مقدمه

یکی از شرایط امام و حاکم مسلمین و کسی که می‌خواهد رهبری معنوی و مرجعیت دینی جامعه را عهده‌دار شود این است که باید داناترین و عالم‌ترین خلق باشد و مقدم داشتن غیر اعلم بر اعلم هم عقلاً قبیح است و هم نقلاً جایز نیست، دلایل بسیاری داریم که علی (ع) اعلم ناس بوده است؛ زیرا روایاتی که در اعلمیت علی آمده و روایاتی که فرمود: موقع رحلت رسول خدا حضرت به گوشم هزار باب علم آموخت که از هر بابی هزار باب گشوده شد[۱]. علاوه بر این روایات، علی (ع) دارای فکر و اندیشه سرشار بود و بر یاد گرفتن، حرص می‌ورزید و از طرفی همیشه همراه پیامبر بود و او هم معلم کامل و مربی علی الاطلاق بود و خود دانای بما کان و ما یکون بود. قهراً به علی آموخت و علی هم فراگرفت، از این رو، همه اصحاب و بزرگان دین به علی مراجعه می‌کردند و از او می‌آموختند لذا ابن عباس گفت: «علم من نسبت به علی مثل قطره‌ای است در مقابل دریا»[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: ابن عساکر، تاریخ دمشق، ترجمه امام علی (ع)، ج۲، ص۴۸۴؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۹۷؛ شیخ مفید، الارشاد فصل اول از باب ۲؛ صدوق، خصال، ج۲، ص۶۴۴؛ بحارالأنوار، ج۴۰، ص۱۲۷.
  2. ر.ک: امینی، الغدیر، ج۲، ص۴۵؛ ج۳، ص۹۹؛ بحارالأنوار، ج۴۰، ص۱۴۷.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۵۹.