مقدمه

بنی نشق از اعراب قحطانی[۱] و از شاخه‌های بنی بکیل بن همدان هستند که نسب از نشق بن عمرو بن مانع بن صهلان بن زید بن ثَور بن مالک بن معاویه بن دومان بن بکیل بن جشم می‌‌برند[۲]. از عمرو، ربیعه، یمجد، ذو الجراب و ثور ذو شمر – که از آنها و فرزندانشان با نسبت «النشقیون» یاد شده است[۳] – به عنوان فرزندان نشق بن مانع نام برده شده است.[۴] این طایفه از شاخه‌ها و فروعات متعددی شکل یافته که از مهمترین آنان می‌‌توان به طوایف بزرگی چون بنی یمجد بن نشق[۵]، بنی ذو الجراب بن نشق[۶]، بنی ربیعة بن نشق[۷]، بنی المجاتل،[۸] بنی الصوالع[۹] و بیت بزرگ آل ذی لعوه[۱۰] یاد کرد. از بنی نشق، به عنوان بیت بزرگی و شرف، که بزرگان شان همواره عهده دار زعامت و پادشاهانی این قوم بودند، نام برده شده است[۱۱]. آنان قصرهای با عظمتی در یمن بنا نمودند که از مشهورترین قصرهای آنان در یمن به روثان، السوداء، البیضاء، عمران در جوف و مأرب اشاره شده است[۱۲]. بنی نشق اصالتی یمنی داشتند و از مهمترین مساکن آنان در این سرزمین می‌‌توان از عمران، روثان، حراز، جوف[۱۳] و نیز مأرب، حضرموت و سردد نام برد[۱۴]. در روثان – در پایین دست منطقه جوف – مردمانی از بنی نشق از تیره بنی یمجد و بنی ذو الجراب سکونت داشتند. این دو طایفه، – که تعدادشان را حدود سیصد نفر گفته‌اند، – در این منطقه، در دو مکان جداگانه که بین شان به اندازه عرض دره فاصله بود، رو در روی هم زندگی می‌‌کردند. پس، مردی از یکی از این دو محله، به خانه و حرم مردی از محله دیگر که مشرف به او بود، نظر سوء افکند. آن مرد، پس از دوبار راندن فرد متجاوز، بار سوم کمر به قتل او بست و فرد متجاوز را با پرتاب تیری کشت. از این رو، میان دو قبیله جنگی طولانی در گرفت و همچنان ادامه یافت تا اینکه جز اندکی، همگی به هلاکت رسیدند. در این هنگام بنی یمجد به بنی عبد بن علیان – از طوایف دیگر بنی بکیل – پیوست و تحت حمایت آنها قرار گرفتند و در سرزمین ایشان ساکن شدند. این حضور تا مدتها بعد، یعنی تا زمان «همدانی» (م. ۳۳۴) همچنان ادامه داشت. پیوستن بنی یمجد به بنی عبد بن علیان، موجب هراس ذوالجراب شد و آنان را مجبور کرد تا از بیم حمله بنی یمجد و بنی عبد، جز اندکی همگی به حضرموت کوچ کنند. بر اساس گزارش «همدانی»، آنان در روزگار وی همچنان – یعنی تا اوایل قرن چهارم هجری – در این سرزمین حضور داشتند و در آن اموال و ثروت‌هایی اندوخته بودند[۱۵]. برخی از آنان هم، به «سرداد» رفتند و در آنجا ساکن شدند[۱۶]. «حراز» را هم، مسکن عده اندکی از بنی یمجد گفته‌اند[۱۷]. بنی یمجد پرورش دهنده نژادی از اسبان اصیل عرب به نام «یعسوب» بودند که از بهترین اسبهای عرب به شمار می‌‌رفت[۱۸]. همچنین حراز منزل بنی لعف – از تیره‌های دیگر بنی ثور و از نسل بنی ربیعة بن نشق – بود که به شرف و بزرگواری شناخته شده بودند.[۱۹] بنی الصوالع نیز از دیگر شاخه‌های طایفه بنی یمجد بودند که از آنان به عنوان ساکنان سرزمین جوف یاد شده است[۲۰]. بسیاری از مردمان بنی نشق در دوره‌های اسلامی از یمن به مناطق دیگر بخصوص کوفه کوچ کردند و در این شهر سکونت گزیدند[۲۱]. اعزام هیأتی از این قوم به دمشق به ریاست شهید بن حاضر نشقی و دیدار با معاویه و اخبار او با معاویه از مهمترین اخبار واصله از بنی نشق در دوران اسلامی است[۲۲]. ضمن این که از رجال و مشاهیر بنی نشق بن مانع بن صهلان می‌‌توان از سعید بن حاضر نشقی[۲۳]، ظهار بن بشیر[۲۴] و ابراهیم بن ابوالجهم – از شجاعان و تک سواران بنی همدان[۲۵] نام برد.[۲۶]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۳۴.
  2. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  3. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۲۰.
  4. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۲۰. برای مطالعه بیشتر درباره نسب و فرزندان نشق بن مانع ر.ک: حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۹.
  5. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۶۸.
  6. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۸۳.
  7. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  8. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  9. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  10. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۵۲۳؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۶. نیز ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۹۸. همدانی از ایشان با نام «بنی لعف» یاد کرده است. (حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸)
  11. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۲۰.
  12. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸؛ زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۲۰.
  13. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸. نیز ر.ک: حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۶۷ و ۱۰۵.
  14. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  15. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  16. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  17. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  18. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  19. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  20. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  21. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۹.
  22. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  23. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  24. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  25. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۸.
  26. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.