مقدمه

وطن در لغت، زادگاه و محل اقامت دائمی را گویند[۱]. وطن از نظر فقهاء دارای آثار فقهی و بر سه گونه است:

  1. وطن اصلی - محل تولد - که علاقۀ مالکیت در آن تأثیری ندارد؛
  2. وطن عرفی یا مستجد: شخص در خارج از وطن اصلی، جایی را برای سکونت انتخاب کند. در این نوع از وطن، صدق وطن عرفی کافی است؛
  3. وطن شرعی که از آن به "استیطان" تعبیر شده است[۲]. بعضی از فقها، در صدق وطن دو شرط ذکر کردند: ۱. اقامت حداقل شش ماه؛ ۲. داشتن ملک و مستغلات[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۱۵، ص۲۳۲۰۹.
  2. تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۵۷؛ وسایل الشیعه، ج۵، ص۵۲۲.
  3. تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۵۷.
  4. اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت، علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۸۲.