بحث:شریعت
ح نبوی ج۲
- الباب السابع الدين، الشريعة، الإسلام
- الفصل الأول الدين
- ۱ / ۱ وحدة الشرائع
- ۱ / ۲ علل الشرائع والأحكام
- ۱ / ۳ أصل الدين
- ۱ / ۴ الحث على التفقه في الدين
- ۱ / ۵ خصائص الفقيه في الدين
- ۱ / ۶ أفضل الدين
- ۱ / ۷ آفات الدين
- ۱ / ۸ الحث على الحفاظ على الدين
- ۱ / ۹ خصائص من لا دين له
- ۱ / ۱۰ التحذير من الاستخفاف بالدين وأهله
- ۱ / ۱۱ يسار الدين
- ۱ / ۱۲ لا حرج في الدين
- ۱ / ۱۳ إتيان الرخص ما لا تكليف فيه
- ۱ / ۱۴ الدعاء لتثبيت القلب على الدين
- ۱ / ۱۵ صفة المستحفظين لدين الله
- ۱ / ۱۶ تأييد الدين بأقوام لا خلاق لهم
- ۱ / ۱۷ خطر التعمق في الدين
- ۱ / ۱۸ النهي
- ۱ / ۱۹ التحذير
- ۱ / ۲۰ ضمان المفتي
- الفصل الثاني الإسلام
- ۲ / ۱ الإسلام صراط مستقيم
- ۲ / ۲ الإسلام يعلو ولا يعلى عليه
- ۲ / ۳ الإسلام يجب ما قبله
- ۲ / ۴ تفسير الإسلام والمسلم
- ۲ / ۵ بركات المجتمع الإسلامي
- ۲ / ۶ لا ضرر ولا ضرار في الإسلام
- ۲ / ۷ أحسن المسلمين إسلاما
- ۲ / ۸ حق الإسلام
- ۲ / ۹ أساس الإسلام
- ۲ / ۱۰ غربة الإسلام
- ۲ / ۱۱ من ليس بمسلم
- ۲ / ۱۲ النوادر
- الفصل الثالث حوار النبي مع أهل خمسة أديان
مقدمه
- اصطلاحی است که بیشتر به معنای دین به کار میرود و عبارت است از همان راهی که خداوند به واسطه پیامبران بر بندگان خویش گشوده است و اعتقادات و احکام و اخلاقیات دینی را در بر میگیرد[۱]. بدین روی میتوان- مثلًا- به جای "دین موسی"، گفت "شریعت موسی" یا "شریعت یهود". این معنا از شریعت، معنای عام آن است؛ اما عرفا و فقها این اصطلاح را به معنایی خاص نیز به کار بردهاند که عبارت است از احکام عملی و فقهی و ظاهری؛ چنان که کتاب علامه حلی در احکام فقهی "شرائع الاسلام" نام دارد و از این رو است که علم به احکام فرعی را "علم شرایع" نام کردهاند. عرفا از شریعت، کنار طریقت و حقیقت یاد میکنند و مراد آنان احکام ظاهری و عملی اسلام است. اهل عرفان، پایبندی به شریعت را شرط راه یافتن به طریقت و حقیقت دانستهاند؛ چنانکه ابوالقاسم قشیری گوید: "شریعت، امر به التزام عبودیت است و حقیقت، مشاهده ربوبیت، و هر شریعتی که مؤید به حقیقت نباشد، غیر مقبول است و هر حقیقتی که مقید به شریعت نباشد، غیر محصول است"[۲][۳].
- شریعت اسلامی- به معنای عام آن- ویژگیهایی دارد که عبارتاند از: جامعیت، هماهنگی با خِرَد و فطرت و دوری از سختگیری، نفی ضرر و زیان، اصلاحطلبی، مبارزه با فساد و تأکید بر حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی[۴].
نسخ شرایع
- هر شریعتی، شریعت پیش از خود را نسخ میکند و شریعت اسلام- که واپسین شریعت است- همه شرایع پیشین را نسخ کرده است؛ اما مراد از نسخ آن نیست که همه تعالیم پیامبران پیشین از حقانیت و اعتبار میافتند. تعالیم پیامبران (ص) بر دو بخشاند: یکی تعالیمی که ماهیت اخباری دارند؛ همانند توحید، نبوت و معاد. نسخ به این تعالیم راه ندارد. دیگر، تعالیمی که دارای ماهیت انشائیاند و صدق و کذبپذیر نیستند. این تعالیم دستخوش نسخ میشوند. بدین سان، در نظر مسلمانان، نبوت پیامبران پیشین نسخ نشده است؛ بلکه احکام فرعی شریعت آنان با ظهور شریعت محمدی (ص) به نسخ دچار گشتهاند[۵][۶].
- بزرگان و علمای اسلام معتقدند که پارهای احکام شریعت خاتم نیز با احکام جدیدی نسخ شده و کنار رفتهاند؛ همانند قبله که مسلمانان نخست مؤظف بودند رو به بیت المقدس نماز بگزارند؛ اما پس از مدتی این حکم نسخ شد و وظیفه یافتند روی به سوی کعبه کنند و نیز همانند وجوب صدقه برای نجوا با پیامبر (ص) و خانهنشین کردن زنان اگر خویش را به فحشا بیالایند[۷][۸].
پانویس
- ↑ ﴿ وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴾؛ سوره جاثیه، آیه ۱۷.
- ↑ رساله قشریه، ۴۳ به نقل از فرهنگ معارف اسلامی، ۳/ ۹۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 300.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 300.
- ↑ دائرةالمعارف فارسی،۲/ ۱۴۷۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 300.
- ↑ ﴿ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۴۴؛ ﴿أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴾؛ سوره مجادله، آیه ۱۳؛ ﴿وَالَّلاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً﴾؛ سوره نساء، آیه ۱۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 301.