احتضار
احتضار در اصطلاح، بهمعنای جان کندن و حضور مرگ است. این واژه در قرآن نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ، آمدن سکرات مرگ، قرار گرفتن در غمرات مرگ، رسیدن جان به گلو و نظایر آن سخن رفته است. هنگام احتضار جان به گلو میرسد؛ همه از شفای محتضر ناامید میشوند و محتضر یقین به جدایی پیدا میکند و فرشتگان بر بالین او حاضر میشوند.
معناشناسی
واژه «احتضار»، از نظر لغوی بهمعنای غایب نبودن[۱] و در اصطلاح، بهمعنای جان کندن[۲] و حضور مرگ است[۳] و مراد از حضور مرگ (انتقال از دنیا به آخرت) حضور اسباب و مقدمات آن میباشد[۴]، بهگونهای که شخص، چیزهای غیر مادّی مانند فرشته مرگ را ببیند و از زندگی دنیایی ناامید شده، به مرگ خویش اطمینان یابد[۵]. به شخص در حال احتضار، «محتضَر» و «محضور» گفته میشود[۶].[۷]
احتضار در قرآن کریم
کلمه احتضار (بهمعنای حضور مرگ) در قرآن نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ[۸]، آمدن سکرات مرگ[۹]، قرار گرفتن در غمرات مرگ[۱۰]، آمدن مرگ[۱۱]، رسیدن جان به گلو[۱۲]، توفّی بهمعنای گرفتن و نگهداری روح[۱۳].[۱۴] و نظایر آن سخن رفته است.
قرآن در آیات متعددی، از ظهور علایم قطعی مرگ و تدریجی بودن این پدیده سخن گفته؛ تدریجی که به قطع تعلّق روح از بدن در لحظه نهایی منتهی میگردد[۱۵] و نیز با ذکر ابعاد و حالات مربوط به احتضار، توجّه انسانها را به آن لحظه حسّاس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان، دعوت کرده است[۱۶].
در تقسیمبندی کلّی میتوان گفت: احتضار در قرآن به سه صورت آمده است:
- احتضار مؤمنان: ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۱۷].
- احتضار کافران: ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۱۸].
- احتضار بدون تصریح به ایمان یا کفر محتضر: ﴿كَلاَّ إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ﴾[۱۹].[۲۰]
رویدادهای زمان احتضار
- رسیدن جان به گلو: یکی از حالتهای زمان احتضار که شدت آن را نیز بیان میکند، رسیدن جان به گلوست. قرآن، از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد در غیر احتضار نیز بهره جسته و آن، هنگامِ غالب شدن هراس ناشی از هجوم دشمنان در عرصه کارزار است[۲۱]. رسیدن جان محتضر به گلو، در دو جای قرآن ذکر شده: خداوند در سوره قیامت، ضمن منع انسانها از برگزیدن دنیا بر آخرت، آنها را متوجه این لحظه حساس کرده است: ﴿كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ﴾[۲۲]. در آیات ﴿فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾[۲۳] رسیدن جان به گلو، دلیلی بر قدرت الهی و عجزانسانها از رویارویی با پدیدههای گوناگون و ازجمله مرگ دانسته شده است.
- ناامیدی از شفای محتضر: در زمان احتضار، خویشاوندان و دوستان محتضر که در اطراف وی هستند، از روی ناامیدی میگویند: چه کسی میتواند او را شفا دهد؟ ﴿وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ﴾[۲۴].[۲۵].
- یقین محتضر به جدایی: انسان در لحظات احتضار، به جدایی یقین پیدا میکند: ﴿وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ﴾[۲۶] مراد از ﴿ظَنَّ﴾ در این آیه، علم و یقین است؛ زیرا انسان در حالت احتضار، به جدایی از دنیا، مال، اهل و فرزندان یقین مییابد[۲۷].
- جمع شدن ساقها: هنگام احتضار، دو ساق پای انسان کنار هم جمع میشوند: ﴿وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ﴾[۲۸]. معنای آیه این است که در حال احتضار، بهدلیل زوال نیروی حیاتی که در بدن جریان داشته، ساقها کنار هم جمع میشوند[۲۹].
- ظهور فرشتگان در زمان احتضار: یکی از حوادث مهمّ زمان احتضار، ظهور فرشتگان و گرفتن جان محتضر (توفّی) بهوسیله آنهاست؛ حتی گفته شده: یکی از ادلّه نامگذاری زمان قبل از مرگ به «احتضار»، حضور فرشتگان در آن زمان است[۳۰]. فرشتگان در امر توفّی تفریط و کوتاهی نمیکنند:[۳۱]. مقصود از تفریط؛ ضایع کردن، غفلت، سستی یا ناتوانی است[۳۲].
