تربیت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تربیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • تربیت مصدر باب تفعیل از مادّه "ر ـ ب ـ ب" یا "ر ـ ب ـ و" و به معنای پروردن و پرورانیدن[۱] و تهذیب[۲] است. ابن‌ فارس معنای تربیت را به سه اصل بازمی‌گرداند:
  1. اصلاح کردن[۳].
  2. همراهی کردن و ملازم بودن با موضوع تربیت که منظور از آن مراقبت مداوم از متربّی است[۴].
  3. پیوستگی مربّی و متربّی در فرایند تربیت[۵][۶].
  • از دیدگاه راغب و برخی واژه پژوهان معاصر، تربیت، ایجاد کردن تدریجی چیزی تا رسیدن آن به سر حدّ کمال است[۷] در تعریفی دیگر تربیت فراهم ساختن بستری برای برانگیختن و رشد استعدادهای نهفته در یک موجود است، به نحوی که بتواند به شکلی مستمرّ او را در راه رسیدن به کمال وجودی یاری دهد[۸]. ترکیب عطفی "تعلیم و تربیت" در فارسی به "آموزش و پرورش" ترجمه شده است[۹][۱۰].
  • در تفاوت بین تعلیم و تربیت می‌توان گفت "تربیت" معنایی دامنه‌دار و گسترده دارد، در حالی که واژه "تعلیم" از نظر مدلول، جزئی از تربیت یا وسیله‌ای از وسایل آن است. تربیت یعنی برانگیختن و پرورش استعدادها و قوای گوناگون انسان که باید با کوشش خود متربّی نیز توأم گردد تا به منتهای کمال خود برسد. تعلیم با مفهوم محدود آن عبارت است از تلقین و ایصال و انتقال معلومات به اذهان شاگردان[۱۱]، بر این اساس اگر تربیت به صورت مطلق و به تنهایی به کار رود مفهوم تعلیم را نیز در برمی‌گیرد؛ اما وقتی با تعلیم همراه گردد معنای آن محدود و متمایز می‌شود، به هر روی، عطف تعلیم و تربیت بر این نکته دلالت می‌کند که تحقّق هریک از این دو و سودمند بودن آن برای بشر، منوط به تحقّق دیگری است، از همین‌رو در حوزه معنایی علم در قرآن، از سویی حلم را دربرمی‌گیرد و از سوی دیگر با واژه‌هایی نظیر معرفت، فقه، حکمت و شعور مرتبط می‌شود[۱۲][۱۳].

تعلیم و تربیت یکی از فلسفه‌های بعثت

مقدمه

لغت تربیت مفهومی جز پروراندن ندارد[۱۷]. تربیت یعنی پرورش دادن استعدادهای واقعی انسان و استعدادهای درونی[۱۸]. به عبارت دیگر تربیت یعنی رشد دادن و پرورش دادن و این مبنی بر قبول کردن یک سلسله استعدادها و به تعبیر امروز یک سلسله ویژگی‌ها در انسان است[۱۹]. تربیت، فنّ تشکیل عادت است[۲۰]. در حقیقت تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی‌ای را که بالقوّه در یک شیء موجود است به فعلیت درآوردن و پروردن، و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است[۲۱]. تربیت صرفاً عبارت از پرورش است. نه، ساختن انسان‌ها، صحیح نیست. قسمت اعظم تربیت، ساختن انسان‌ها به طور دلخواه است[۲۲].

تربیت عبارت است از یک سلسله عواملی که موجودات زنده برای رشدشان به آنها احتیاج دارند. مثلاً یک گیاه برای رشد و نموش به آب و خاک احتیاج دارد، به نور و حرارت احتیاج دارد. یک حیوان احتیاج به غذا دارد. و یک انسان تمام احتیاجات گیاه و حیوان را دارد، به علاوه یک سلسله احتیاجات انسانی که همه آنها در کلمه تعلیم و تربیت جمع است. این عوامل به منزله غذاهایی است که باید به یک موجود زنده برسد تا رشد بکند. باور نکنید که یک موجود زنده بتواند بدون غذا رشد کند. قوّه غاذیه یکی از لوازم زندگی موجود زنده است[۲۳]. علمای اخلاق می‌گویند: “تربیت عبارت است از فنّ تشکیل عادت، و عادت برای بشر طبیعت ثانیه می‌شود”. معنای این جمله این است که ساختمان روحی انسان قابل انعطاف است و هر حالت جدیدی که به وی بدهند و مدّتی ادامه بدهند آن حالت جدید صفت راسخه می‌شود[۲۴].[۲۵]

تربیت از نظر علمای قدیم

از نظر علمای قدیم آدم تربیت شده آدمی بود که آنچه که فضیلت نامیده می‌شود، در او به صورت خوی و ملکه درآمده باشد. و مادامی که یک فضیلت به صورت ملکه در نیامده باشد یا به طبیعت ثانوی انسان بدل نشده باشد “حال” است نه فضیلت، زیرا امری زایل شدنی است؛ باید ملکه شود تا زوالش مشکل باشد[۲۶][۲۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. التحقیق، ج‌۳، ص‌۲۰، «رب»؛ ص‌۳۴، «ربو»؛ لغت نامه، ج‌۴، ص‌۵۷۷۶، «تربیت».
  2. لغت‌نامه، ج‌۴، ص‌۵۷۷۸، «تربیة».
  3. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۶۴۹
  4. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۶۴۹
  5. مقاییس اللغه، ج‌۲، ص‌۳۸۱ ـ ۳۸۲، «ربو».
  6. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۶۴۹
  7. مفردات، ص‌۳۳۶؛ التحقیق، ج‌۴، ص‌۲۰، «ربّ».
  8. شیوه‌های تعلیم، ص‌۲۸.
  9. لغت نامه، ج‌۴، ص‌۵۹۷۲.
  10. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۶۴۹
  11. اسلام و تعلیم و تربیت، ص‌۱۵.
  12. Encyclopedia of lslam: llm.
  13. دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۶۴۹
  14. اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره جمعه، آیه:۲.
  15. پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای؛ سوره بقره، آیه:۱۲۹.
  16. محمد بیابانی اسکوئی، نبوت، ص۱۰۷.
  17. اخلاق جنسی، ص۵۲.
  18. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۶۷؛ مجموعه آثار، ج۳، ص۴۵۴؛ فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۵۰.
  19. مجموعه آثار، ج۳، ص۴۵۲.
  20. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۷۸.
  21. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۵۶.
  22. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۸۰.
  23. گفتارهای معنوی، ص۱۳.
  24. مجموعه آثار، ج۶، ص۶۳۲. و لذا در اخلاق همواره صحبت از ملکه فلان صفت است، فی المثل ملکه شجاعت، ملکه سخاوت.
  25. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۶.
  26. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۷۷.
  27. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۳۶.