دلایل اثبات خاتمیت کدامند؟ (پرسش)

دلایل اثبات خاتمیت کدامند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث ختم نبوت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی ختم نبوت مراجعه شود.

دلایل اثبات خاتمیت کدامند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ ختم نبوت
مدخل بالاترختم نبوت
مدخل اصلیاثبات ختم نبوت
مدخل وابستهنبوت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
خسروپناه

حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی ج۲» در این باره گفته است:

«برای اثبات خاتمیت نمی‌توان دلیل و برهان عقلی ارائه کرد؛ زیرا خاتمیت، بحثی درون دینی است و دلایل آن از طریق آیه چهلم سوره احزاب و روایاتی ممکن است. متکلمان مسلمان از جمله علامه حلی در کتاب "واجب الاعتقاد" و فاضل مقداد در شرح کلام علامه حلی، سه دلیل نقلی ذکر کرده‌اند:

  1. نخست: آیه ۴۰ سوره احزاب
  2. دوم: سخن رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: "جایگاه تو نسبت به من به منزله جایگاه هارون نسبت به موسی است جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود"[۱].
  3. سوم: اجماع[۲]. اجماع بر خاتمیت پیامبر اسلام(ص) از سوی ملا صالح مازندرانی در شرح اصول کافی نیز ذکر شده است [۳].

ابن میثم بحرانی هم در شرح خود بر نهج البلاغه می‌نویسد: "این سخن امیرالمؤمنین(ع) که در مورد پیامبر اکرم(ص) فرموده است: وحی به آن حضرت ختم شده و پایان یافت، مانند این سخن است که یه پیامبر خاتم النبیین گفته شود و این خاتمیت از شریعت یا همان نقل استفاده می‌شود؛ چراکه برای عقل مجالی برای حکم کردن به قطع شدن وحی و خاتمیت نیست بلکه این مسأله نزد عقل تنها از امور ممکن است و بس..."[۴].

برخی متفکران معاصر معتقدند: معیارهای خاتمیت در اختیار و حیطه دانش ما نیست و این مقتضای حکمت الهی است که پیامبر اسلام(ص) آخرین فرستاده خدای تعالی باشد. البته جاودانگی و کمال نهایی اسلام نیز بر خاتمیت پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد؛ لذا احتمال بعثت پیامبر دیگر منتفی می‌شود. ختمیت و کمال دو امر متلازمند؛ یعنی ممکن نیست که دینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نداشته باشد و یا آنکه داعیه کمال نهایی داشته باشد و خود را به عنوان دین خاتم معرفی نکند[۵] بدین ترتیب برای اثبات خاتمیت نمی‌توان دلیل عقلی ارائه کرد؛ اما راه معقول‌سازی آن باز است»[۶].

منبع‌شناسی جامع ختم نبوت

پانویس

  1. «انت منی بمنزلة هاروم من موسی الا انه لا نبی بعدی».
  2. ر.ک: بخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۴۲، دارالجبل، بیروت؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۵۹۹، الرسالة، بیروت؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۹، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۴۰۲ق؛ مقداد بن عبدالله سیوری، الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی مشهد، ۱۴۱۲ق.
  3. ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۵، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، ص۱۲۰.
  4. و قوله و خُتم به الوحی کقوله و خاتم النبیین و هذا الختام المستفاد من الشریعة و لیس للعقل فی الحکم بانقطاع الرسل فیه مجال بل ذلک من الامور الممکنهة عنده...، شرح نهج البلاغة ابن میثم، ج۱، ص۵۷۲.
  5. محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن (۵)، راهنماشناسی، تدوین محمد سعیدی مهر، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، ۱۳۷۶، ص۱۸۴.
  6. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۲۸۱ و ۲۸۲.