براساس روایتی از امام باقر(ع)، فرشته مرگ، هنگام گرفتن روح گنهکاران، چهرهای متناسب با اعمال و صفات آنان داشته، با قیافهای خشمناک و وحشتآور به همراه فرشتگانی که در دستانشان تازیانههای آتشین است، به آنان نزدیک شده، جرعهای از شراب دوزخ در گلویشان میریزد[۳۳]. فرشتگان، جان اهل ایمان را با ملاطفت و بشارت آنان به از بین رفتن ترس و غم میستانند؛ بدینگونه که از عذاب خدا ترسان و برای ثواب او غمگین مباشید، یا از امور آخرت که در پیش دارید، مترسید و درباره آنچه مانند زن و فرزند، بهجا نهادهاید محزون نباشید[۳۴].[۳۵].[۳۶]
احتضار پایان مهلت پذیرش توبه
انسان تا قبل از زمان احتضار، فرصت توبه دارد؛ ولی با فرارسیدن حالت احتضار و ظاهر شدن علایم قطعی مرگ، دیگر توبه او پذیرفته نشده[۳۷]، هیچ سودی برای وی نخواهد داشت: ﴿وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۳۸]. گفته شده: مراد از گنهکاران ﴿لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ﴾ در این آیه مسلمانانند؛ زیرا در ادامه آیه به عدم پذیرش توبه کافران تصریح شده است[۳۹]. در لحظه احتضار، حقایق برای انسان آشکار میشود؛ ولی اثری بر آن مترتّب نمیگردد؛ زیرا نمیتوان ایمان آورد[۴۰]. در برخی روایات وارد شده که توبه حتی در زمان احتضار نیز پذیرفته میشود[۴۱] و در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: در زمان احتضار، امکان توبه برای انسان جاهل وجود دارد؛ ولی این راه برای عالم مسدود است[۴۲].[۴۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ القاموس المحیط، ج۱، ص۵۳۴.
- ↑ جواهرالکلام، ج۴، ص۵؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۴۶۰؛ المصباح، ص۱۴۰.
- ↑ القاموسالمحیط، ج۱، ص۵۳۵؛ اقربالموارد، ج۱، ص۶۶۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۳۷؛ الکاشف، ج۷، ص۳۳۴ـ۳۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۷۳.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۳۷.
- ↑ المصباح، ص۱۴۰؛ تاج العروس، ج۶، ص۲۹۱.
- ↑ خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۲۶.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۸.
- ↑ سوره ق، آیه ۱۹.
- ↑ سوره انعام، آیه ۹۳.
- ↑ سوره انعام، آیه ۶۱.
- ↑ سوره واقعه، آیه ۸۳.
- ↑ سوره نحل، آیه ۳۲.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۲۵۱ و ج۳، ص۲۰۶.
- ↑ سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.
- ↑ سوره انعام، آیه ۹۳؛ سوره محمد، آیه ۲۶ ـ ۲۸؛ سوره واقعه، آیه ۸۱-۸۷.
- ↑ «همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را میگیرند؛ (و به آنان) میگویند: درود بر شما! برای کارهایی که میکردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.
- ↑ «کسانی که در حال ستم بر خویش، فرشتگان جانشان را میگیرند، از در سازگاری وارد میشوند (و میگویند:) ما هیچ کار زشتی نمیکردیم؛ چرا، (میکردید) بیگمان خداوند به آنچه انجام میدادید داناست» سوره نحل، آیه ۲۸.
- ↑ «هرگز! چون (جان) به چنبرههای گردن رسد، و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟ و بداند که این (هنگام) جدایی است، و ساق در ساق، پیچد، در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.
- ↑ خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷.
- ↑ سوره احزاب، آیه ۹ ـ ۱۱؛ سوره غافر، آیه ۱۸.
- ↑ «هرگز! چون (جان) به چنبرههای گردن رسد» سوره قیامه، آیه ۲۶.
- ↑ «پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام مینگرید، و ما به او از شما نزدیکتریم اما شما نمیبینید، اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست میگویید- (به بدن او) باز نمیگردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۳-۸۷.
- ↑ «و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟» سوره قیامه، آیه ۲۷.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۷۳.
- ↑ «و بداند که این (هنگام) جدایی است» سوره قیامه، آیه ۲۸.
- ↑ روحالبیان، ج۱۰، ص۲۵۵؛ جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۲۴۳.
- ↑ «و ساق در ساق، پیچد» سوره قیامه، آیه ۲۹.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۳۲؛ جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۲۴۵؛ الدرالمنثور، ج۸، ص۳۶۲.
- ↑ مجمعالبحرین، ج۱، ص۵۳۰؛ جواهر الکلام، ج۴، ص۶.
- ↑ سوره انعام، آیه ۶۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج۴، ص۴۸۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۷.
- ↑ لقاء الله، ص۲۰۵ـ۲۰۶.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج۹، ص۱۷.
- ↑ خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۲۸-۲۳۱.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۱۴۷.
- ↑ «و توبه آن کسان که کارهای زشت میکنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، میگوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر میمیرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساختهایم» سوره نساء، آیه ۱۸.
- ↑ جامع البیان، مج۳، ج۴، ص۴۰۲.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۷۳ـ۱۷۴.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۴۸۹.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ خوش منش، ابوالفضل، مقاله «احتضار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۳۲.