مقدمه

معناشناسی سیره

واژه شناسی لغوی

سیره بر وزن “فعله” اسم مصدر از فعل “سارَ - یسیرُ” است که در ادبیات و لغت، مصادر گوناگونی برای آن آمده است: “سَیر، مَسیر، تَسْیار، مَسیره و سَیرورَه”. این مصادر همه به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفته‌اند[۲] و بر این اساس، بسیاری نیز واژه “سیره” را به نوع حرکت و شیوه جریان داشتن و یا به عبارتی نوع، سبک و شیوه رفتار و کردار تعریف کرده‌اند[۳]. خداوند متعال در قرآن، سیره را به مفهوم هیئت، صورت و شکل به کار برده است: ﴿قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى[۴].

معنای اصطلاحی

سیره در اصطلاح دینی به معانی طریقه، روش و سیره به کار رفته است. چنان‌که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از سیره، با عنوان نوع خاص رفتار و عملکرد انسان تعبیر می‌کند[۵]. کاربرد سیره در تاریخ اسلام و برای شرح‌حال بزرگان دین همچون انبیا و ائمه اطهار(ع) فراوان است. از سده‌های نخستین تاریخ اسلام به بعد محققان اسلامی در خلال جمع‌آوری احادیث بزرگان به ویژه رسول خدا(ص) به ثبت سیره آن حضرت در مجموعه‌هایی با عنوان مسند، سنن و غیر آن پرداخته‌اند و جنبه‌های مختلف زندگانی ایشان را مورد بررسی دقیق و موشکافانه خود قرار داده‌اند[۶].[۷].

سیره در فرهنگ مطهر

«سیره» در زبان عربی از ماده «سِیْر» است! «سیر» یعنی حرکت، رفتن، راه رفتن. «سیره» یعنی نوع راه رفتن. سیره بر وزن فِعْلَة است و فَعِلْة در زبان عربی دلالت می‌کند بر نوع. مثلاً جَلْسَة یعنی نشستن، و این نکته دقیقی است. سیر یعنی رفتن، رفتار، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار. آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است. آنها که سیره نوشته‌اند رفتار پیغمبر را نوشته‌اند. این کتاب‌هایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره. مثلاً سیره هلبیّه سیر است نه سیره؛ اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است. رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار، نه اسلوب رفتار پیغمبر، نه متد پیغمبر.

لغت «سیره» را شاید از قرن اول و دوم هجری مسلمین به کار بردند. گو اینکه در عمل، مورّخین ما از عهده خوب بر نیآمدند ولی لغت بسیار عالیی انتخاب کردند. شاید قدیمی‌ترین سیره‌ها را «ابن اسحاق» نوشته که بعد از او «ابن هشام» آن را به صورت یک کتاب در آورده است. و می‌گویند ابن اسحاق شیعه بوده و در حدود نیمه قرن دوم هجری می‌زیسته است[۸]. سیره عبارت است از سبک و اسلوب و متود خاصّی که افراد صاحب اسلوب و سبک و منطق در سیر خودشان به کار می‌برند. همه مردم سیر دارند ولی همه مردم سیره ندارند، سیره یعنی منطق عملی غیر از منطق نظری است. و می‌شود انسان علی‌رغم شرایط اجتماعی و اقتصادی و موقعیت‌های طبقاتی مختلف دارای یک منطق ثابت باشد. یعنی تز اسلام این است و تربیت‌شدگان واقعی اسلام هم نشان دادند که بشر می‌تواند چنین باشد[۹]. روش اجرا و روش حرکت دادن مردم بر اساس کتاب و سنّت را «سیره» می‌گویند. سیره در زبان عربی، به اصطلاح علمای ادب بر وزن فِعْلَة است. در زبان عربی، یک فَعْلَة داریم و یک فِعْلَة در «ألفیه ابن مالک» آمده است: و فعلة لمرة کجلسة و فعله لهیئة کجلسة

عرب اگر چیزی را بر وزن فَعله گفت، یعنی عملی را یک بار انجام دادن، و اگر بر وزن فِعله گفت، یعنی عملی را به گونه‌ای خاص انجام دادن، یعنی در لفظ فِعله، گونه خاص خوابیده است. کلمه سیره از مادّه سِیر است است. سیر یعنی حرکت ولی سیره یعنی حرکت به گونه خاص، حرکت به روش خاص[۱۰]. سیره یعنی روش[۱۱].[۱۲]

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی.
  2. ر.ک: محمدمرتضی زبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۲، ص۲۵۲.
  3. ر.ک: ابوالحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس‌اللغة، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱؛ ابو القاسم حسن بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۲۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۶، ص۴۵۴.
  4. «فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به روال نخست آن، باز می‌گردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
  5. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۷۸.
  6. برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر.ک: فصل اول کتاب سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، اثر نگارنده.
  7. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص ۲۷.
  8. سیری در سیره نبوی، ص۴۷ و ۶۲.
  9. سیری در سیره نبوی، ص۶۲-۸۰.
  10. حماسه حسینی، ج۲، ص۲۴۶.
  11. حماسه حسینی، ج۲، ص۲۴۴.
  12. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۸۲.
بازگشت به صفحهٔ «سیره».