جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[حفصه بنت عمر]]، چهارمین [[همسر رسول خدا]]{{صل}} و یکی از پنج [[همسر]] [[قریشی]] آن [[حضرت]] شمرده میشود. او که همراه همسرش از [[نخستین مسلمانان]] و [[مهاجران به حبشه]] بود پس از [[مرگ]] شوهر، در [[مدینه]] به [[افتخار]] همسری [[پیامبر]] رسید. [[حفصه بنت عمر]]، چه در دوران [[حیات]] [[رسول الله]]{{صل}} و چه پس از [[وفات]] آن [[حضرت]]، کارنامه درخشانی از خود به جا نگذاشت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸.</ref>. | * [[حفصه بنت عمر]]، چهارمین [[همسر رسول خدا]]{{صل}} و یکی از پنج [[همسر]] [[قریشی]] آن [[حضرت]] شمرده میشود. او که همراه همسرش از [[نخستین مسلمانان]] و [[مهاجران به حبشه]] بود پس از [[مرگ]] شوهر، در [[مدینه]] به [[افتخار]] همسری [[پیامبر]] رسید. [[حفصه بنت عمر]]، چه در دوران [[حیات]] [[رسول الله]]{{صل}} و چه پس از [[وفات]] آن [[حضرت]]، کارنامه درخشانی از خود به جا نگذاشت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸.</ref>. | ||
==[[نسب]] ایشان== | ==[[نسب]] ایشان== | ||
*[[حفصه بنت عمر]]، دختر [[عمر بن خطاب|عمر بن خطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن عبدالله بن قرط بن ریاح بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی]] است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>، و مادرش [[زینب بنت مظعون]]، [[خواهر]] [[عثمان بن مظعون]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸.</ref>. | * [[حفصه بنت عمر]]، دختر [[عمر بن خطاب|عمر بن خطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن عبدالله بن قرط بن ریاح بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی]] است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>، و مادرش [[زینب بنت مظعون]]، [[خواهر]] [[عثمان بن مظعون]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸.</ref>. | ||
==[[هجرت به حبشه]]== | ==[[هجرت به حبشه]]== | ||
*[[حفصه بنت عمر]] پنج سال پیش از [[بعثت رسول اکرم]]{{صل}} و هنگامی که [[قریش]] [[خانه]] [[کعبه]] را بازسازی میکردند در [[مکه]] متولد شد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۶۵.</ref>. او از جمله [[نخستین مسلمانان]] به شمار میآید. [[حفصه بنت عمر]]، همراه شوهرش [[خُنَیس بن خدافة بن قیس بن عدی سهمی]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن حبیب بغدادی، ابو جعفر محمد المحبر، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰۰.</ref>. آنان پس از مدتی به [[مکه]] برگشتند و به [[مدینه]] [[هجرت]] کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.</ref>. گویا خنیس، پیش از [[جنگ بدر]]، [[بیمار]] شد و [[توفیق]] حضور در آن [[جنگ]] را نیافت و در بدو بازگشت [[فرستاده خدا]]{{صل}} به [[مدینه]]، بر اثر این [[بیماری]] [[وفات]] کرد<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref>. | * [[حفصه بنت عمر]] پنج سال پیش از [[بعثت رسول اکرم]]{{صل}} و هنگامی که [[قریش]] [[خانه]] [[کعبه]] را بازسازی میکردند در [[مکه]] متولد شد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۶۵.</ref>. او از جمله [[نخستین مسلمانان]] به شمار میآید. [[حفصه بنت عمر]]، همراه شوهرش [[خُنَیس بن خدافة بن قیس بن عدی سهمی]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن حبیب بغدادی، ابو جعفر محمد المحبر، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰۰.</ref>. آنان پس از مدتی به [[مکه]] برگشتند و به [[مدینه]] [[هجرت]] کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.</ref>. گویا خنیس، پیش از [[جنگ بدر]]، [[بیمار]] شد و [[توفیق]] حضور در آن [[جنگ]] را نیافت و در بدو بازگشت [[فرستاده خدا]]{{صل}} به [[مدینه]]، بر اثر این [[بیماری]] [[وفات]] کرد<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹.</ref>. | ||
==[[ازدواج با پیامبر]]{{صل}}== | ==[[ازدواج با پیامبر]]{{صل}}== | ||
