جنگ بدر در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رویم' به 'رویم'
جز (جایگزینی متن - 'رویم' به 'رویم')
خط ۲۳: خط ۲۳:
طبق نقل [[قرآن]]، [[مسلمانان]] اصولاً [[اعتماد به نفس]] و [[روحیه]] کافی جهت مقابله با [[کفار]] [[قریش]] را نداشتند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ}} «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.</ref>. این دو تن در واقع سخن‌گوی بسیاری از کسانی بودند که در این [[لشکرگاه]] حضور داشتند. قریش در تمام [[جزیرة العرب]] عنوان و [[هیبت]] و بزرگی داشت و هیچ‌گاه نشده بود که [[شکست]] بخورد. [[قریش]] پس از [[شکست]] [[سپاه]] «[[ابرهه]]» یک اعتبار بی‌اندازه‌ای کسب کرده بود و به یک [[قدرت]] غیرقابل [[منازعه]] ولو خیالی تبدیل شده بود و این خود [[رعب]] و [[ترس]] بسیاری در دل‌های [[مسلمانان]] ایجاد می‌کرد.
طبق نقل [[قرآن]]، [[مسلمانان]] اصولاً [[اعتماد به نفس]] و [[روحیه]] کافی جهت مقابله با [[کفار]] [[قریش]] را نداشتند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ}} «و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.</ref>. این دو تن در واقع سخن‌گوی بسیاری از کسانی بودند که در این [[لشکرگاه]] حضور داشتند. قریش در تمام [[جزیرة العرب]] عنوان و [[هیبت]] و بزرگی داشت و هیچ‌گاه نشده بود که [[شکست]] بخورد. [[قریش]] پس از [[شکست]] [[سپاه]] «[[ابرهه]]» یک اعتبار بی‌اندازه‌ای کسب کرده بود و به یک [[قدرت]] غیرقابل [[منازعه]] ولو خیالی تبدیل شده بود و این خود [[رعب]] و [[ترس]] بسیاری در دل‌های [[مسلمانان]] ایجاد می‌کرد.


برای بار سوم فرمود: بگویید چه کنیم؟ این بار «[[مقداد]]» برخاست و گفت: یا [[رسول الله]]! آنچه پروردگارت به تو امر کرده عمل کن، ما با تو هستیم. به خدا [[سوگند]] آنچه را که [[بنی اسرائیل]] به [[موسی]] گفتند: که تو و پروردگارت بروید و [[نبرد]] کنید، ما اینجا نشسته‌ایم<ref>اشاره است به آیه: {{متن قرآن|فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}} «تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همین‌جا خواهیم نشست» سوره مائده، آیه ۲۴.</ref>، ما نخواهیم گفت. بلکه ما می‌گوییم: تو و پروردگارت رهسپار شوید و نبرد کنید که ما هم همراه شما نبرد می‌کنیم و در راست و چپ و پیشاپیش تو خواهیم جنگید و اگر ما را تا دریای احمر هم عقب برانند، همراه تو خواهیم آمد. چهره [[پیامبر]] با شنیدن سخنان مقداد، درخشید و بسیار [[خشنود]] شد و برایش [[دعای خیر]] کرد<ref>صحیح البخاری، ش۳۹۵۲؛ المغازی، ج۱، ص۴۸؛ امتاع الإسماع، ج۱، ص۹۳.</ref>. [[رسول خدا]] باز از [[مردم]] نظر خواست. این بار [[سعد بن معاذ]] برخاست و گفت: یا رسول الله؛ گویا به ما نظر داری؟ گفت: آری، سعد گفت: ما به تو [[ایمان]] آورده‌ایم و تو را [[تصدیق]] کرده‌ایم و [[شهادت]] داده‌ایم که آنچه آورده‌ای [[حق]] است. پس هرچه خواهی [[فرمان]] بده که ما [[اطاعت]] می‌کنیم. قسم به کسی که تو را به حق [[مبعوث]] کرد؛ اگر ما را فرمان دهی که به این دریا فرو [[رویم]]، تا آخرین نفر با تو خواهیم آمد و در [[جنگ با دشمنان]] [[صبر]] می‌کنیم؛ باشد که [[خداوند]] [[چشم]] تو را به دیدن [[فداکاری]] ما روشن کند<ref>{{عربی|فقام سعد بن معاذ فقال: لكأنّك تريدنا يا رسول اللّه‌؟ قال: أجل قال: فقد آمنّا بك، و صدّقناك، و شهدنا أنّ ما جئت به هو الحقّ، و أعطيناك على ذلك عهودنا و مواثيقنا على السمع و الطاعة فامض يا رسول اللّه لما أردت فو الّذي بعثك بالحقّ لو استعرضت بنا هذا البحر فخضته لخضناه معك، ما تخلّف منّا رجل واحد و ما نكره أن تلقى بنا عدوّنا غدا إنّا لصبر عند الحرب صدق عند اللقاء لعلّ اللّه يريك منّا ما تقرّ به عينك فسر بنا على بركة اللّه، ففرح رسول الله {{صل}} و بسطه}}؛ مغازی، ج۱، ص۴۸؛ سیرة النبویة، ج۱، ص۶۱۵.</ref>.
