قبر در کلام اسلامی

مقدمه

به معنای جایی است که در زمین حفر می‌کنند و بدن انسان مُرده را در آن می‌گذارند؛ اما در منابع روایی و کلامی به معنای جایگاه انسان در عالم برزخ آمده است. علامه مجلسی گفته است که مراد از قبر در بیش‌ترینه روایات، جایی است در عالم برزخ که روح آدمی پس از مرگ در آن جای می‌گیرد[۱]. درباره قبر، موضوعاتی یادکردنی است[۲].

سؤال قبر

از روایات بسیاری برمی‌آید که چون مُرده را در قبر می‌نهند، دو فرشته سراغ او می‌آیند و از پاره‌ای موضوعات عقیدتی- مانند توحید، نبوت و ولایت- از او می‌پرسند و نیز از پاره‌ای موضوعات عملی؛ مثلًا می‌پرسند که با نماز چه کرده است و عمر خویش را صرف چه کارهایی ساخته و چگونه مال کسب کرده است. در برخی روایات از این دو فرشته با عنوان "ناکر و نکیر" و در برخی دیگر با عنوان "نکیر و منکر" یاد شده است[۳]. برخی دیگر از احادیث و نیز در پاره‌ای از ادعیه، این دو فرشته را "بشیر و مبشر" خوانده‌اند[۴]. سؤال و جواب قبر، فرآیندی ساده و معمول نیست که آدمی هر چه بخواهد بگوید. پاسخ‌ها از جان آدمی و باطن ملکات و باورهای راستین او می‌جوشند و بیرون می‌آیند. تلقین میت، کمکی است به همین جوشش نه‌ آنکه اثری مستقل داشته باشد. در سؤال و جواب قبر، پاسخ انسان از ژرفای تکوین و حاق باطن او سرچشمه می‌گیرد. سؤال قبر- بنابر مقتضای عدالت الهی و آنچه از روایات و ظواهر متون دینی برمی‌آید- ویژه مکلفان بالغ و عاقل است و از این رو، اطفال و دیوانگان و مستضعفان سؤال قبر ندارند. اینکه آیا پیامبران و امامان (ع) نیز با سؤال قبر مواجه می‌شوند، یا نه، به درستی روشن نیست. در این باره دلایلی متضاد وجود دارد و از این رو، علمای دینی از اظهار نظر درباره آن پرهیز کرده‌اند[۵].[۶]

فشار قبر

آغازِ کیفرهای عالم برزخ و از مسلمات و مشهورات مسلمانان است و احادیث بسیاری بر آن گواهی می‌دهند. فشار قبر برای همه مردگان پیش می‌آید؛ ولی برای برخی کسان سخت‌تر و شدیدتر است و بخشی از کیفر اعمال آنان محسوب می‌گردد و برای برخی دیگر، ملایم است و به منزله کفاره گناهان و جبران نواقص. پرسشی در اینجا مطرح است که آیا بر جسم مادی و عنصری فشار وارد می‌آید و روح از این گذر به رنج و درد می‌افتد یا بر بدن مثالی و برزخی. در این باره نظریه‌های گوناگونی مطرح است. تنها بر این حقیقت می‌توان پای فشرد که بر اساس منابع دینی وجود اصل فشار قبر تردیدناپذیر است؛ هر چند کیفیت آن بر ما پوشیده است[۷].

عذاب قبر

از معتقدات شیعیان است و همه بر آن اتفاق دارند. عذاب قبر بدین معنا است که افزون بر فشار، کیفرهای دیگری نیز از آغاز دفن بر میت فرود می‌آیند. این کیفرها، در حقیقت، ظهور معاصی و گناهان میت‌اند و ویژه ملحدان و منافقان و عاصیان‌اند و مؤمنان نیکوکار از آن در امان‌اند[۸].[۹]

حرمت قبور مسلمانان

قبور مسلمانان در آیین اسلام، احترامی ویژه دارند. از این رو، اسلام، احکام مفصلی در این موضوع دارد؛ از آن جمله اینکه نبش قبر مسلمان حرام است، تکیه و راه رفتن و نشستن بر قبر مسلمان مکروه است، دفن اجساد نامسلمانان در گورستان مسلمانان روا نیست و ...[۱۰].[۱۱]

زیارت قبور

قاطبه مسلمانان- جز فرقه وهابیه- بر فضیلت زیارت قبور مسلمانان اتفاق دارند و روایات، این عمل را مایه شادی مردگان و منافعی دنیوی و اخروی برای زائران می‌دانند[۱۲]. در روایات بزرگان معصوم (ع) نیز دستورهایی برای چگونگی زیارت قبور و سلام گفتن به مردگان و دعا کردن برای آنان آمده است[۱۳]. از مستحبات مؤکد و شعائر مهم دینی، زیارت قبر پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و اولیای الهی (ع) است. بنابر روایات، این عمل افزون بر آنکه ثواب اخروی دارد، در زندگی دنیوی زائر نیز مؤثر است. در این باره روایات فراوانی در دست است[۱۴].[۱۵]

بنای قبور

از موضوعاتی که وهابیان- برخلاف دیگر مسلمانان- آن را برنتافته‌اند، ساختن بنا بر قبور پیامبران، امامان و اولیای الهی و صالحان (ع) است؛ در حالی که قرآن[۱۶] و سنت مسلمانان بر جواز آن گواهی می‌دهند. منابع شیعه، ساختن بنا را جز بر مرقد پیامبر (ص) و امامان (ع) مکروه دانسته‌اند[۱۷].[۱۸]

منابع

پانویس

  1. بحار الانوار، ۶/ ۲۷۱؛ الالهیات‌، ۲/ ۷۳۵.
  2. فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳.
  3. کافی‌، ۲/ ۶۳۳؛ بحارالانوار، ۶/ ۲۲۳.
  4. مفاتیح الجنان‌، دعای ماه رجب.
  5. بحارالانوار، ۶/ ۲۷۸.
  6. فرهنگ شیعه، ص ۳۷۳-۳۷۴.
  7. فرهنگ شیعه، ص ۳۷۴.
  8. بحارالانوار، ۶/ ۲۶۶؛ معاد، ۱۱۳؛ عقائد صدوق‌، ۸۱؛ شرح عقائد، ۴۵؛ کشف المراد، ۲۲۶؛ ارشاد الطالبین‌، ۴۲۵؛ تجرید الاعتقاد، ۳۰۸؛ میزان الحکمة، ۱۰/ ۳۲۶؛ کافی‌، ۳/ ۲۴۱.
  9. فرهنگ شیعه، ص ۳۷۴.
  10. معجم فقه الجواهر، ۴/ ۶۶۷.
  11. فرهنگ شیعه، ص ۳۷۴.
  12. میزان الحکمة، ۲۲۹۲۵ و ۱۶۹۰.
  13. میزان الحکمة، ۱۶۹۱.
  14. میزان الحکمة، ۲۲۹۲- ۲۲۸۲؛ کامل الزیارات‌، ۴۷- ۳۵؛ مبانی فکری و کارنامه عملی وهابیت‌، ۹۹.
  15. فرهنگ شیعه، ص ۳۷۵.
  16. به عنوان نمونه: ﴿حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ؛ سوره حج، آیه ۳۱؛ ﴿وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا؛ سوره کهف، آیه ۲۱.
  17. وسائل الشیعة، ۳/ ۲۱۰؛ آیین وهابیت‌، ۹۵- ۳۷.
  18. فرهنگ شیعه، ص ۳۷۵.