*[[عمر بن خطاب]] بعد از پایان یافتن عده او، وی را برای [[ازدواج]] به [[ابوبکر]] پیشنهاد کرد. [[ابوبکر]] [[سکوت]] کرد و پاسخی به او نداد. این کار [[ابوبکر]]، [[عمر]] را به شدت عصبانی کرد. [[عمر]] پس از چند روز، [[حفصه بنت عمر]] را به [[عثمان بن عفان]] پیشنهاد کرد. [[عثمان]] که تازه همسرش رقیه، [[دختر پیامبر]]{{صل}} را از دست داده بود گفت: "در این باره [[فکر]] میکنم"؛ اما پس از چند روز به بهانه اینکه فعلاً قصد [[ازدواج]] ندارم، به پیشنهاد [[عمر]] جواب رد داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵-۶۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۴۴؛ البخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷.</ref> تا اینکه [[عمر]] او را به [[رسول الله]]{{صل}} پیشنهاد کرد. [[رسول خدا]]{{صل}} پذیرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳.</ref> و بدین ترتیب، [[حفصه بنت عمر]] با عنوان چهارمین [[همسر]] آن [[حضرت]]، پس از [[عایشه]] پا به [[خانه]] ایشان نهاد. [[حضرت]] او را در [[سال سوم هجرت]] به [[عقد]] خویش در آورد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۴۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۲.</ref> و کابین او را چهارصد درهم قرار داد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۹.</ref>. | * [[عمر بن خطاب]] بعد از پایان یافتن عده او، وی را برای [[ازدواج]] به [[ابوبکر]] پیشنهاد کرد. [[ابوبکر]] [[سکوت]] کرد و پاسخی به او نداد. این کار [[ابوبکر]]، [[عمر]] را به شدت عصبانی کرد. [[عمر]] پس از چند روز، [[حفصه بنت عمر]] را به [[عثمان بن عفان]] پیشنهاد کرد. [[عثمان]] که تازه همسرش رقیه، [[دختر پیامبر]]{{صل}} را از دست داده بود گفت: "در این باره [[فکر]] میکنم"؛ اما پس از چند روز به بهانه اینکه فعلاً قصد [[ازدواج]] ندارم، به پیشنهاد [[عمر]] جواب رد داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵-۶۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۴۴؛ البخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷.</ref> تا اینکه [[عمر]] او را به [[رسول الله]]{{صل}} پیشنهاد کرد. [[رسول خدا]]{{صل}} پذیرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳.</ref> و بدین ترتیب، [[حفصه بنت عمر]] با عنوان چهارمین [[همسر]] آن [[حضرت]]، پس از [[عایشه]] پا به [[خانه]] ایشان نهاد. [[حضرت]] او را در [[سال سوم هجرت]] به [[عقد]] خویش در آورد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۴۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۲.</ref> و کابین او را چهارصد درهم قرار داد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۹.</ref>. | ||
==اوصاف [[اخلاقی]]== | ==اوصاف [[اخلاقی]]== | ||
*[[شیعه]] و [[سنی]]، [[روایات]] متعددی را درباره [[منش]] و [[رفتار]] [[حفصه بنت عمر]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند که در مجموع چهره مثبتی را از او ارائه ندادهاند. آنها بیشتر نشانگر بیتوجهی او به [[شأن]] والا و [[مقام]] ارجمند [[پیغمبر]]{{صل}} و بیاحترامی او به ساحت [[مقدس]] [[نبوی]]{{صل}} نمیهستند. او در جریان [[نفقه]] خواستن [[زنان پیامبر]]{{صل}}، سخنانی گفت که باعث آزردگی خاطر [[رسول خدا]]{{صل}} شد. [[حفصه بنت عمر]] به [[حضرت]] گفت: "اگر ما را [[طلاق]] میدادی، در [[قوم]] خود کفوی برای خود میجستیم"<ref>نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۶۷.</ref>. سخنان [[حفصه بنت عمر]]، [[پیامبر]]{{صل}} را بسیار ناراحت کرد؛ طوری که وی مدتی از زنانش کناره گرفت و [[وحی]] [[قطع]] شد. پس از مدتی [[آیه]] ۲۸ [[سوره احزاب]] نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>. | * [[شیعه]] و [[سنی]]، [[روایات]] متعددی را درباره [[منش]] و [[رفتار]] [[حفصه بنت عمر]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند که در مجموع چهره مثبتی را از او ارائه ندادهاند. آنها بیشتر نشانگر بیتوجهی او به [[شأن]] والا و [[مقام]] ارجمند [[پیغمبر]]{{صل}} و بیاحترامی او به ساحت [[مقدس]] [[نبوی]]{{صل}} نمیهستند. او در جریان [[نفقه]] خواستن [[زنان پیامبر]]{{صل}}، سخنانی گفت که باعث آزردگی خاطر [[رسول خدا]]{{صل}} شد. [[حفصه بنت عمر]] به [[حضرت]] گفت: "اگر ما را [[طلاق]] میدادی، در [[قوم]] خود کفوی برای خود میجستیم"<ref>نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۶۷.