موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

«حنّان» صیغه مبالغه[۱] از ریشه «ح ـ ن ـ ن» است و «حنّ» یا با «عَلى» به کار مى‌رود، یا با «إلى». در صورت نخست به معناى مشمول رحمت قراردادن کسى است و از همین دست است آنچه در دعا خطاب به خدا آمده است که مرا مورد رحمت پیاپى خویش قرار ده: «سُبْحَانَكَ وَحَنَانَیْكَ»[۲]؛ یا در حدیث چنین دستور داده شده است که یتیمان را مورد عطوفت و رحم قرار دهید[۳]: «وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ المسلمین». در صورت دوم، به معناى اشتیاق به چیزى است و از همین دست است آنچه در روایت آمده است که با زنى که پیش‌تر همسرى داشته و بالطبع به وى اشتیاق و گرایش دارد ازدواج نکنید[۴]: «لاتتزوجّن حنّانة..».؛ همچنین در حدیث هست که پیامبر(ص) در کنار ستونى از تنه درختى در مسجد خویش نماز مى‌گزارد؛ هنگامى که جاى نماز خویش را تغییر داد یا بر منبرى بالا رفت که براى وى ساخته شده بود، ستون یاد شده به جهت اشتیاق به پیامبر(ص) و از فراق حضرت ناله‌اى سرداد: «فحنّ الجذع الیه» و پیامبر(ص) آن را کنار خویش گرفته و آرام شد[۵]؛ نیز در حدیث است که دل‌هاى شیعیان به ما اشتیاق دارد: «قلوب شیعتنا تحنّ إلینا»[۶]. اصل «حنین» آن است که ماده شتر، بر اثر شوقى که به فرزند خود دارد، صدایش را به دنبال آن در گلو بپیچاند[۷]. «حنّان» از اسماى حسناى الهى است[۸]، چنان‌که در دعا آمده است[۹] و براساس آیه ۱۳ مریم[۱۰] مى‌توان آن را به خدا نسبت داد. برپایه وجه نخست، حنان کسى است که به بندگان پیاپى رحمت مى‌کند و براساس وجه دوم نیز از آنجا که خدا به چیزى شوق ندارد ـ زیرا شوق همراه با فقد است ـ «حنّان» کسى است که توجه و محبت فراوان به بندگان دارد[۱۱]، ازاین‌رو این صفت الهى را به کسى معنا کرده‌اند که بر بندگان رحیم است[۱۲]، به‌گونه‌اى که بر کسى که از وى روى برگردانده است، رو مى‌کند[۱۳]. در بیان تفاوت آن با «منّان» گفته‌اند: «منّان» کسى است که پیش از درخواست، عطا را آغاز مى‌کند[۱۴]. «حَنان» نیز به معانى رحمت، عطف (توجه)، رزق، برکت، هیبت و وقار به‌کار رفته[۱۵] و «حَنان» به معناى رحمت، صفتى فعلى است که بر اساس قرآن و حدیث براى خدا ثابت است[۱۶]، بنابراین تفاوت این دو، آن است که «حنان» به معناى رحمت و «حنّان» به معناى صاحب رحمت است[۱۷]. واژه «حنّان» در قرآن به کار نرفته و تنها یک‌بار کلمه «حنان» در آیه ۱۳ مریم[۱۸] آمده است که برپایه برخى احتمالات، اسم «حنّان» را از آن مى‌توان انتزاع کرد: در آیه ۱۲ مریم[۱۹] از اعطاى حکم (فهم، عقل، حکمت، نبوّت و...)[۲۰] به حضرت یحیى(ع) در کودکى سخن به میان آمده: ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا و در آیات ۱۳ - ۱۴ مریم خدا مى‌فرماید: ﴿وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا[۲۱]. درباره «حنان» در این آیه دو قول اساسى هست:

  1. ﴿حَنَانًا که به معناى مهربانى، عطوفت، رحمت، محبت، شفقت و رقت است[۲۲]، صفت یحیى(ع) و از ویژگى‌هایى باشد که خدا به وى داده، چنان‌که پیامبر(ص) نیز به وصف نرمى و رأفت ستوده شده است: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ[۲۳]؛ ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۲۴] بر این پایه، «حنان» به موضوع این مقاله ربط ندارد، مگر از این جهت که چون فاقد شى‌ء نمى‌تواند مُعطى آن باشد، بخشش، عطوفت و محبت از خدا به یحیى(ع) بر این استوار است که خدا داراى «حَنان» و خودش «حنّان» باشد.
