جز
جایگزینی متن - 'تاویل' به 'تأویل'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
جز (جایگزینی متن - 'تاویل' به 'تأویل') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در ضمن پاسخهای امیرالمؤمنین {{ع}} به [[پرسش]] ابن کوّاء، که به آن حضرت گفت: «از [[شخصیّت]] خودت مرا [[آگاه]] کن» حضرت فرمود: [[خدای متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«پس خود را به پاکی نستأیید» سوره نجم، آیه ۳۲.</ref> «یعنی از خودتان تعریف نکنید» بنابراین نباید از [[شخصیّت]] خویش سخن بگویم، اما در جای دیگر فرمود: {{متن قرآن|وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ}}<ref>«و نعمت پروردگارت را باز گوی!» سوره ضحی، آیه ۱۱.</ref> «یعنی: اما در نعمتی که [[خداوند]] به تو بخشیده است، سپاسگزار بوده و او را بازگو کن» سپس [[حضرت]] فرمود: وای بر تو! من اولین نفری بودم که قبل از همه [[صحابه]] به حضور [[پیامبر]] {{صل}} مشرّف میشدم و آخرین کسی بودم که از محضرش خارج میشدم. هر گاه سؤال میکردم پاسخم را میداد و هر وقت ساکت میشدم و سؤال مطرح نمیکردم آن حضرت مرا مخاطب میکرد و به [[علمی]] بهره مند میشدم. من هر [[روز]] یک بار و هر شب نیز یک بار برای کسب [[فیض]] به نزد ایشان میشتافتم؛ گاهی [[رسول خدا]] {{صل}} به [[خانه]] من میآمد و گاهی من میرفتم. هر گاه به یکی از خانه هایش میرفتم، به خاطر من اتاق را خالی میکرد و همسرانش را خارج مینمود، و سؤالات خصوصی را مطرح میکردم و جواب میشنیدم و هر گاه به خانه من میآمد [[فاطمه]] و فرزندانم کنارمان میماندند، و مسائل را در جمع ما مطرح و پاسخ میداد. | در ضمن پاسخهای امیرالمؤمنین {{ع}} به [[پرسش]] ابن کوّاء، که به آن حضرت گفت: «از [[شخصیّت]] خودت مرا [[آگاه]] کن» حضرت فرمود: [[خدای متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«پس خود را به پاکی نستأیید» سوره نجم، آیه ۳۲.</ref> «یعنی از خودتان تعریف نکنید» بنابراین نباید از [[شخصیّت]] خویش سخن بگویم، اما در جای دیگر فرمود: {{متن قرآن|وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ}}<ref>«و نعمت پروردگارت را باز گوی!» سوره ضحی، آیه ۱۱.</ref> «یعنی: اما در نعمتی که [[خداوند]] به تو بخشیده است، سپاسگزار بوده و او را بازگو کن» سپس [[حضرت]] فرمود: وای بر تو! من اولین نفری بودم که قبل از همه [[صحابه]] به حضور [[پیامبر]] {{صل}} مشرّف میشدم و آخرین کسی بودم که از محضرش خارج میشدم. هر گاه سؤال میکردم پاسخم را میداد و هر وقت ساکت میشدم و سؤال مطرح نمیکردم آن حضرت مرا مخاطب میکرد و به [[علمی]] بهره مند میشدم. من هر [[روز]] یک بار و هر شب نیز یک بار برای کسب [[فیض]] به نزد ایشان میشتافتم؛ گاهی [[رسول خدا]] {{صل}} به [[خانه]] من میآمد و گاهی من میرفتم. هر گاه به یکی از خانه هایش میرفتم، به خاطر من اتاق را خالی میکرد و همسرانش را خارج مینمود، و سؤالات خصوصی را مطرح میکردم و جواب میشنیدم و هر گاه به خانه من میآمد [[فاطمه]] و فرزندانم کنارمان میماندند، و مسائل را در جمع ما مطرح و پاسخ میداد. | ||
هر گاه مسئله ای را میپرسیدم به من جواب میفرمود و وقتی [[سکوت]] میکردم آغاز به سخن میکرد. هیچ [[آیه]] ای از [[آیات قرآن]] بر پیامبر {{صل}} نازل نشد مگر آنکه بر من خواند و [[املاء]] نمود و من آن را نوشتم، و از [[خدا]] خواست که آن آیه را به من بفهماند و عطایم کند. هیچ آیه ای از [[کتاب خدا]] نازل نشد مگر آنکه [[حفظ]] کردم و پیامبر {{صل}} به من [[تأویل]] آن را آموخت؛ و هیچ [[حلال]] و حرامی در [[قرآن]] نماند مگر آنکه حفظ کردم و به من آموخت و [[ | هر گاه مسئله ای را میپرسیدم به من جواب میفرمود و وقتی [[سکوت]] میکردم آغاز به سخن میکرد. هیچ [[آیه]] ای از [[آیات قرآن]] بر پیامبر {{صل}} نازل نشد مگر آنکه بر من خواند و [[املاء]] نمود و من آن را نوشتم، و از [[خدا]] خواست که آن آیه را به من بفهماند و عطایم کند. هیچ آیه ای از [[کتاب خدا]] نازل نشد مگر آنکه [[حفظ]] کردم و پیامبر {{صل}} به من [[تأویل]] آن را آموخت؛ و هیچ [[حلال]] و حرامی در [[قرآن]] نماند مگر آنکه حفظ کردم و به من آموخت و [[تأویل]] آن را فهماند. از هنگامی که پیامبر {{صل}} دست بر سینه ام گذاشت و از خدا خواست که قلبم را از [[فهم]] و [[علم]] و [[حکمت]] و [[نور]] پر کند، حتّی یک حرف از آنچه را که از وی آموخته بودم از یاد نبردم<ref>قادتنا کیف نعرفهم؟، سیّد محمّد هادی المیلانی، ج۲، ص۲۰۱؛ المعیار والموازنه، ابوجعفر اسکافی، ص۳۰۰. {{عربی|روى أبوجعفر الاسكافي في ضمن أجوبة الإمام أميرالمؤمنين {{ع}} عن أسئلة ابن الكوّاء قال: فحدّثني عن نفسك قال: قال الله: {{متن قرآن|فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ}} قال: و قد قال: {{متن قرآن|وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ}} قال: ويحك! كنت اوّل داخل على [النبيّ]، و آخر خارج [من عنده]، وكنت إذا سألت أعطيت، و إذا سكتّ ابتديت، و كنت أدخل على رسول الله {{صل}} في كلّ يوم دخله، وفي كلّ ليلة [دخله]، وربّما كان ذلك في بيتي يأتيني رسول الله - عليه الصلاة و السلام - أكثر من ذلك في منزلي، فإذا دخلت عليه في بعض منازله أخلا بي، وأقام نسائه فلم يبق [عنده] غيري، و إذا أتاني لم يقم فاطمة ولا أحدا من ولدي، فإذا سألته أجابني، وإذا سكتّ عنه ونفذت مسائلي ابتدأني. فما نزلت على رسول الله {{صل}} آية من القرآن إلاّ اقرأنيها وأملاها عليّ وكتبتها بخطّي، فدعا الله أن يفهّمني ويعطيني. فما نزلت آية من كتاب الله إلاّ حفظتها، وعلّمني تأويلها، وما تركت شيئا من حلال ولا حرام إلاّ وقد حفظته وعلّمني تأويله لم أنس منه حرفا واحدا منذ وضع يده {{صل}} على صدري فدعا الله أن يملأ قلبي فهما، وعلما، وحكما، ونورا}}.</ref>. | ||
با توجه به [[سخنان امیرالمؤمنین]] {{ع}} و بدون در نظر گرفتن [[علم لدنّی]] و... ، واضح است شاگردی که این گونه تحت [[تعلیم]] معلّمی کامل همچون [[رسول خدا]] {{صل}} و [[افضل]] [[انبیاء]] باشد، در [[غایت]] کمال و [[علم]] و فضل خواهد بود. | با توجه به [[سخنان امیرالمؤمنین]] {{ع}} و بدون در نظر گرفتن [[علم لدنّی]] و... ، واضح است شاگردی که این گونه تحت [[تعلیم]] معلّمی کامل همچون [[رسول خدا]] {{صل}} و [[افضل]] [[انبیاء]] باشد، در [[غایت]] کمال و [[علم]] و فضل خواهد بود. |