حسن بن جهم

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۲۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

حسن بن جهم بن بکیر بن اعین، مکنی به ابو محمد، از راویان امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بود[۱]. وی می‌گوید: «وقتی که حضرت رضا(ع) جواب فقها و اهل کلام را در مجلس مأمون دادند مأمون آن حضرت را احترام زیادی گذاشت، من با آن حضرت به خانه برگشتم و عرضه داشتم: خدا را شکر که رأی و نظر مأمون با شماست و سخنان شما را قبول کرد. حضرت فرمودند: ای پسر جهم! به این احترامات ظاهری مأمون گول نخورید، او به زودی مرا با خورانیدن سم خواهد کشت و این عهدی است محکم و پیمانی که پدرانم از جانب رسول خدا(ص) با من دارند. پس این سخن را تا من زنده‌ام، کتمان کن. حسن بن جهم می‌گوید: تا وقتی که حضرت رضا(ع) به سم شهید شد و در منزل حمید بن قحطبه دفن شدند، من این سخن را به کسی نگفتم»[۲].

در روایتی دیگر حسن بن جهم می‌گوید: «به امام رضا(ع) گفتم: مرا از دعا فراموش نکنید. حضرت فرمودند: گمان می‌کنی که من فراموشت می‌کنم؟ اندکی در خودم اندیشیدم و با خود گفتم: او برای شیعیانش دعا می‌کند و من نیز از شیعیانش هستم. آن‌گاه گفتم: نه، فراموشم نمی‌کنید. فرمودند: از کجا فهمیدی؟ گفتم: من از شیعیانتان هستم و شما برایشان دعا می‌کنید. فرمودند: آیا متوجه چیز دیگری جز این شدی؟ گفتم: نه! امام(ع) فرمودند: هرگاه خواستی بدانی که نزد من چه جایگاهی داری، ببین من نزدت چه جایگاهی دارم»[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۲۹۲ و ۲۹۵.
  2. عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، باب شهادت امام رضا(ع) از بیان حسن بن جهم.
  3. اصول کافی، ج۶، کامل الزیارات، باب ۹، ح۸.
  4. محمدی، حسین، رضانامه ص۲۳۹.