حدیث یوم‌الدار در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام' به 'پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
هنگامی که رسول خدا {{صل}} می‌خواست با آنان سخن بگوید؛ ابولهب بر او پیشی گرفت و گفت: این یارتان، از قدیم شما را [[سحر]] و [[جادو]] کرده است. [[جمعیت]] متفرق شدند و رسول خدا {{صل}} با آنان سخن نگفت.
هنگامی که رسول خدا {{صل}} می‌خواست با آنان سخن بگوید؛ ابولهب بر او پیشی گرفت و گفت: این یارتان، از قدیم شما را [[سحر]] و [[جادو]] کرده است. [[جمعیت]] متفرق شدند و رسول خدا {{صل}} با آنان سخن نگفت.


روز دیگر رسول خدا {{صل}} به علی {{ع}} فرمود: بار دیگر همان مقدار طعام تهیه کن و آنان را نزد من فراهم ساز. همگی خوردند و آشامیدند و سیر شدند. پس رسول خدا {{صل}} به سخن آمد و گفت: ای فرزندان عبد المطلب؛ به [[خدا]] قسم هیچ [[جوان]] [[عربی]] نمی‌شناسم که بهتر از آنچه من برای شما آورده‌ام، برای [[قوم]] خود آورده باشد. به [[راستی]] که من خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای شما آورده‌ام، و خدای مرا فرموده است که شما را به جانب او [[دعوت]] کنم. پس کدام یک از شما مرا کمک می‌کند تا [[برادر]] من، و [[وصی]] من و [[خلیفه]] من در میان شما باشد؟!
روز دیگر رسول خدا {{صل}} به علی {{ع}} فرمود: بار دیگر همان مقدار طعام تهیه کن و آنان را نزد من فراهم ساز. همگی خوردند و آشامیدند و سیر شدند. پس رسول خدا {{صل}} به سخن آمد و گفت: ای فرزندان عبد المطلب؛ به [[خدا]] قسم هیچ [[جوان]] [[عربی]] نمی‌شناسم که بهتر از آنچه من برای شما آورده‌ام، برای [[قوم]] خود آورده باشد. به [[راستی]] که من خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای شما آورده‌ام و خدای مرا فرموده است که شما را به جانب او [[دعوت]] کنم. پس کدام یک از شما مرا کمک می‌کند تا [[برادر]] من، و [[وصی]] من و [[خلیفه]] من در میان شما باشد؟!


احدی از آنان وی را پاسخ نداد. علی {{ع}} گفت: یا [[رسول الله]]؛ من تو را در این کار [[یاری]] می‌دهم. پس گردنم را گرفت و گفت: هان، این است برادر من، و [[وصیّ]] من، و خلیفه من در میان شما. پس از وی بشنوید و فرمانش ببرید. پس [[جمعیت]] بپاخاستند و می‌خندیدند و به [[ابوطالب]] می‌گفتند: تو را امر کرد که از پسرت بشنوی و او را [[اطاعت]] کنی.
احدی از آنان وی را پاسخ نداد. علی {{ع}} گفت: یا [[رسول الله]]؛ من تو را در این کار [[یاری]] می‌دهم. پس گردنم را گرفت و گفت: هان، این است برادر من، و [[وصیّ]] من، و خلیفه من در میان شما. پس از وی بشنوید و فرمانش ببرید. پس [[جمعیت]] بپاخاستند و می‌خندیدند و به [[ابوطالب]] می‌گفتند: تو را امر کرد که از پسرت بشنوی و او را [[اطاعت]] کنی. در برخی از متون آمده که چون علی {{ع}} بپا خاست و پاسخ گفت، [[پیامبر]] {{صل}} او را نشاند.
در برخی از متون آمده که چون علی {{ع}} بپا خاست و پاسخ گفت، [[پیامبر]] {{صل}} او را نشاند.


مطابق [[روایت]] اسکافی‌، پیامبر {{صل}} فرمود: این است برادر من، و وصیّ من و خلیفه من. آنان به‌ ابوطالب گفتند: از پسرت اطاعت کن. او را بر تو [[امیر]] کرد<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۳؛ مختصر تاریخ ابو الفداء، ج۲، ص۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۷۲؛ کنز العمّال، ج۱۵، ص۱۱۶- ۱۱۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۴۴؛ مسند احمد، ج۱، ص۱۵۹؛ کفایة الطالب، ص۲۰۵؛ منهاج السنه، ج۴، ص۸۰؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۸۶؛ خصائص نسائی، ص۸۶؛ الغدیر، ج۲، ص۲۷۸- ۲۸۴.</ref>.
مطابق [[روایت]] اسکافی‌، پیامبر {{صل}} فرمود: این است برادر، وصیّ و خلیفه من. آنان به‌ ابوطالب گفتند: از پسرت اطاعت کن. او را بر تو [[امیر]] کرد<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۳؛ مختصر تاریخ ابو الفداء، ج۲، ص۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۷۲؛ کنز العمّال، ج۱۵، ص۱۱۶- ۱۱۷؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۴۴؛ مسند احمد، ج۱، ص۱۵۹؛ کفایة الطالب، ص۲۰۵؛ منهاج السنه، ج۴، ص۸۰؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۸۶؛ خصائص نسائی، ص۸۶؛ الغدیر، ج۲، ص۲۷۸- ۲۸۴.</ref>.


[[طبری]] که این داستان را به همین نحو در "تاریخ الامم و الملوک" آورده، چون در [[تفسیر]] به اینجا رسید، آن را با همین متن و سند نوشت، امّا یک عبارت را عوض و به این صورت ثبت کرد: پس کدام یک از شما مرا کمک می‌کند تا برادر من و چنین و چنان باشد... سپس گفت: این است، برادر من و چنین و چنان!<ref>بنگرید: تفسیر طبری، ج۱۹، ص۷۵. </ref>. [[ابن کثیر]] شامی نیز از او [[پیروی]] کرد و در حالی که منبع مورد [[اعتماد]] او در تاریخ، کتاب تاریخ طبری است، این داستان را از تفسیر او نقل نمود<ref>بنگرید: البدایة و النهایه، ج۳، ص۴۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۵۱.</ref>.
[[طبری]] که این داستان را به همین نحو در "تاریخ الامم و الملوک" آورده، چون در [[تفسیر]] به اینجا رسید، آن را با همین متن و سند نوشت، امّا یک عبارت را عوض و به این صورت ثبت کرد: پس کدام یک از شما مرا کمک می‌کند تا برادر من و چنین و چنان باشد... سپس گفت: این است، برادر من و چنین و چنان!<ref>بنگرید: تفسیر طبری، ج۱۹، ص۷۵. </ref>. [[ابن کثیر]] شامی نیز از او [[پیروی]] کرد و در حالی که منبع مورد [[اعتماد]] او در تاریخ، کتاب تاریخ طبری است، این داستان را از تفسیر او نقل نمود<ref>بنگرید: البدایة و النهایه، ج۳، ص۴۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۵۱.</ref>.


"محمّد حسنین هیکل" در چاپ اول کتاب خود: "حیاة محمّد"، ص۱۰۴، [[نص]] [[روایت]] [[طبری]] در "تاریخ الامم و الملوک" را آورده، امّا در چاپ دوم عبارت: «و [[خلیفه]] من در میان شما» را حذف کرده است. وی این [[خیانت]] [[علمی]] را در ازای دریافت پانصد لیره یا فروش هزار نسخه از کتاب خود انجام داده است<ref>بنگرید: حیاة محمّد، ص۱۳۹؛ سیرة المصطفی، ص۱۳۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۳۰۲.</ref>
"محمّد حسنین هیکل" در چاپ اول کتاب خود: "حیاة محمّد"، ص۱۰۴، [[نص]] [[روایت]] [[طبری]] در "تاریخ الامم و الملوک" را آورده، امّا در چاپ دوم عبارت: «و [[خلیفه]] من در میان شما» را حذف کرده است. وی این [[خیانت]] [[علمی]] را در ازای دریافت پانصد لیره یا فروش هزار نسخه از کتاب خود انجام داده است<ref>بنگرید: حیاة محمّد، ص۱۳۹؛ سیرة المصطفی، ص۱۳۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص۳۰۲؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص۲۸.</ref>


==حدیث دار==
[[ابن ابی الحدید]] می‌گوید: هیچ کس رسول خدا{{صل}} را مانند [[ابوطالب]] و دو فرزندش جعفر و علی یاری نکرد. ابوطالب در برابر [[قریش]] و هم‌داستانی آنان بر [[ضد]] رسول خدا{{صل}} ایستاد؛ جعفر با گروهی از [[مسلمانان]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد و در آنجا اسلام را گسترش داد و علی{{ع}} برپاکننده ستون [[دین]] در [[مدینه]] بود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۷۵.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص۲۸.</ref>
در [[سال سوم بعثت]] با [[نزول]] {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}<ref>«و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} [[مأمور]] آشکار نمودن [[رسالت]] خود شد<ref>شعرا، ۲۱۴.</ref>. از این رو، نخست [[خاندان]] خود را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد. پیامبر{{صل}} غذایی آماده کرد، حدود چهل نفر از سران [[بنی هاشم]] را دعوت نمود و پس از صرف [[غذا]] از آنان خواست [[ایمان]] آورند و یاری‌اش کنند و فرمود: «کدام یک از شما من را در این کار [[یاری]] می‌کند تا [[وارث]] و [[وصی]] من باشد و پس از من در میان شما جانشینم باشد؟» این سخن را سه یا چهار بار تکرار کرد و هیچ کدام از آنها جز [[امام علی]]{{ع}} قدم پیش ننهاد<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۱۱؛ ثعلبی، تفسیر، ج۷، ص۱۸۲.</ref>. چون [[رسول خدا]]{{صل}} از پاسخ آنان [[ناامید]] شد به علی{{ع}} که [[فرمانبری]] خود را اعلام کرد، فرمود: «تو [[برادر]]، وصی، وارث و [[جانشین]] من هستی» و این [[نص صریح]] رسول خدا{{صل}} بر [[جانشینی امام علی]]{{ع}} است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۵؛ طبری، تاریخ، ج۱۹، ص۶۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۲۰۶.</ref> و در [[غدیر خم]] اعلام عمومی کرد.
[[ابن ابی الحدید]] می‌گوید: هیچ کس رسول خدا{{صل}} را مانند [[ابوطالب]] و دو فرزندش جعفر و علی یاری نکرد. ابوطالب در برابر [[قریش]] و هم‌داستانی آنان بر [[ضد]] رسول خدا{{صل}} ایستاد؛ جعفر با گروهی از [[مسلمانان]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد و در آنجا اسلام را گسترش داد و علی{{ع}} برپاکننده ستون [[دین]] در [[مدینه]] بود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۷۵.</ref>.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]] ص ۲۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۱۶۱

ویرایش