←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
از دیدگاه [[اجتماعی]] ایمان نقش تعیینکنندهای در بهبود [[روابط اجتماعی]] دارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، ص۴۹.</ref>. [[باور]] به [[خداوند]] و [[عالم غیب]] در [[زندگی]] [[انسان]] پایه و اساس [[جهانبینی اسلامی]] است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۲۰۹ - ۲۱۰.</ref>. در [[جهان]] امروز که [[ارزشهای اخلاقی]] افول کرده، [[ایمان به خداوند]] که باید اساس [[فلسفه]] زندگی را تشکیل دهد، [[متزلزل]] شده و انسان به موجودی منفعتطلب و سودجو تبدیل شده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص۱۳۶.</ref>. ایمان در [[انقلاب اسلامی]] نیز نقش تعیین کنندهای در برپایی و ظهور آن داشته است<ref>نقوی حسینی، سید حسین، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص۲۱۶.</ref> و چنان که [[امام خمینی]] خاطرنشان کرده، خداوند با [[عنایات]] خاص خود ملّتی را که با [[روح]] و قوت ایمان به پا خاستند، [[پیروز]] کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۱۷۸؛ ج۷، ص۶۲ - ۶۳ و ج۱۹، ص۱۷۲، ۴۷۴.</ref>. امام خمینی در آثار خود به بیان [[حقیقت ایمان]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۵۵۳؛ حدیث جنود، ص۸۷.</ref> و کفر و رابطه این دو با اسلام<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۹۵ – ۹۶.</ref> پرداخته و [[اقسام کفر]] و ایمان و مراتب و آثار هریک از آنها را بیان کرده است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۹؛ تقریرات، ج۳، ص۳۴۲ - ۳۴۳؛ تفسیر حمد، ص۱۶۸؛ الطهاره، ج۳، ص۴۳۰ - ۴۳۷ و ۴۵۱.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۱۹.</ref> | از دیدگاه [[اجتماعی]] ایمان نقش تعیینکنندهای در بهبود [[روابط اجتماعی]] دارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، ص۴۹.</ref>. [[باور]] به [[خداوند]] و [[عالم غیب]] در [[زندگی]] [[انسان]] پایه و اساس [[جهانبینی اسلامی]] است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۲۰۹ - ۲۱۰.</ref>. در [[جهان]] امروز که [[ارزشهای اخلاقی]] افول کرده، [[ایمان به خداوند]] که باید اساس [[فلسفه]] زندگی را تشکیل دهد، [[متزلزل]] شده و انسان به موجودی منفعتطلب و سودجو تبدیل شده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص۱۳۶.</ref>. ایمان در [[انقلاب اسلامی]] نیز نقش تعیین کنندهای در برپایی و ظهور آن داشته است<ref>نقوی حسینی، سید حسین، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص۲۱۶.</ref> و چنان که [[امام خمینی]] خاطرنشان کرده، خداوند با [[عنایات]] خاص خود ملّتی را که با [[روح]] و قوت ایمان به پا خاستند، [[پیروز]] کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۱۷۸؛ ج۷، ص۶۲ - ۶۳ و ج۱۹، ص۱۷۲، ۴۷۴.</ref>. امام خمینی در آثار خود به بیان [[حقیقت ایمان]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۵۵۳؛ حدیث جنود، ص۸۷.</ref> و کفر و رابطه این دو با اسلام<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۹۵ – ۹۶.</ref> پرداخته و [[اقسام کفر]] و ایمان و مراتب و آثار هریک از آنها را بیان کرده است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۹؛ تقریرات، ج۳، ص۳۴۲ - ۳۴۳؛ تفسیر حمد، ص۱۶۸؛ الطهاره، ج۳، ص۴۳۰ - ۴۳۷ و ۴۵۱.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۱۹.</ref> | ||
==[[حقیقت ایمان]] و [[کفر]]== | |||
[[متکلمان]] در بیان ماهیت [[ایمان]] و کفر [[اختلاف]] دارند<ref>حلی، علامه، حسن بن یوسف، الألفین، ص۳۱۷ – ۳۱۸.</ref>. آرای درباره ایمان را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد: | |||
