست بنی مواجد، نخست با ابن قعوان بود و بین آنها و آل سعود (عبدالله بن سعود) مواثیق و عهودی برقرار بود. پس از حمله محمد علی پاشا - حاکم مصر - به الدرعیه - دیار آل سعود - بنی یأم به یاری او برخاستند اما ابن قعوان بر اساس مواثیقی که با مردم این طایفه داشت، از یاری دادن به محمد علی خودداری کرد. از این رو، حسن بن هبه مکرمی، وی را از ریاست بنی مواجد برکنار کرد و ابن نصیب را به جای او بر همه مواجد ریاست داد. از آن زمان تا کنون آل نصیب، عهده دار ریاست و شیخوخیت بنی مواجد شدند.[۱۵]

به بیان دیگر، طایفه بنی مذکر بر دو شاخه اصلی آل فاطمه و مواجد تقسیم می‌‌شوند و هر یک از آنان به خاندانهای متعددی تقسیم می‌‌شوند که در برخی منابع، مفصل بدان پرداخته شده است.[۱۶] بنی جشم نیز، دومین شاخه اصلی طایفه بنی یأم است که امروزه به سه طایفه اصلی ذهل، عیاد سلمان و آل مره تقسیم می‌‌شود.[۱۷]از فروعات اصلی بنی ذهل می‌‌توان از بنی هندی و طوایف متعدد آن و آل مره با دو شعبه اصلی شبیب بن مره و علی بن مره و طوایف وابسته به آن، یاد کرد.[۱۸].[۱۹]

مواطن و منازل بنی یأم

موطن اصلی و خاستگاه نخستین این طایفه را یمن به‌ویژه منطقه نجران گفته‌اند.[۲۰] از جمله سکونت گاه‌های آنان در این سرزمین، مخلافی به نام یأم است در شرق صنعا که به نام این طایفه، «مخلاف یأم» خوانده شده است.[۲۱] مقدسی نیز مخلاف‌های شاکر و وادعه و یأم را سمت راست صنعاء عنوان کرده است.[۲۲] این مخلاف که یکی از بخش‌های سرزمین نجران به شمار می‌‌رفت، نیمی از دیار همدان را به خود اختصاص داده بود.[۲۳] علاوه بر مخلاف یأم، گروهی از مردم این طایفه همراه با بستگان خود بنی شاکر و بنی وادعه در منطقه ای در میان صعده و نجران سکونت داشتند.[۲۴] ضمن آنکه در مَدَر[۲۵] هم، شاخه‌هایی از طوایف یأم و بکیل و بنی‌خطیب بن اسعد مشترکاً منزل داشتند.[۲۶] بنی صلیح هم، از دیگر افراد این طایفه بودند که در قلعه«حرار» ساکن بودند.[۲۷]

پس از اسلام، بسیاری از یأمی‌ها در سرزمین‌های اسلامی پراکنده شدند و علاوه بر یمن،[۲۸] در مناطقی از جمله عراق و به‌ویژه کوفه[۲۹] مأوی گزیدند. چندان که مؤلف کتاب «تاریخ کوفه» بنی یأم را در شمار یکی از بیست و چهار شاخه همدان ساکن کوفه یاد کرده است.[۳۰] «همدانی» در کتاب خود - صفة جزیرة العرب - در ذکر حدود جغرافیایی سرزمین بنی یأم بن اصبی، از دو موضع جداگانه و دور از هم، یکی نزدیک مأرب و دیگر، نجران و حبونن به عنوان منازل بنی یأم یاد کرده است. این در حالی است که برشمردن «محدوده اطراف مأرب» به عنوان سرزمین بنی یام، - همان طور که برخی محققان کنونی نیز بر آن تأکید دارند، - با آنچه که از حدود جغرافیایی منازل بنی حاشد در منابع و مصادر از جمله خود همین کتاب، ترسیم شده است، سازگاری ندارد. از این رو چنین به نظر می‌‌رسد که حدود و ثغور جغرافیایی ذکر شده، متعلق به بنی یأم بن عنس همدانی باشد نه بنی یأم حاشد همدانی.[۳۱] بر این اساس و بنا بر تصریح همدانی در کتاب صفة جزیرة العرب، می‌‌توان گفت که دیار یأم در نجران واقع بوده است؛ اما آنها، تنها ساکنان این سرزمین نبودند بلکه همراه با دیگر طوایف مشترکاً به سکونت اشتغال داشتند. گفته شده که وسعت سرزمین یأم در نجران، معادل نصف سرزمین کل بنی همدان در این منطقه بود. لکن یأمی‌ها، به مرور زمان، به سمت ناحیه حجاز تا حدود زبید و نهد در ناحیه حاره و اطراف آن یعنی حاره، ملاح و سنحان تا نزدیکی‌های دکم در قسمت علیای حبونن، حظیره، بدر و صیحان کوچ کردند و روبروی نجران و هداده مسکن گزیدند. ترسیمی که همدانی از منازل بنی یأم داشته، بر حدود جغرافیایی کنونی سرزمین‌های بنی یأم نیز منطبق است. در حال حاضر، بدر، هداده و سنحان از بخش‌های حبونن هستند و همه این اماکن در شمار سرزمین‌های بنی یأم قرار دارند.[۳۲]

امروزه، قبائل بسیاری خود را منتسب به قبیله یأم می‌‌دانند که از جمله آنان می‌‌توان از العجمان - که در صحرای نجد ساکنند و به «یأمیه همدان» معروفند، - یاد کرد.[۳۳] مردم یأم، در حال حاضر، در جوف، نجد، یمن و نجران[۳۴] در حد فاصل نقاط مرزی عربستان و شمال یمن ساکنند و زندگی عشیره ای دارند. جمعی از آنان هم در کویت و قطر و امارات متحده عربی منتشر شده‌اند.[۳۵]عجمان با طول ساحل ۱۶ کیلومتری خود، کوچک‌ترین امارت از امارات هفت گانه امارات متحده عربی است. این امیرنشین، دو قطعه جدا و دور افتاده به نام‌های «مصفوت» و «منامه» دارد. این امارت، از شمال به خلیج فارس، از جنوب به ام القیوین و رأس الخیمه، و از شمال و شمال غرب به شارجه و بعد از ارجه دبی، از شرق به ذید و فجیره محدود می‌‌شود. عجمان نام خود را وامدار مردمان طایفه العجمان است که در سده دهم هجری قمری، از بادیه نجد در شبه جزیره عربستان به این منطقه خالی السکنه مهاجرت کردند. قبیله العجمان از سلاله نشوان بن مرزوق بن علی بن هشام مرزوقی از فروعات قبیله یأم هستند.[۳۶] همچنین، شاخه دیگر قبیله «العجمان» به سرپرستی راشد بن نشوان به ساحل فارس رسیدند و در مغویه مستقر شدند و مدتها مناطق گسترده ای از شیبکوه را زیر نفوذ داشته‌اند. از مشهورترین حکمرانان قبیله العجمان در کرانه فارس، شیخ سلطان مرزوقی بود که آثار کاخ بزرگ او موسوم به «قلعه شیخ سلطان»، هنوز هم در مغویه باقی است.[۳۷].[۳۸]

منابع

پانویس

  1. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۴۴۹؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۵۹. نیز ر.ک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
  2. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۶؛ ابن حبیب بغدادی، مختلف القبائل و مؤتلفها، ص۵۱؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۴۴۹؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۴؛ صحاری، الأنساب، ج‌۲، ص۴۹۶؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۳، ص۴۰۶.
  3. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۶؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  4. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۶؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۵.
  5. به آنها به جهت هم قسم شدن بر برادر دیگر خود غز، «احلاف» می‌‌گفتند (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۷؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۶.)
  6. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۱۷؛ حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱۶.
  7. سمعانی، الأنساب، ج‌۲، ص۴۹۶.
  8. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۹۶؛ زبیدی، تاج العروس، ج۱۶، ص۴۱. ذکر برخی رجال مانند طلحة بن مصرف با نسبت الایامی می‌‌تواند تأییدی بر این نظر باشد. (بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۳۵۱؛ ابن حبان، الثقات، ج۸، ص۳۲۶.
  9. ابن حبیب بغدادی، مختلف القبائل و مؤتلفها، ص۶۴.
  10. . ابن درید، الاشتقاق، ص۴۲۴؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۱۵۳.
  11. ابن درید، الاشتقاق، ص۴۲۴؛ اشرف الرسولی، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، ص۴۷.
  12. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۳۸.
  13. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۳۹-۹۴۰.
  14. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۴۰.
  15. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۴۰-۹۴۱.
  16. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۳۸-۹۴۰؛ پایگاه اینترنتی منتدیات المصعبین، المنتدیات العامه، منتدی قبائل العرب، قبیله یــــام وفرعها.
  17. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۴۱. بیوت اصلی بنی جشم با اختلاف در دیگر منابع سخن به میان آمده، چندان که برخی از مصادر، بیوت اصلی این طایفه را آل هندی و طوایف آن، زبید، ابن سلیمان، الصقور، آل مصعب، آل ریح و آل جعران برشمردند و شیخ آن را ابن منیف گفته‌اند. (سایت اینترنتی منتدیات المصعبین، المنتدیات العامه، منتدی قبائل العرب، قبیله یام وفرعها.)
  18. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۴۱.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  20. زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۱۳۲؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۵۹.
  21. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۶.
  22. مقدسی، احسن التقاسیم و معرفة الاقالیم، ج۱، ص۱۲۷.
  23. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۷۰.
  24. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۵۶.
  25. روستایی در یمن در بیست میلی صنعاء. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۷۶)
  26. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۱۲.
  27. ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۰۲؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۵۹.
  28. ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۰۲.
  29. ر.ک: ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۴؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۹۵.
  30. این بیست و چهار شاخه عبارتند از: حاشد، بکیل، حجور، قدم، أدران، أهنوم، راهب، شاور، خیوان، غدر، وادعة، یام، شبام، جشم، تغلب، مذکر، هبیرة، العزة، دعام، مرهبة، أرحب، شاکر، سفیان، ذبیان، بنو حریم، بنو صاع، بنو مدلج، بنو حملة، أسلم، الاقروح. (البراقی، تاریخ الکوفه، ص۲۲۶.)
  31. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۴۲.
  32. محمد سلیمان الطیب، کتاب موسوعة القبائل العربیه، ج۱۱، ص۹۴۳.
  33. زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۱۳۲؛ بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۴، ص۶۲۶.
  34. زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۱۳۲؛ بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۴، ص۶۲۶.
  35. پایگاه خلیج نت، مقاله «نسب قبیله یام».
  36. برداشتی از: ویکی پدیا، مقاله «امارت عجمان»
  37. ویکی پدیا، مقاله «امارت عجمان» به نقل از کتاب تاریخ لنجه تألیف حسین بن علی الوحیدی الخنجی.
  38. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت