بحث:اعتدال
معنای اصطلاحی
در مقدمه کتاب مرآة الانوار و مشکوة الاسرار (مقدمه تفسیر برهان)، فرموده: عدل، ضدّ جور بوده و آن، چیزی است که در نفوس به امر راست و مستقیم قیام میکند، و اعتدال، حالت در وسط بودن بین دو حالت کمی و کیفی است، و در تناسب، به آن اعتدال، و در اقامه، به آن عدل گفته میشود. ابوعمر گفته است: عدل به فتح عین، به معنای فدیه قیمت، حق و مرد صالح است و این معانی و غیر این معانی در قاموس آمده است و استعمال آن در قرآن به اکثر از این معانی آمده است و اگر چه در بعضی از آنها نیاز به تأویل است، اما در اخبار، تأویل عدل یک بار به معنای شهادتین آمده؛ چنانکه در تفسیر عیاشی و غیر آن از امام باقر (ع) فی قوله تعالی: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾[۱]، نقل شده که عدل، شهادت به ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾ است، الخبر، و به پیامبر (ص) بار دیگر؛ چنانکه در تفسیر مذکور از آن بزرگوار (ع) در آیه یاد شده آمده است که: عدل تنها محمد (ص) است، پس هر که او را اطاعت کند عدالت نموده و احسان علی (ع) است، پس هر کس ولایت او را کند، احسان نموده و محسن در بهشت است، و نیز تأویل آن یک مرتبه به امام آمده، به خصوص علی (ع)، و بار دیگر تأویل آن به صدق آمده است، و از امام صادق (ع) در قوله تعالی: ﴿وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲]، روایت شده که فرمود: یعنی علی (ع) و ائمه معصومین (ع)، و در برخی از زیارات آمده که: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ حَكَمْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ»[۳][۴]
اعتدال در فرهنگ اسلامی در معانی اصطلاحی گوناگونی بهکار رفته که همه آنها بامعنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه"اعتدال گفتهمیشود[۵] و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با قطب شمال و جنوب دارد و ساعات شب و روز در آن ثابت است محل اعتدال گفته میشود[۶]. در علم هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به اعتدال ربیعی و خریفی تعبیر میکنند[۷][۸].
پانویس
- ↑ «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد» سوره نحل، آیه ۹۰.
- ↑ «آیا او با آن کس که به دادگری فرمان میدهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.
- ↑ مقدمه تفسیر برهان، ص۱۶۲.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۷۰.
- ↑ التوقیف، ج۱، ص۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۷۷۷ـ۷۷۸.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص:۷۷۷.
- ↑ خراسانی، علی، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