# ایمان، تنها [[اقرار زبانی]] است و بس. این گفته منسوب به [[کرامیه]] است. به [[باور]] آنان [[منافق]]، در ظاهر، [[مؤمن]] و در [[باطن]]، [[کافر]] است؛ بنابراین منافق در [[دنیا]] [[حکم]] مؤمن و درآخرت حکم کافر را دارد<ref>بغدادی، عبدالقاهر، اصول الإیمان، ص۱۵۲؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، ج۵، ص۱۷۸.</ref>؛ | |||
# ایمان [[معرفت قلبی]] است و در آن تنها [[تصدیق قلبی]] لازم است. برخی بر این باورند اگر کسی [[خداوند]] را با [[قلب]] خویش [[شناخت]] و پس از آن با زبانش [[انکار]] کرد، این فرد مؤمن است<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۷.</ref>؛ | |||
# ایمان معرفت قلبی و اقرار زبانی است و در ایمان هم [[تصدیق]] به قلب و هم به زبان لازم است<ref>حلی، علامه، حسن بن یوسف، الألفین، ص۳۱۷ - ۳۱۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶۶، ص۱۴۹.</ref>؛ | |||
# ایمان اقرار زبانی و فعل قلب و جوارح است. فرقههایی مانند [[خوارج]] و [[معتزله]]<ref>قاضی عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام الدین مانکدیم، شرح الأصول الخمسه، ص۴۷۶ - ۴۷۹؛ فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۲۷۰.</ref> و برخی [[متکلمان اشعری]]<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، ج۵، ص۱۷۵ - ۱۷۷؛ جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، ج۸، ص۳۲۳ – ۳۲۵.</ref>، [[زیدیه]] و [[اهل حدیث]]<ref>رسی، قاسم بن ابراهیم، مجموع کتب و رسائل، ج۲، ص۳۷۴؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۵.</ref> قائل به این نظرند. همه این گروهها در این نکته اتفاق دارند که هر کس در [[عمل به واجبات]] [[قصور]] کند، [[فاسق]] است و معتزله این فرد را خارج از ایمان و غیر داخل در کفر میدانند<ref>قاضی عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام الدین مانکدیم، شرح الأصول الخمسه، ص۴۷۱؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۵.</ref>. | |||
مقابل [[ایمان]]، [[کفر]] است که [[انکار خداوند]]، [[توحید]]، [[نبوت]] [[نبی اکرم]] [[اسلام]]{{صل}} و [[روز جزا]] و هر آن چیزی است که از [[ضروریات دین]] اسلام معرفی شده است<ref>سبحانی، جعفر، الایمان والکفر فی الکتاب والسنة، الایمان و الکفر، ص۴۹.</ref>؛ البته کسانی که [[طاعت]] را جزو ایمان میدانند، ترک طاعت را سبب کفر میشمارند؛ مانند [[خوارج]] که معتقدند [[مرتکب گناه]] [[کبیره]] [[کافر]] است<ref>آمدی، سیف الدین، ابکارالافکار فی اصولالدین، ج۵، ص۲۹.</ref>؛ اما غالب [[اندیشمندان اسلامی]] بر این باورند که [[مؤمن]] اگر [[فاسق]] شد و معصیتی از او سر زد، از نام مؤمن خارج نمیشود، بلکه او را مؤمن فاسق میگویند؛ زیرا فاسق [[تصدیقکننده]] [[خدا]] و [[رسول]] او و تمام آن چیزی است که از [[احکام شریعت]] به [[انسان]] رسیده است، اما [[طاعات]] و [[عبادات]] داخل در حدق ایمان نیستند<ref>آمدی، سیف الدین، ابکارالافکار فی اصولالدین، ج۵، ص۲۹ - ۳۰؛ حلی، انوار الملکوت، ص۱۷۹ – ۱۸۰.</ref>؛ ولی ایمان به معنای [[اخلاقی]] آن حقیقتی در [[قلب]] و به همراه [[خوف]]، [[ورع]] و [[پرهیز از محرمات]] است. از این رو کسی که از [[محرمات]] اجتناب نکند از دایره ایمان خارج میشود و این ایمان [[حقیقت]] و کمال ایمان<ref>مکی، ابوطالب محمد بن علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون السود، ج۲، ص۲۲۰ - ۲۲۱؛ نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۵۶.</ref> است. برخی از [[حکما]] در تبیین [[حقیقت ایمان]] از سه عنصر [[معرفت]]، حال و عمل بهره بردهاند و بر این باورند که معرفت، [[علم]] به [[خداوند]]، صفات، [[اسما]]، [[پیامبران]]{{عم}} و [[معاد]] است و اصول و پایه [[اعتقاد]] به شمار میرود. معرفت، احوال را به دنبال میآورد و آن [[انقطاع]] از اغراض طبیعی و [[رذایل نفسانی]] است. احوال نیز [[اعمال]] را در پی دارند مانند [[نماز]]، [[زکات]]، [[روزه]] و مانند آنها<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۹.</ref>. [[اولویت]] در این سه عنصر با معرفت و [[علم]] است و بالاترین علم، علم [[مکاشفه]] و [[معارف]] [[ایمانی]] است که عمده آن [[معرفت خداوند]]، [[معرفت]] [[اسما]] و صفات و معرفت [[افعال الهی]] است و این معرفت [[غایت]] نهایی است که به منظور آن، با [[اعمال]]، [[تهذیب]] ظاهر صورت میگیرد و با احوال، تهذیب [[باطن]] و [[سعادت]] به واسطه آن محقق میشود و بلکه این معرفت خود عین خیر و سعادت است<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۹ – ۲۵۰.</ref>. اما [[کفر]] به معنای [[اخلاقی]] آن، عدم معرفت به [[حقایق]] [[ایمان]]<ref>ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، اسرارالآیات، ص۲.</ref> و [[انکار ولایت]] [[ائمه]]{{عم}}<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۳، ص۲۸۳؛ گنابادی، ج۴، ص۱۸۱.</ref> یا ترک عمدی [[فرایض]]<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۱۰، ص۲۰.</ref> است. | |||
