جز
جایگزینی متن - 'بکار بست' به 'بهکار بست'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
جز (جایگزینی متن - 'بکار بست' به 'بهکار بست') |
||
خط ۳۸۰: | خط ۳۸۰: | ||
*'''[[ثواب]] [[نصرت امام]]''': [[ثواب]] [[یاری امام]] و حضور در [[تشکیل حکومت]] [[حق]] و [[عدل جهانی]] از جمله مهمترین اهدافی است که برای [[رجعت]] گفته شده است.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۷ و بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲ و ص ۱۲۶ و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.</ref> | *'''[[ثواب]] [[نصرت امام]]''': [[ثواب]] [[یاری امام]] و حضور در [[تشکیل حکومت]] [[حق]] و [[عدل جهانی]] از جمله مهمترین اهدافی است که برای [[رجعت]] گفته شده است.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۷ و بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲ و ص ۱۲۶ و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.</ref> | ||
*'''[[تکامل نفس]]''': یکی دیگر از اهدافی که برای [[رجعت]] ذکر شده است فراهم شدن راه [[تکامل نفس]] برای [[انسانی]] است که قابلیت این [[عروج]] ملکوتی را در خود ایجاد کرده باشد. | *'''[[تکامل نفس]]''': یکی دیگر از اهدافی که برای [[رجعت]] ذکر شده است فراهم شدن راه [[تکامل نفس]] برای [[انسانی]] است که قابلیت این [[عروج]] ملکوتی را در خود ایجاد کرده باشد. | ||
گروهی از [[مؤمنان خالص]] که در مسیر [[تکامل معنوی]] با موانعی در [[زندگی]] خود روبرو شدهاند و [[تکامل]] آنها ناتمام مانده است [[حکمت الهی]] ایجاب میکند که [[سیر]] تکاملی خود را از طریق بازگشت [[مجدد]] به این [[جهان]] ادامه دهند.<ref>المیزان، ج ۲، ص ۱۰۶، ذیل آیه ۲۱۰ از سوره بقره. و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.</ref> به بیان دیگر، [[رجعت]] لطفی از جانب [[خداوند]] در [[حق]] [[انسانهای پاک]] و موحدّی است که هدفشان در [[زندگی]] [[عمل به دستورات]] [[الهی]] و حرکت در مسیر [[قرب به خدا]] بود. اینان در راه رسیدن به این مقصد [[نورانی]] همه تلاش و کوشش خود را | گروهی از [[مؤمنان خالص]] که در مسیر [[تکامل معنوی]] با موانعی در [[زندگی]] خود روبرو شدهاند و [[تکامل]] آنها ناتمام مانده است [[حکمت الهی]] ایجاب میکند که [[سیر]] تکاملی خود را از طریق بازگشت [[مجدد]] به این [[جهان]] ادامه دهند.<ref>المیزان، ج ۲، ص ۱۰۶، ذیل آیه ۲۱۰ از سوره بقره. و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.</ref> به بیان دیگر، [[رجعت]] لطفی از جانب [[خداوند]] در [[حق]] [[انسانهای پاک]] و موحدّی است که هدفشان در [[زندگی]] [[عمل به دستورات]] [[الهی]] و حرکت در مسیر [[قرب به خدا]] بود. اینان در راه رسیدن به این مقصد [[نورانی]] همه تلاش و کوشش خود را بهکار بستند. اما برخی انسانهای [[ناپاک]] و [[فاسد]] در مسیر حرکت اینان [[مانع]] ایجاد کردند و نگذاشتند اینان در مدت [[عمر]] طبیعی خود، تلاششان را به سرانجام برسانند و به هدفی که میتوانستند برسد نایل شوند. وقتی الف) از لحاظ [[قوانین]] [[حاکم]] بر [[دنیا]]، [[زنده شدن دوباره]] [[انسان]] [[ممنوع]] نباشد، ب) و امکان داشته باشد [[قدرت الهی]] بر [[حیات]] دوباره [[انسان]] تعلق بگیرد، ج) و [[باور]] داشته باشیم [[خداوند]] فیّاض است و [[فیض]] از او جدا نیست و هر جا امکان تحقق [[فیض]] باشد حتما [[خداوند]] فیضش را [[عنایت]] میکند، د) و [[انسان]] نیز قابلیت أخذ [[فیض]] را در خود ایجاد کرده باشد، بنابراین میتوان نتیجه گرفت [[رجعت]] لطفی از طرف [[خداوند]] برای [[انسان]] برای کسب [[کمالات]] بیشتر بوده و اتفاق خواهد افتاد. | ||