  2. ﴿حَنَانًا «مفعول لاجله» براى ﴿وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ و بیانگر ملاک بخشش حکم یاد شده به یحیى(ع) باشد؛ بدین معنا که ما آنچه را به یحیى دادیم، براساس شدت محبّتى بود که به او داشتیم. براین اساس است که «حَنانـًا» صفت خدا و به وى مربوط مى‌شود و مى‌توان اسم «حنّان» را از آن انتزاع کرد[۲۵]. برخى که «حَنانـًا» را عطف بر «الحکم» در آیه پیشین و به معناى توجه و دلسوزى دانسته ـ و چون دلسوزى جدا از رحمت نیست، در آیه از رحمت به «حنان» تعبیر شده است ـ گفته‌اند: در تفسیر «حنان» ۴ قول هست:
    1. رحمت و احتمالاً مراد از آن نبوت و ولایت است، چنان‌که حضرت نوح(ع) فرمود: ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ[۲۶] و حضرت صالح: ﴿...وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً...[۲۷]
    2. محبت و گویا مراد از آن، محبت مردم به اوست؛ نظیر آنچه درباره حضرت موسى(ع) در قرآن آمده است که هرکس وى را مى‌دید، او را دوست مى‌داشت: ﴿وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي[۲۸]
    3. عطوفت و رحمت و رقّت وى بر مردم، به گونه‌اى که با ایشان مهربان و خیرخواه آنان بوده و آنها را به سوى خدا هدایت و ایشان را به توبه امر مى‌کرد[۲۹]، از این رو در عهد جدید به وى «یوحنّا» گفته شده و نام آن حضرت در زبان عبرى «یوحانان» بوده است؛ یعنى خداى رحمت فرستد[۳۰].
    4. حنانِ خدا بر وى، به گونه‌اى که هرگاه خدا را مى‌خواند، او را اجابت مى‌فرمود، چنان‌که در روایت آمده است[۳۱]. از نکره بودن واژه «حنان» برمى‌آید که خدا، حنانِ ویژه‌اى به وى داشته است.

با توجه به تفاسیر یاد شده، از سیاق آیه به ویژه از مقید شدن «حنان» به «مِن لَدُنّا» برمى‌آید که در مواردى به کار مى‌رود که جایى براى اسباب طبیعى عادى در آن نیست؛ یا در آنجا به اسباب یاد شده اعتنایى نیست. مراد از «حنان» رویکردى ویژه و نامعمول از خدا به حضرت یحیى(ع) و انجذابى این چنین از وى به خداست. بر این اساس، تفسیر دوم و سوم پذیرفته نیستند؛ همچنین «زَکوةً» که به دنبال «حَنانـًا» در آیه آمده است و در اصل به معناى رشد شایسته است، با تفسیر نخست چندان سازگار نیست، بنابراین مراد از «حنان» یا حنانِ خدا به وى با عهده‌دار شدن امر حضرت یحیى(ع) و توجه به شأن اوست؛ یا حنان و انجذاب حضرت یحیى(ع) نسبت به خداست که در هر صورت، رشد روحى همه جانبه در پرتو آن به دست خواهد آمد. چنان که جمله‌هاى ﴿وَكَانَ تَقِيًّۭا ﴿وَبَرًّۢا بِوَٰلِدَيْهِ ﴿وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا، به ترتیب، بیانگر حال حضرت یحیى(ع) نسبت به پروردگار، پدر و مادر خویش و مردم‌اند[۳۲]. ذکر «حنّان» در کنار اسماء دیگرى یا همراه دعاهایى با توجه به شرایطى ویژه، آثارى دارد که در کتاب‌هاى ادعیه و روایات به آنها اشاره شده‌اند؛ مانند اجابت دعا و برداشتن گرفتارى[۳۳]، بیرون آمدن از آتش عذاب و درآمدن به بهشت[۳۴]، بخشش گناهان[۳۵]، دفع ضرر و درد[۳۶]، رفع درد شقیقه، خونخواهى از ستمگر[۳۷]، توجه قلب، حصول بصیرت، مستجاب الدعوه شدن[۳۸] و آگاه شدن به غیب و عالَم معنى[۳۹].[۴۰].

