موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

این نظریه در برابر نظریه تصویب قرار می‌گیرد. اصل پیش‌فرض نظریه«مخطئه» آن است که بنابر مفاد آیه  وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ [۱] درباره همه افعال بشری، احکام الهی تعیین شده و با نزول آیه  الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ [۲]شریعت کامل ابلاغ شده است و نصوص روایی نیز در این زمینه بیانگر این حقیقت است که حتی أرش الخدش[۳] نیز در شریعت به صورت احکام الهی واقعی بیان شده است. از جمله احکام اولیه و واقعی شریعت معذوریت در موارد صدق عناوین ثانوی از قبیل حرج، ضرر، اکراه، جهل، اضطرار و مانند آنهاست که بر اساس آنها احکام ثانوی و ظاهری بر مکلف در طول احکام واقعی مقرر می‌شود. نظریه«مخطئه» زمینه را برای ملازمه عقلی تنگ‌تر و مشکل‌تر کرده است به ویژه با توجه به حدیث امام صادقS «إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُصَابُ بِالْعُقُولِ‌»[۴] که شماری از فقهای اهل سنت نیز به این باور رسیده‌اند. از شافعی نقل شده که می‌گفت: لا يقال للاصل لم و لا كيف انما هو التسليم له درباره مسائلی که با عقل درک آن دشوار است باید سکوت کرد و با تسلیم به شارع واگذار کرد[۵][۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
  2. «امروز دینتان را کامل کردم» سوره مائده، آیه ۳.
  3. الرساله (شافعی)، ص۲۰.
  4. مرأة الانوار، ص۵ و ۷؛ المیزان، ج۳، ص۹۰.
  5. ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج۲، ص۱۰۳۸.
  6. فقه سیاسی، ج۹، ص۲۶۴.
  7. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۷۱۹.