</ref>. سخنان [[حفصه بنت عمر]]، [[پیامبر]]{{صل}} را بسیار ناراحت کرد؛ طوری که وی مدتی از زنانش کناره گرفت و [[وحی]] [[قطع]] شد. پس از مدتی [[آیه]] ۲۸ [[سوره احزاب]] نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}}<ref>«ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>. | ||
*این [[آیه]]، تهدیدی است برای آن دسته از [[زنان پیامبر]]{{صل}} از جمله [[عایشه]] و [[حفصه بنت عمر]] که با سخنان و کارهای خود [[رسول خدا]]{{صل}} را میآزردند که از [[مشاجره]] و [[آزار]] آن [[حضرت]] [[دست]] بردارند؛ وگرنه از [[افتخار]] همسری ایشان برای همیشه [[محروم]] خواهند شد. پس از [[نزول]] این [[آیه]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، [[همسران]] خود را فراخواند و آنان را بین ماندن و جدا شدن مخیر کرد. آنان، [[خاتم انبیا]]{{صل}} را برگزیدند<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۳۹-۴۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۴.</ref>. البته نقلهایی و درباره [[طلاق]] [[حفصه بنت عمر]] وجود دارد. [[اهل سنت]] بر این باورند که [[رسول خدا]]{{صل}} [[حفصه بنت عمر]] را [[طلاق]] داد.[[جبرئیل]] نازل شد و او را به مراجعت امر کرد؛ از این رو [[حضرت]] [[رجوع]] کرد و [[حفصه بنت عمر]] را باز گرداند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۶-۶۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. | *این [[آیه]]، تهدیدی است برای آن دسته از [[زنان پیامبر]]{{صل}} از جمله [[عایشه]] و [[حفصه بنت عمر]] که با سخنان و کارهای خود [[رسول خدا]]{{صل}} را میآزردند که از [[مشاجره]] و [[آزار]] آن [[حضرت]] [[دست]] بردارند؛ وگرنه از [[افتخار]] همسری ایشان برای همیشه [[محروم]] خواهند شد. پس از [[نزول]] این [[آیه]]، [[رسول خدا]]{{صل}}، [[همسران]] خود را فراخواند و آنان را بین ماندن و جدا شدن مخیر کرد. آنان، [[خاتم انبیا]]{{صل}} را برگزیدند<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۳۹-۴۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۴.</ref>. البته نقلهایی و درباره [[طلاق]] [[حفصه بنت عمر]] وجود دارد. [[اهل سنت]] بر این باورند که [[رسول خدا]]{{صل}} [[حفصه بنت عمر]] را [[طلاق]] داد.[[جبرئیل]] نازل شد و او را به مراجعت امر کرد؛ از این رو [[حضرت]] [[رجوع]] کرد و [[حفصه بنت عمر]] را باز گرداند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۶-۶۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۶.</ref>. | ||
*[[نقل]] است که وقتی [[مرد]] [[انصاری]] خبر [[طلاق]] [[حفصه بنت عمر]] را به [[عمر بن خطاب]] داد، [[عمر]] گفت: "وای بر [[حفصه بنت عمر]]! من همواره او را از اینکه مانند [[عایشه]] پاسخ [[پیامبر]]{{صل}} را بدهد و به ایشان [[اعتراض]] کند منع میکردم..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۲.</ref>. این [[نقل]] [[تاریخی]] که از [[منابع اهل سنت]] استخراج شده، خود گویای آن است که [[حفصه بنت عمر]]، زبانی تند داشته و در شکستن [[حریم]] [[نبوی]] بیپروا بوده است. | * [[نقل]] است که وقتی [[مرد]] [[انصاری]] خبر [[طلاق]] [[حفصه بنت عمر]] را به [[عمر بن خطاب]] داد، [[عمر]] گفت: "وای بر [[حفصه بنت عمر]]! من همواره او را از اینکه مانند [[عایشه]] پاسخ [[پیامبر]]{{صل}} را بدهد و به ایشان [[اعتراض]] کند منع میکردم..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۲.</ref>. این [[نقل]] [[تاریخی]] که از [[منابع اهل سنت]] استخراج شده، خود گویای آن است که [[حفصه بنت عمر]]، زبانی تند داشته و در شکستن [[حریم]] [[نبوی]] بیپروا بوده است. | ||