برای بار سوم فرمود: بگویید چه کنیم؟ این بار «[[مقداد]]» برخاست و گفت: یا [[رسول الله]]! آنچه پروردگارت به تو امر کرده عمل کن، ما با تو هستیم. به خدا [[سوگند]] آنچه را که [[بنی اسرائیل]] به [[موسی]] گفتند: که تو و پروردگارت بروید و [[نبرد]] کنید، ما اینجا نشسته‌ایم<ref>اشاره است به آیه: {{متن قرآن|فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}} «تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همین‌جا خواهیم نشست» سوره مائده، آیه ۲۴.</ref>، ما نخواهیم گفت. بلکه ما می‌گوییم: تو و پروردگارت رهسپار شوید و نبرد کنید که ما هم همراه شما نبرد می‌کنیم و در راست و چپ و پیشاپیش تو خواهیم جنگید و اگر ما را تا دریای احمر هم عقب برانند، همراه تو خواهیم آمد. چهره [[پیامبر]] با شنیدن سخنان مقداد، درخشید و بسیار [[خشنود]] شد و برایش [[دعای خیر]] کرد<ref>صحیح البخاری، ش۳۹۵۲؛ المغازی، ج۱، ص۴۸؛ امتاع الإسماع، ج۱، ص۹۳.</ref>. [[رسول خدا]] باز از [[مردم]] نظر خواست. این بار [[سعد بن معاذ]] برخاست و گفت: یا رسول الله؛ گویا به ما نظر داری؟ گفت: آری، سعد گفت: ما به تو [[ایمان]] آورده‌ایم و تو را [[تصدیق]] کرده‌ایم و [[شهادت]] داده‌ایم که آنچه آورده‌ای [[حق]] است. پس هرچه خواهی [[فرمان]] بده که ما [[اطاعت]] می‌کنیم. قسم به کسی که تو را به حق [[مبعوث]] کرد؛ اگر ما را فرمان دهی که به این دریا فرو رویم، تا آخرین نفر با تو خواهیم آمد و در [[جنگ با دشمنان]] [[صبر]] می‌کنیم؛ باشد که [[خداوند]] [[چشم]] تو را به دیدن [[فداکاری]] ما روشن کند<ref>{{عربی|فقام سعد بن معاذ فقال: لكأنّك تريدنا يا رسول اللّه‌؟ قال: أجل قال: فقد آمنّا بك، و صدّقناك، و شهدنا أنّ ما جئت به هو الحقّ، و أعطيناك على ذلك عهودنا و مواثيقنا على السمع و الطاعة فامض يا رسول اللّه لما أردت فو الّذي بعثك بالحقّ لو استعرضت بنا هذا البحر فخضته لخضناه معك، ما تخلّف منّا رجل واحد و ما نكره أن تلقى بنا عدوّنا غدا إنّا لصبر عند الحرب صدق عند اللقاء لعلّ اللّه يريك منّا ما تقرّ به عينك فسر بنا على بركة اللّه، ففرح رسول الله {{صل}} و بسطه}}؛ مغازی، ج۱، ص۴۸؛ سیرة النبویة، ج۱، ص۶۱۵.</ref>.


[[مشاوره]] بدین شکل پایان یافت و [[انصار]] ـ که طبق [[بیعت عقبه]] ـ تنها می‌بایست از [[پیامبر]] در [[شهر]] خودشان [[دفاع]] کنند، چون به آن حضرت [[ایمان]] آورده و [[پیامبری]] ایشان را پذیرفته بودند، تردیدی نداشتند که همه جا با آن حضرت باشند و با تمام توان [[یاری]] کنند و دست از ایشان بر ندارند و ایشان را در [[جنگ بدر]] [[همراهی]] کردند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۱۱۲.</ref>.
[[مشاوره]] بدین شکل پایان یافت و [[انصار]] ـ که طبق [[بیعت عقبه]] ـ تنها می‌بایست از [[پیامبر]] در [[شهر]] خودشان [[دفاع]] کنند، چون به آن حضرت [[ایمان]] آورده و [[پیامبری]] ایشان را پذیرفته بودند، تردیدی نداشتند که همه جا با آن حضرت باشند و با تمام توان [[یاری]] کنند و دست از ایشان بر ندارند و ایشان را در [[جنگ بدر]] [[همراهی]] کردند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۱۱۲.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش