آشنایی اجمالی

ابن حجر[۱] در بخش سوم کتابش (مخضرمین) از او یاد کرده است. کسی نزد جندع آمد و گفت: ای جندع، اسلام بیاور تا سالم بمانی و از آتشی که تو را می‌سوزاند (با اسلام آوردنت) غنیمت بشمار. جندع گفت: اسلام چیست؟ آن شخص گفت: برائت جستن از بتها و خلوص داشتن در برابر پادشاه آگاه. گفت: راه به سوی او چگونه است؟ پاسخ داد: (ستاره‌ای) از عرب که نسب بزرگوار و پستی ندارد از حرم طلوع می‌کند، عجم‌ها به او نزدیک می‌شوند. این خبر به پسر عمه‌اش رافع بن خداش داده شد. آن دو باهم به راه افتادند ولی جندع در نجران درگذشت، و زمانی که رسول خدا (ص) به مدینه هجرت کرد[۲]، رافع نزد آن حضرت آمد و مسلمان شد. اما ابن حجر در مدخل جندع گفته: او در دوران رسول خدا (ص) اسلام آورده است. شاید حرکت او به سوی آن حضرت را بتوان دلیل بر اسلام آوردنش دانست.[۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹.
  2. ابن حجر، الاصابه ج۲، ص۳۶۲.
  3. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «جندع بن صمیل»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۲۹.