*در روایتی دیگر آمده است که بین [[رسول خدا]]{{صل}} و [[حفصه بنت عمر]] سخنی پیش آمد. آن [[حضرت]] فرمود: "کسی را بین خود [[حکم]] قرار بدهیم؟" [[حفصه بنت عمر]] گفت: "بله". پس [[پیامبر]]{{صل}} نزد پدرش [[عمر بن خطاب]] فرستاد. زمانی که [[عمر]] آمد، [[حضرت]] به [[حفصه بنت عمر]] فرمود: "سخن بگو". [[حفصه بنت عمر]] گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}! تو سخن بگو و چیزی جز [[حق]] نگو". [[عمر]] یک سیلی به او زد. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "از او دست بدار". پس [[عمر]] به [[حفصه بنت عمر]] گفت: "ای [[دشمن خدا]]! [[پیامبر]] جز [[حق]] نمیگوید. قسم به خدایی که او را [[مبعوث]] کرده است اگر مجلس او نبود، [[دست]] بر نمیداشتم تا بمیری"<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۲۲، ص۱۷۳-۱۷۴</ref>. | *در روایتی دیگر آمده است که بین [[رسول خدا]]{{صل}} و [[حفصه بنت عمر]] سخنی پیش آمد. آن [[حضرت]] فرمود: "کسی را بین خود [[حکم]] قرار بدهیم؟" [[حفصه بنت عمر]] گفت: "بله". پس [[پیامبر]]{{صل}} نزد پدرش [[عمر بن خطاب]] فرستاد. زمانی که [[عمر]] آمد، [[حضرت]] به [[حفصه بنت عمر]] فرمود: "سخن بگو". [[حفصه بنت عمر]] گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}! تو سخن بگو و چیزی جز [[حق]] نگو". [[عمر]] یک سیلی به او زد. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "از او دست بدار". پس [[عمر]] به [[حفصه بنت عمر]] گفت: "ای [[دشمن خدا]]! [[پیامبر]] جز [[حق]] نمیگوید. قسم به خدایی که او را [[مبعوث]] کرده است اگر مجلس او نبود، [[دست]] بر نمیداشتم تا بمیری"<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۲۲، ص۱۷۳-۱۷۴</ref>. | ||
*جالب آنکه عدهای از علمای [[عامه]]، برای [[حفظ]] وجهه او سعی کردند دیگر [[زنان]] [[حضرت]] را نیز به نوعی این گونه توصیف کنند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۳.</ref>. ابنسعد از طرق مختلف از [[عایشه]] [[نقل]] میکند که [[عمر]]، پس از [[دیدار]] با آن [[مرد]] [[انصاری]] نزد [[حفصه بنت عمر]] رفت و گفت: "شاید تو نیز مانند [[عایشه]] که پاسخ [[رسول خدا]] را میدهد [[رفتار]] میکنی؟" سپس [[عمر]] نزد [[امسلمه]] رفت و گفت: "آیا شما نیز با [[پیامبر]]{{صل}} [[مجادله]] میکنید و پاسخ او را میدهید؟" [[امسلمه]] گفت: "جای بسی شگفتی است! تو را چه به اینکارها که در [[روابط]] [[پیامبر]] و همسرانش مداخله میکنی؟ آری، ما نیز با آن [[حضرت]] بگومگو میکنیم و..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۳.</ref>. | *جالب آنکه عدهای از علمای [[عامه]]، برای [[حفظ]] وجهه او سعی کردند دیگر [[زنان]] [[حضرت]] را نیز به نوعی این گونه توصیف کنند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۳.</ref>. ابنسعد از طرق مختلف از [[عایشه]] [[نقل]] میکند که [[عمر]]، پس از [[دیدار]] با آن [[مرد]] [[انصاری]] نزد [[حفصه بنت عمر]] رفت و گفت: "شاید تو نیز مانند [[عایشه]] که پاسخ [[رسول خدا]] را میدهد [[رفتار]] میکنی؟" سپس [[عمر]] نزد [[امسلمه]] رفت و گفت: "آیا شما نیز با [[پیامبر]]{{صل}} [[مجادله]] میکنید و پاسخ او را میدهید؟" [[امسلمه]] گفت: "جای بسی شگفتی است! تو را چه به اینکارها که در [[روابط]] [[پیامبر]] و همسرانش مداخله میکنی؟ آری، ما نیز با آن [[حضرت]] بگومگو میکنیم و..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۵۳.</ref>. | ||
*[[نقل]] شده است که وی گاهی با آن [[حضرت]] [[قهر]] میکرد و گاه تا یک روز از ایشان کناره میگرفت. این [[کارها]] [[اعتراض]] پدرش [[عمر]] را نیز در پی داشت؛ طوری که بارها او را به ترک [[زیادهخواهی]] و رد نکردن [[خواستهها]] و گفتههای [[رسول خدا]]{{صل}} توصیه میکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴۶-۱۵۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۱.</ref>. | * [[نقل]] شده است که وی گاهی با آن [[حضرت]] [[قهر]] میکرد و گاه تا یک روز از ایشان کناره میگرفت. این [[کارها]] [[اعتراض]] پدرش [[عمر]] را نیز در پی داشت؛ طوری که بارها او را به ترک [[زیادهخواهی]] و رد نکردن [[خواستهها]] و گفتههای [[رسول خدا]]{{صل}} توصیه میکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴۶-۱۵۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۱.</ref>. | ||