*'''[[انتقام]] از ظالمن و تشفّی [[دل]] [[مظلومان]]''': یکی از آثاری که برای [[رجعت]] گفته شده است بازگشت افراد [[ظالم]] و فاسدی است که در [[کفر]] و [[شرک]] و [[تباهی]] به نهایت رسیده بودند. [[خداوند]] در [[زمان ظهور]] اینان را دوباره زنده میکند تا از آنان [[انتقام]] گرفته شود و [[دل]] [[انسانها]] [[مظلوم]] و بیگناه نیز تشفّی یابد. | *'''[[انتقام]] از ظالمن و تشفّی [[دل]] [[مظلومان]]''': یکی از آثاری که برای [[رجعت]] گفته شده است بازگشت افراد [[ظالم]] و فاسدی است که در [[کفر]] و [[شرک]] و [[تباهی]] به نهایت رسیده بودند. [[خداوند]] در [[زمان ظهور]] اینان را دوباره زنده میکند تا از آنان [[انتقام]] گرفته شود و [[دل]] [[انسانها]] [[مظلوم]] و بیگناه نیز تشفّی یابد. | ||
[[انسان]] به گونهای [[آفریده]] شده است که در عین آنکه نسبت به همنوع [[مهربان]] بوده و از [[ناراحتی]] او متأثّر میگرند و گویا [[جامعه انسانی]] را به منزله یک پیکر میدانند، اما نسبت به افراد [[ظالم]] و [[کیفر]] آنان بیتفاوت نیستند، و از این که عدهای بخواهند [[حقوق]] دیگران ضایع کرده و باعث از بین رفتن [[آرامش]] و [[آسایش]] آنان شوند، ناراحت میشوند. برای [[انسان]] قابل [[پذیرش]] نیست که کسی در [[حق دیگران]] انواع [[ظلم]] و [[تباهی]] را روا دارد و [[جامعه]] را به نابودی سوق دهد و بعد بدون هیچ مکافاتی و یا حتی در کمال [[خوشی]] زندگیش تمام شود و از [[دنیا]] برود و فقط گفته شود در [[آخرت]] [[کیفر]] میبیند. این گونه بر خورد [[قلب]] [[انسان]] مظلومی که جریحه دار شده التیام نمیبخشد و او را آرام نمیکند. خواست و آرزوی بیگناهان و [[مظلومان]] این است که [[خداوند]] [[عادل]]، در این [[دنیا]] نیز گوشهای از عدالتش را نمایان سازد و در حدّ این [[دنیا]] عقوبتی برای [[ظالمان]] در نظر بگیرد تا همه بدانند هیچ کس از [[کیفر]] [[اعمال]] ناپسندش، حتی در [[دنیا]] نیز در [[امان]] نیست. | [[انسان]] به گونهای [[آفریده]] شده است که در عین آنکه نسبت به همنوع [[مهربان]] بوده و از [[ناراحتی]] او متأثّر میگرند و گویا [[جامعه انسانی]] را به منزله یک پیکر میدانند، اما نسبت به افراد [[ظالم]] و [[کیفر]] آنان بیتفاوت نیستند، و از این که عدهای بخواهند [[حقوق]] دیگران ضایع کرده و باعث از بین رفتن [[آرامش]] و [[آسایش]] آنان شوند، ناراحت میشوند. برای [[انسان]] قابل [[پذیرش]] نیست که کسی در [[حق دیگران]] انواع [[ظلم]] و [[تباهی]] را روا دارد و [[جامعه]] را به نابودی سوق دهد و بعد بدون هیچ مکافاتی و یا حتی در کمال [[خوشی]] زندگیش تمام شود و از [[دنیا]] برود و فقط گفته شود در [[آخرت]] [[کیفر]] میبیند. این گونه بر خورد [[قلب]] [[انسان]] مظلومی که جریحه دار شده التیام نمیبخشد و او را آرام نمیکند. خواست و آرزوی بیگناهان و [[مظلومان]] این است که [[خداوند]] [[عادل]]، در این [[دنیا]] نیز گوشهای از عدالتش را نمایان سازد و در حدّ این [[دنیا]] عقوبتی برای [[ظالمان]] در نظر بگیرد تا همه بدانند هیچ کس از [[کیفر]] [[اعمال]] ناپسندش، حتی در [[دنیا]] نیز در [[امان]] نیست. |