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۳، ص۳۶۶، «حنن».
  2. شرح الاسماء، ج ۱، ص۴۹.
  3. مجمع البحرين، ج ۱، ص۵۹۱، «حنن».
  4. شرح الاسماء، ج ۱، ص۴۹.
  5. لسان العرب، ج ۳، ص۳۶۷ - ۳۶۸.
  6. مجمع‌البحرين، ج ۱، ص۵۹۱، «حنن».
  7. لسان العرب، ج ۳، ص۳۶۷.
  8. شرح الاسماء، ج ۱، ص۴۹.
  9. اقبال الاعمال، ج ۱، ص۹۴.
  10. ﴿وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا «و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود» سوره مریم، آیه ۱۳.
  11. شرح الاسماء، ج ۱، ص۴۹.
  12. لسان العرب، ج ۳، ص۳۶۶.
  13. شرح الاسماء، ج ۱، ص۴۹.
  14. معجم الفروق اللغويه، ص۲۰۴.
  15. الاسماء والصفات، ج ۱، ص۱۴۸ - ۱۴۹؛ الاسنى، ص۱۴۰ - ۱۴۱.
  16. صفات الله عزوجل، ص۱۰۳.
  17. مجمع‌البحرين، ج ۱، ص۵۹۱.
  18. ﴿وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا «و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود» سوره مریم، آیه ۱۳.
  19. ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.
  20. الميزان، ج ۱۴، ص۱۹.
  21. «و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود * و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود» سوره مریم، آیه ۱۳-۱۴.
  22. كشف‌الاسرار، ج ۶، ص۱۴؛ مجمع‌البيان، ج ۶، ص۷۸۱؛ تفسير قرطبى، ج ۱۱، ص۵۹.
  23. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  24. «بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
  25. التفسير الكبير، ج ۲۱، ص۱۹۲.
  26. «گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.
  27. «گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمی‌افزایید» سوره هود، آیه ۶۳.
  28. سوره طه، آیه ۳۹.
  29. الميزان، ج ۱۴، ص۲۰.
  30. نثر طوبى، ج ۱، ص۲۰۲.
  31. نورالثقلين، ج ۳، ص۳۲۷ و نيز ر. ك: الميزان، ج ۱۴، ص۲۰.
  32. الميزان، ج ۱۴، ص۱۹ - ۲۰.
  33. مهج الدعوات، ص۱۲۲ و ۱۹۱.
  34. مسند احمد، ج ۴، ص۱۰۸، ح ۱۲۹۹۸؛ المستدرك، ج ۱، ص۶۴؛ جامع‌السعادات، ج ۱، ص۲۸۳.
  35. مهج الدعوات، ص۳۶۵.
  36. همان، ص۱۹۴.
  37. مفتاح الفلاح، ص۱۱۳.
  38. بحر الغرائب، ص۱۵۰.
  39. همان؛ مفتاح الفلاح، ص۱۱۳.
  40. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «حنان / اسماء و صفات»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص ۴۱۴.