←مفهوم اصطلاحی
(←منابع) |
|||
خط ۶۳۱: | خط ۶۳۱: | ||
بنابراین، نمیتوان حقیقت عصمت را از سویی به [[خدا]] نسبت داد، آن هم به گونه جبرآمیز، و از سوی دیگر، به [[قدرت]] و [[اختیار انسان]] قائل شد. این تناقض آشکار در این نظریه به چشم میخورد. | بنابراین، نمیتوان حقیقت عصمت را از سویی به [[خدا]] نسبت داد، آن هم به گونه جبرآمیز، و از سوی دیگر، به [[قدرت]] و [[اختیار انسان]] قائل شد. این تناقض آشکار در این نظریه به چشم میخورد. | ||
۳. '''نظریه [[تکامل]] [[عقلانی]]''': برخی عصمت را به کمال نیروی عقلانی انسان [[تفسیر]] و تعریف کردهاند؛ با این توضیح که انسان دارای سه نیروی [[غضب]] و [[شهوت]] و [[عقل]] است که هر یک اقتضائات خاصی دارد. بر اساس این دیدگاه، اگر یکی از سه نیروی یاد شده بیش از بقیه فعال شود، کارآیی دو [[قوه]] دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد و محدود میسازد؛ بنابراین، اگر نیروی عقل و [[خرد]] به کمال لازم برسد، میتواند [[قوه غضب]] و شهوت را تنظیم و از [[زیادهروی]] آن دو جلوگیری کند؛ به دیگر سخن، دو نیروی شهوت و غضب کاملاً با [[هدایت]] [[عقل انسان]] [[مدیریت]] میشوند<ref>ر.ک: ابن سینا، اشارات، نمط دهم، ج۳، ص۴۱۵؛ ابن سینا در الهیات شفا میگوید: {{ | ۳. '''نظریه [[تکامل]] [[عقلانی]]''': برخی عصمت را به کمال نیروی عقلانی انسان [[تفسیر]] و تعریف کردهاند؛ با این توضیح که انسان دارای سه نیروی [[غضب]] و [[شهوت]] و [[عقل]] است که هر یک اقتضائات خاصی دارد. بر اساس این دیدگاه، اگر یکی از سه نیروی یاد شده بیش از بقیه فعال شود، کارآیی دو [[قوه]] دیگر را تحت تأثیر قرار میدهد و محدود میسازد؛ بنابراین، اگر نیروی عقل و [[خرد]] به کمال لازم برسد، میتواند [[قوه غضب]] و شهوت را تنظیم و از [[زیادهروی]] آن دو جلوگیری کند؛ به دیگر سخن، دو نیروی شهوت و غضب کاملاً با [[هدایت]] [[عقل انسان]] [[مدیریت]] میشوند<ref>ر.ک: ابن سینا، اشارات، نمط دهم، ج۳، ص۴۱۵؛ ابن سینا در الهیات شفا میگوید: {{عربی|إن النفس الناطقة كمالها الخاص بها أن تصير عالما عقليا مرتسما فيها صورة الكل و النظام المعقول في الكل و الخير الفائض في الكل}}. الهیات شفاء ص۴۲۵.</ref>. | ||
بر اساس این تفسیر، خداوند نیروی عقل و خرد را در وجود انسان به [[ودیعت]] نهاده است تا وی به کمک آن به [[سیر و سلوک]] و [[تهذیب نفس]] بپردازد و خود را از مرحله حیوانیت به مرتبه [[انسانیت]] و در [[حقیقت]]، به [[مقام]] [[تجرد نفس]] برساند. هنگامی که [[انسان]] به مقام تجرد نفس دست یابد، میتواند از طریق برقراری [[ارتباط]] با عالم مجردات، در مورد آنچه در [[عالم برزخ]] و پیش از آن، یعنی عالم [[عقول]] میگذرد، [[آگاه]] شود و در نتیجه، از [[اسرار]] نهفته در [[جهان مادی]] و [[مصالح]] و [[مفاسد]] آن باخبر شود. | بر اساس این تفسیر، خداوند نیروی عقل و خرد را در وجود انسان به [[ودیعت]] نهاده است تا وی به کمک آن به [[سیر و سلوک]] و [[تهذیب نفس]] بپردازد و خود را از مرحله حیوانیت به مرتبه [[انسانیت]] و در [[حقیقت]]، به [[مقام]] [[تجرد نفس]] برساند. هنگامی که [[انسان]] به مقام تجرد نفس دست یابد، میتواند از طریق برقراری [[ارتباط]] با عالم مجردات، در مورد آنچه در [[عالم برزخ]] و پیش از آن، یعنی عالم [[عقول]] میگذرد، [[آگاه]] شود و در نتیجه، از [[اسرار]] نهفته در [[جهان مادی]] و [[مصالح]] و [[مفاسد]] آن باخبر شود. | ||