خطیئه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خطیئه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

به اعتقاد راغب “خطأ” عدول از جهت است و چند نوع می‌باشد: اول. کاری را اراده کند که اراده کردنش خوب نیست؛ این همان خطای تامی است که انسان به سبب آن مؤاخذه می‌شود، مانند ﴿إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا[۱]؛ دوم. اراده کار خوب کند، ولی در خلاف واقع شود[۲]، مانند ﴿مَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً...[۳][۴].

“خطیئه” از نظر معنا با کلمه سیئه و اثم قرابت دارد، با این تفاوت که کلمه خطیئه بیشتر در جایی استعمال می‌شود که مورد، مقصود اصلی و فی‌نفسه نبوده باشد، و آن فعلی که به خطا انجام شده، در حقیقت از مقصد دیگری ناشی شده است. به عنوان مجاز، به هر عملی که نباید انجام شود، اطلاق “خطا” شده است[۵]. از دید راغب، واژه‌های “خطیئة و سیئة” به یکدیگر نزدیکند، ولی خطیئة بیشتر در جایی به کار می‌رود که انجام دهنده کار خطا، مقصود و هدفش کار خطا نبوده، بلکه قصد و اراده او در انجام کار، سبب وقوع او در خطا شده است؛ مانند کسی که شکاری را هدف قرار می‌دهد، اما ناخواسته تیرش به انسانی اصابت می‌کند[۶]. به لحاظ مصداقی نیز خطا در مقابل صواب شامل خطای در حکم، عمل یا تعیین موضوع و مصداق می‌شود. خطا غالباً در مقام عمل و جایی که تشخیص وظیفه مشکل باشد، اتفاق می‌افتد. مردم گاه اعمالی را به احتمال اینکه درست و وظیفه است، انجام می‌دهند، در حالی که در این تشخیص اشتباه می‌کنند[۷].

به بیان المیزان، “خطیئه” عملی است که خطا در آن انباشته شده و استقرار یافته باشد و خطا فعلی است که بدون قصد از انسان سر زده باشد. معلوم است چنین عملی معصیت شمرده نمی‌شود؛ همچنین هر عملی که انجام دادنش سزاوار نباشد، آن را خطیئه، می‌نامند[۸]. تفسیر نمونه نیز در توضیح این واژه می‌نویسد: خطیئه از خطا به معنی لغزش‌ها و گناهانی است که بدون قصد از انسان سر می‌زند و گاهی دارای کفاره و غرامت است، ولی تدریجاً در معنای آن توسعه داده شد، به گونه‌ای که هر گناهی اعم از عمد و غیر عمد را در بر می‌گیرد[۹]. در برابر خطیئه و خطا، مفهوم “صواب، قرار می‌گیرد. صواب امری است که به اقتضای عقل و شرع، شایسته و پسندیده باشد[۱۰]. و در یک کاربرد عام معمولاً خطا و خطیئه به هر گونه عمل نابه‌جا و نابایسته اعم از عمدی و غیرعمدی اطلاق می‌گردد. در هر حال، اگر وعده عذاب نشانه گناه بودن عمل باشد، ارتکاب خطا دست‌کم در برخی موارد مصداق گناه و فاعل آن مستحق کیفر و عقوبت شناخته شده است.

آیات قرآنی مرتبط

  1. لزوم استغفار از خطاها: ﴿وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ[۱۱].
  2. طلب عفو از خطاها، دعای همیشگی مؤمنان: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا[۱۲].
  3. ابتلای برخی اقوام پیشین به عذاب الهی نیز در آیاتی به ارتکاب خطاها مستند شده است[۱۳] و در برخی نیز وعده عذاب جهنم جاودان به خطاکاران داده شده است[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «بی‌گمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.
  2. ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا «هیچ مؤمنی حق ندارد مؤمنی (دیگر) را بکشد جز به خطا و هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش (بر عهده کشنده است) مگر آنان در گذرند پس اگر (کشته) از گروه دشمن شما امّا مؤمن است، آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بس است) و اگر از گروهی است که میان شما و ایشان پیمانی هست پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (لازم است) و آن کس که (برده‌ای) نیابد روزه دو ماه پیاپی (بر عهده اوست) برای پذیرش توبه‌ای از سوی خداوند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۹۲.
  3. «هر که به خطا مؤمنی را بکشد.».. سوره نساء، آیه ۹۲.
  4. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۸۷.
  5. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۸۸.
  6. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۸۷.
  7. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۳۴.
  8. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۲۲.
  9. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، نشسیر نمونه، ج۴، ص۱۱۹.
  10. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۹۴.
  11. «و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  12. «پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  13. ﴿مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا «آنان را برای گناهشان، غرق کردند و به درون آتش راندند و در برابر خداوند برای خویش یاوری نیافتند» سوره نوح، آیه ۲۵.
  14. ﴿بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ «نه چنین است، آنانکه گناهی انجام دهند و گناهشان آنان را فرا گیرد، دمساز آتشند؛ آنان در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۸۱.
  15. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۱۷۸.