==[[حفصه بنت عمر]]؛ فاشکننده [[راز]] [[پیامبر]]{{صل}}== | ==[[حفصه بنت عمر]]؛ فاشکننده [[راز]] [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
*[[افشای راز]] [[رسول الله]]{{صل}} و وقایع مربوط به آن نیز از مهمترین و مشهورترین رخدادهای دوران [[زندگی]] اوست. روزی که نوبت [[حفصه بنت عمر]] بود، او به جهت امری از [[حضرت]]، اجازه [[خروج]] از منزل گرفت. پس از رفتن او، [[پیامبر]]{{صل}} [[ماریه قبطیه]] را به سوی خود خواند. [[ماریه]] به [[خانه]] [[حفصه بنت عمر]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رفت. [[حفصه بنت عمر]] برگشت؛ اما چون در بسته بود پشت در [[منتظر]] ماند. پس از مدتی که در باز شد، او [[ماریه]] را همراه آن [[حضرت]] دید. او از این امر به شدت برآشفت و سخنان [[درشتی]] را به زبان آورد. [[پیامبر]]{{صل}} برای [[رضایت]] او [[ماریه]] را بر خود [[حرام]] کرد و از [[حفصه بنت عمر]] خواست تا قضیه را مخفی نگه دارد؛ اما او فوراً به [[عایشه]] خبر داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸۲؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، ص۶۰.</ref>. در این هنگام، [[آیات]] اول [[سوره تحریم]] نازل شد و ضمن بازداشتن [[حضرت]] از این [[تحریم]]، [[عایشه]] و [[حفصه بنت عمر]] را [[سرزنش]] کرد<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۱۹؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۷۴.</ref>:{{متن قرآن|إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>«اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۴.</ref>. این [[آیه]] به خوبی، بیانگر این مطلب است که [[رسول خدا]]{{صل}} چقدر از این واقعه، متأثر و آزرده خاطر شد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲.</ref>. | * [[افشای راز]] [[رسول الله]]{{صل}} و وقایع مربوط به آن نیز از مهمترین و مشهورترین رخدادهای دوران [[زندگی]] اوست. روزی که نوبت [[حفصه بنت عمر]] بود، او به جهت امری از [[حضرت]]، اجازه [[خروج]] از منزل گرفت. پس از رفتن او، [[پیامبر]]{{صل}} [[ماریه قبطیه]] را به سوی خود خواند. [[ماریه]] به [[خانه]] [[حفصه بنت عمر]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رفت. [[حفصه بنت عمر]] برگشت؛ اما چون در بسته بود پشت در [[منتظر]] ماند. پس از مدتی که در باز شد، او [[ماریه]] را همراه آن [[حضرت]] دید. او از این امر به شدت برآشفت و سخنان [[درشتی]] را به زبان آورد. [[پیامبر]]{{صل}} برای [[رضایت]] او [[ماریه]] را بر خود [[حرام]] کرد و از [[حفصه بنت عمر]] خواست تا قضیه را مخفی نگه دارد؛ اما او فوراً به [[عایشه]] خبر داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸۲؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، ص۶۰.</ref>. در این هنگام، [[آیات]] اول [[سوره تحریم]] نازل شد و ضمن بازداشتن [[حضرت]] از این [[تحریم]]، [[عایشه]] و [[حفصه بنت عمر]] را [[سرزنش]] کرد<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۱۹؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۷۴.</ref>:{{متن قرآن|إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>«اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۴.</ref>. این [[آیه]] به خوبی، بیانگر این مطلب است که [[رسول خدا]]{{صل}} چقدر از این واقعه، متأثر و آزرده خاطر شد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حفصه بنت عمر (مقاله)|مقاله «حفصه بنت عمر»]]،، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲.</ref>. | ||
==[[حفصه بنت عمر]] پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}== | ==[[حفصه بنت عمر]] پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}== |