[[امام خمینی]] نیز بر این [[باور]] است که ایمان به معنای [[کلامی]] و [[فقهی]] آن، به معنای [[اعتقاد]] و [[تصدیق]] به [[الوهیت]] و [[توحید خداوند]] و [[رسول]] اوست<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۵ – ۴۴۸.</ref>؛ اما [[ایمان واقعی]] و [[حقیقی]] که بالاتر از [[اسلام]] است، فراتر از علم است و به عنصری دیگر غیر از علم نیاز دارد که آن عنصر [[قلبی]] است؛ همچنان که در لغت نیز گرویدن، [[انقیاد]] و [[خضوع]] غیر از [[ادراک]] و علم است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۷ – ۸۹.</ref>. به باور ایشان [[حقیقت ایمان]] همان [[علم صحیح]] [[عقلی]] و [[مطابق با واقع]] است که از مرتبه [[عقل]] و حوزه مفاهیم، به حیطه [[قلب]] وارد میشود، به گونهای که افزون بر تصدیق عقل، قلب [[انسان]] نیز آن مطلب [[علمی]] و [[معتقد]] عقلی را میپذیرد و با آن [[متحد]] میشود<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۴۲ - ۳۴۳.</ref>. ایمان به [[معارف الهی]] در [[حقیقت]] زمانی محقق میشود که شخص او حقایق را با [[تفکر]] و [[ریاضت]] عقلی ادراک کند که این به منزله مقدمهای برای ایمان است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۹.</ref>، لکن علم به یک چیز (نظیر [[خداوند]]، [[معاد]]، [[عذاب]]) با ایمان به آن چیز برابر نیست، بلکه علم، تصدیق عقلی و ایمان، باور و [[تسلیم]] [[قلبی]] به همان امر است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۳۷ - ۳۸؛ تقریرات، ج۳، ص۳۴۲ – ۳۴۳.</ref>؛ چنان که ممکن است شخصی [[علم]] به وجود [[خداوند]] داشته باشد، ولی [[باور]] به آن نداشته باشد؛ برای نمونه، خداوند در [[قرآن]] [[شیطان]] را با اینکه علم به وجود خداوند و [[انبیا]]{{عم}} و [[معاد]] داشت<ref>بقره/ ۳۴. بقره/ ۳۴.</ref>، [[کافر]] خوانده است<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۱۱۴ و ۳۴۱ - ۳۴۲.</ref>. | |||
بر این اساس [[امام خمینی]] [[حقیقت ایمان]] را امری [[غیبی]] و نوری [[الهی]] میداند که بر [[قلب]] [[مؤمن]] وارد میشود و از [[کمالات]] روحانیهای است که به [[حقیقت]] نوری آن کمتر کسی [[آگاه]] است، تا آنجا که خود مؤمن تا در این عالم [[طبیعت]] است، از [[نورانیت]] [[ایمان]] مطلع نیست<ref>چهل حدیث، ص۱۰۸، ۱۴۷ و ۵۵۳.</ref>. در مقابل، حقیقت [[کفر]] پنهان کردن آن چیزی است که یک شیء [[استحقاق]] آن را از حیث ذات، صفت یا فعل دارد<ref>امام خمینی، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص۶۶.</ref> و کفر ظلمتی برای قلب است. که [[نور]] [[فطرت]] در آن خاموش شده<ref>چهل حدیث، ص۴۲.</ref> و به [[انکار]] [[ضروریات دین]] و انکار [[حق تعالی]] و انبیای او میانجامد<ref>کشف اسرار، ص۲۰۰.</ref>. از این رو کفر مخالف فلوت و از فعاریات محجوبه است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۱۰۳.</ref>؛ به این معنا که وقتی فطرت اصلی [[انسان]] محکوم [[احکام]] حطبیعت ثمان، از عالم [[روحانیت]] محجوب میشود و منشأ همه [[شرور]] و شقاوتها میگردد؛ اما فطرت مخموره [[فطرت عشق به کمال]] و [[تنفر]] از [[نقص]] است که در انسان نهاده شده و متوجه [[مقام]] روحانیت است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۷۷.</ref>. از این رو ایمان مطابق فطرت و کفر خارج از طریق فطرت است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۹۸.</ref>. به باور امام خمینی اگر فطرت [[توحید]] از میان برود و جای آن [[شرک]] و کفرآید، دیگر [[شفاعت]] شافعان نصیب انسان نمیشود و انسان [[جاودانه]] در [[عذاب]] است<ref>چهل حدیث، ص۳۹.</ref>.<ref>[[عزتالله مرادی|مرادی، عزتالله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۲۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |