بنی‌تمیم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - 'نسب شناسان' به 'نسب‌شناسان')
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۱: خط ۴۱:
در دورۀ پیش از [[اسلام]]، ده‌ها موضع از مناطق جزیرة‌العرب به عنوان زیستگاه [[بنی‌تمیم]]، معرفی شده و نشانی از آنها در [[شعر]] [[دورۀ جاهلی]] بر جای مانده است.<ref>نک: اصفهانی، بلادالعرب، ص۸۷، ۱۳۲، ۲۶۵، ۲۷۸، ۲۸۶، ۳۱۵، ۳۱۶، جم‍؛ برای فهرستی از این مناطق، نک: حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج۱، ص۱۲۴؛ عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۵۳.</ref> در بیرون از شبه‌جزیره نیز، ناحیۀ کهن [[بحرین]] و [[حیره]] در بخشی از [[عراق]] کنونی. از زیستگاه‌های تیره‌هایی از تمیم به شمار رفته‌اند.<ref>نجم، البحرین فی صدر الاسلام، ص۱۵۶-۱۵۷؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>
در دورۀ پیش از [[اسلام]]، ده‌ها موضع از مناطق جزیرة‌العرب به عنوان زیستگاه [[بنی‌تمیم]]، معرفی شده و نشانی از آنها در [[شعر]] [[دورۀ جاهلی]] بر جای مانده است.<ref>نک: اصفهانی، بلادالعرب، ص۸۷، ۱۳۲، ۲۶۵، ۲۷۸، ۲۸۶، ۳۱۵، ۳۱۶، جم‍؛ برای فهرستی از این مناطق، نک: حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج۱، ص۱۲۴؛ عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۵۳.</ref> در بیرون از شبه‌جزیره نیز، ناحیۀ کهن [[بحرین]] و [[حیره]] در بخشی از [[عراق]] کنونی. از زیستگاه‌های تیره‌هایی از تمیم به شمار رفته‌اند.<ref>نجم، البحرین فی صدر الاسلام، ص۱۵۶-۱۵۷؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>


[[جمعیت]] این قبیله در بخش اعظم سواحل شرقی [[جزیرة العرب]]، یعنی تقریباً سرتاسر نجد و بخشی از بحرین قدیم (نَه [[کشور]] بحرین کنونی) و یمامه سکونت داشتند و از جنوب تا دَهناء پراکنده بودند. اینان از شمال با [[بنو بکر]] و [[بنی اسد]] همسایه بودند اما در عین حال دسته‌هایی از آنها در کناره‌های خلیج فارس، [[بصره]] و سواحل [[فرات]] [[زندگی]] می‌‌کردند.<ref>د. اسلام، چاپ اول، ذیل «تمیم بن مرّ».</ref> در برخی منابع نیز، «صلب»، «رهبی»، «الحیار»، «الأحساء»، «الشعر»، «الصمان» و.... از منازل [[بنی تمیم]] برشمرده شده و «عطاله» از کوه‌های ایشان و «دحیضه»، «کنهل»، «أواره»، «سیحان»، «أسن»، «عارمه» و... را از آب‌هایشان به شمار رفته است.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷.</ref>
[[جمعیت]] این قبیله در بخش اعظم سواحل شرقی [[جزیرة العرب]]، یعنی تقریباً سرتاسر نجد و بخشی از بحرین قدیم (نَه [[کشور]] بحرین کنونی) و یمامه سکونت داشتند و از جنوب تا دَهناء پراکنده بودند. اینان از شمال با [[بنو بکر]] و [[بنی اسد]] همسایه بودند اما در عین حال دسته‌هایی از آنها در کناره‌های خلیج فارس، [[بصره]] و سواحل [[فرات]] [[زندگی]] می‌‌کردند.<ref>د. اسلام، چاپ اول، ذیل «تمیم بن مرّ».</ref> در برخی منابع نیز، «صلب»، «رهبی»، «الحیار»، «الأحساء»، «الشعر»، «الصمان» و.... از منازل [[بنی تمیم]] برشمرده شده و «عطاله» از کوه‌های ایشان و «دحیضه»، «کنهل»، «أواره»، «سیحان»، «أسن»، «عارمه» و... را از آب‌هایشان به شمار رفته است.<ref>[[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷.</ref>


سرسلسله این [[خاندان]] و برخی از احفاد او که تولیت [[کعبه]] را بر عهده داشتند، ابتدا در [[مکه]] ساکن بودند اما در زمانی نامشخص به [[نجد]] [[مهاجرت]] کردند. در گزارش [[ابن‌زبیر]]، دلیل این امر، [[غارت]] و [[بی‌احترامی]] آنان به [[کعبه]] عنوان شده و آمده است در ۱۵۰ سال [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، عرب‌های ساکن [[مکه]]، [[تمیم]] را به سبب غارت و بی‌حرمتی به کعبه، از [[زمین]] تهامه راندند. این موضوع در ابیات [[فرزدق]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۹، ص۲۲۴-۲۲۵.</ref>
سرسلسله این [[خاندان]] و برخی از احفاد او که تولیت [[کعبه]] را بر عهده داشتند، ابتدا در [[مکه]] ساکن بودند اما در زمانی نامشخص به [[نجد]] [[مهاجرت]] کردند. در گزارش [[ابن‌زبیر]]، دلیل این امر، [[غارت]] و [[بی‌احترامی]] آنان به [[کعبه]] عنوان شده و آمده است در ۱۵۰ سال [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، عرب‌های ساکن [[مکه]]، [[تمیم]] را به سبب غارت و بی‌حرمتی به کعبه، از [[زمین]] تهامه راندند. این موضوع در ابیات [[فرزدق]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۹، ص۲۲۴-۲۲۵.</ref>
خط ۴۹: خط ۴۹:
در سده‌های دوم و سوم قمری، بسیاری از بنی‌تمیمی‌ها به [[مصر]] مهاجرت کردند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۴.</ref> در همین دوران، یکی از تمیمیان به نام [[ابراهیم بن اغلب]]، با فتح «صِقِلیه» (سیسیل) و تأسیس سلسله مستقل «اغلبیان»، بر دامنه و گستره قدرت تمیمیان افزود. بعدها پس از [[سقوط]] سلسله اغلبیان، گروه‌هایی از [[بنی‌تمیم]] همچنان در سیسیل باقی ماندند و بسیاری از آنها نیز به‌ [[اندلس]] کوچیدند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۷-۱۱۸.</ref>
در سده‌های دوم و سوم قمری، بسیاری از بنی‌تمیمی‌ها به [[مصر]] مهاجرت کردند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۴.</ref> در همین دوران، یکی از تمیمیان به نام [[ابراهیم بن اغلب]]، با فتح «صِقِلیه» (سیسیل) و تأسیس سلسله مستقل «اغلبیان»، بر دامنه و گستره قدرت تمیمیان افزود. بعدها پس از [[سقوط]] سلسله اغلبیان، گروه‌هایی از [[بنی‌تمیم]] همچنان در سیسیل باقی ماندند و بسیاری از آنها نیز به‌ [[اندلس]] کوچیدند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۷-۱۱۸.</ref>


امروزه [[تمیم]] از جملۀ قبایلی به شمار می‌‌رود که افراد آن همچنان در قالب [[خاندانها]] و عشایر بزرگ و کوچک در نقاطی از [[کشورهای اسلامی]] [[زندگی]] می‌کنند. افراد وابسته به بنی‌تمیم در مناطق گوناگون [[جهان]] از [[ایران]] تا شمال افریقا پراکنده‌اند؛ اما به صورت [[طوایف]] شناخته شده بیشتر در استان نجد و [[جبل]] شَمَّر [[عربستان سعودی]] [[سکونت]] دارند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲، ۱۳۲، ۱۳۶.</ref> بیشتر [[خاندان‌ها]] و طوایف بنی‌تمیم در [[عربستان]]، خود را متعلق به سه بطنِ [[حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم]]، [[سعد بن زید مناة]]، و [[عمرو بن تمیم]] می‌دانند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲ـ۱۲۶؛ سامرائی، القبائل العراقی، ج ۱، ص۹۳؛ [[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[بنی تمیم (مقاله)|مقاله «بنی تمیم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴]]، ص۳۱۰-۳۱۲.</ref> که از میان آنها خاندان‌های مهمی مانند خاندان [[محمد بن عبدالوهاب]]، بنیان‌گذار [[وهابیه]] و [[آل]] ثانی که از نیمه [[قرن سیزدهم هجری]] (نوزدهم میلادی) تاکنون در [[قطر]] [[حکومت]] می‌‌کنند، برخاسته‌اند.<ref>برای تفصیل، نک: عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲، ۱۳۲-۱۳۴؛ عزّاوی، عشائرالعراق، ج ۴، ص۲۱۷؛ حمزه، قلب جزیرة العرب، ص۱۴۰-۱۴۱؛ نیز نک: تمیمی، الاسر التمیمیة فی حوطة بنی تمیم، سراسر کتاب.</ref> [[خاندان]] [[آل]] ثانی بخشی از [[قبیله]] بنی تمیم‌اند که از اواخر [[قرن یازدهم هجری]] (هفدهم [[هجری]]) از نجد به این منطقه آمدند. در [[عراق]] معاصر، پراکندگی تمیمی‌ها بسیار گسترده بوده و با کمرنگ شدن پیوندهای قبیلگی، [[شناسایی]] آنها تا حدودی دشوار است؛ اما می‌دانیم که شاخه‌هایی از ایشان به صورت عشایری، به‌ویژه در [[بصره]] [[زندگی]] می‌کنند.<ref>برای تفصیل، نک: اپنهایم، البدو، ج۳، ص۵۴۲- ۵۴۵؛ حسنی، العراق قدیماً و حدیثاً، ص۹۵، ۲۰۶؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ۱۲۶؛ طاهر، العشائر العراقیة، ص۲۱۷، ۲۳۰- ۲۳۱؛ عزاوی، عشائرالعراق، ج۴، ص۲۱۷، ۲۱۸-۲۲۲؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> عشایر تمیم به تدریج در عراق به [[تشیع]] گرویده‌اند.<ref>آل محسن، لله و للحقیقه، ص۶۴۶.</ref> [[بنی تمیم]] عراق که عمدتاً از [[بنی سعد]] (به جز [[بنی نهشل]] و [[بنی یربوع]] و [[بنی مازن]]) می‌‌باشند به [[خاندان‌ها]] و شاخه‌های بسیار تقسیم شده‌اند که برخی از منابع، در مجموع، سی و چهار شاخه از تمیمی‌های عراق را که برخی به دسته‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شوند، برشمرده‌اند.<ref>عبدالله محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۱۲۶-۱۲۸؛ عزّاوی، عشائر العراق، ج ۴، ص۲۱۸ـ۲۲۱.</ref> [[طایفه]] «المصالحه» و «الظوالم» که هر کدام به عشیره‌ها و دسته‌هایی تقسیم می‌شوند، از بزرگ‌ترین [[طوایف]] [[تمیم]] [[عراق]] هستند.<ref>عبدالله محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۱۲۹.</ref> تمیمی‌های عراق بیشتر ساکن استان‌های [[بصره]]، سماوه و دیالی هستند.<ref>زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۳۳۱؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۵، ص۲۷؛ عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۶ـ۱۳۰؛ سامرائی، القبائل العراقی، ج ۱، ص۹۳ـ ۹۸.</ref>
امروزه [[تمیم]] از جملۀ قبایلی به شمار می‌‌رود که افراد آن همچنان در قالب [[خاندانها]] و عشایر بزرگ و کوچک در نقاطی از [[کشورهای اسلامی]] [[زندگی]] می‌کنند. افراد وابسته به بنی‌تمیم در مناطق گوناگون [[جهان]] از [[ایران]] تا شمال افریقا پراکنده‌اند؛ اما به صورت [[طوایف]] شناخته شده بیشتر در استان نجد و [[جبل]] شَمَّر [[عربستان سعودی]] [[سکونت]] دارند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲، ۱۳۲، ۱۳۶.</ref> بیشتر [[خاندان‌ها]] و طوایف بنی‌تمیم در [[عربستان]]، خود را متعلق به سه بطنِ [[حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم]]، [[سعد بن زید مناة]]، و [[عمرو بن تمیم]] می‌دانند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲ـ۱۲۶؛ سامرائی، القبائل العراقی، ج ۱، ص۹۳؛ [[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[بنی تمیم (مقاله)|مقاله «بنی تمیم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴]]، ص۳۱۰-۳۱۲.</ref> که از میان آنها خاندان‌های مهمی مانند خاندان [[محمد بن عبدالوهاب]]، بنیان‌گذار [[وهابیه]] و [[آل]] ثانی که از نیمه [[قرن سیزدهم هجری]] (نوزدهم میلادی) تاکنون در [[قطر]] [[حکومت]] می‌‌کنند، برخاسته‌اند.<ref>برای تفصیل، نک: عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲، ۱۳۲-۱۳۴؛ عزّاوی، عشائرالعراق، ج ۴، ص۲۱۷؛ حمزه، قلب جزیرة العرب، ص۱۴۰-۱۴۱؛ نیز نک: تمیمی، الاسر التمیمیة فی حوطة بنی تمیم، سراسر کتاب.</ref> [[خاندان]] [[آل]] ثانی بخشی از [[قبیله]] بنی تمیم‌اند که از اواخر [[قرن یازدهم هجری]] (هفدهم [[هجری]]) از نجد به این منطقه آمدند. در [[عراق]] معاصر، پراکندگی تمیمی‌ها بسیار گسترده بوده و با کمرنگ شدن پیوندهای قبیلگی، [[شناسایی]] آنها تا حدودی دشوار است؛ اما می‌دانیم که شاخه‌هایی از ایشان به صورت عشایری، به‌ویژه در [[بصره]] [[زندگی]] می‌کنند.<ref>برای تفصیل، نک: اپنهایم، البدو، ج۳، ص۵۴۲- ۵۴۵؛ حسنی، العراق قدیماً و حدیثاً، ص۹۵، ۲۰۶؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ۱۲۶؛ طاهر، العشائر العراقیة، ص۲۱۷، ۲۳۰- ۲۳۱؛ عزاوی، عشائرالعراق، ج۴، ص۲۱۷، ۲۱۸-۲۲۲؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> عشایر تمیم به تدریج در عراق به [[تشیع]] گرویده‌اند.<ref>آل محسن، لله و للحقیقه، ص۶۴۶.</ref> [[بنی تمیم]] عراق که عمدتاً از [[بنی سعد]] (به جز [[بنی نهشل]] و [[بنی یربوع]] و [[بنی مازن]]) می‌‌باشند به [[خاندان‌ها]] و شاخه‌های بسیار تقسیم شده‌اند که برخی از منابع، در مجموع، سی و چهار شاخه از تمیمی‌های عراق را که برخی به دسته‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شوند، برشمرده‌اند.<ref>عبدالله محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۱۲۶-۱۲۸؛ عزّاوی، عشائر العراق، ج ۴، ص۲۱۸ـ۲۲۱.</ref> [[طایفه]] «المصالحه» و «الظوالم» که هر کدام به عشیره‌ها و دسته‌هایی تقسیم می‌شوند، از بزرگ‌ترین [[طوایف]] [[تمیم]] [[عراق]] هستند.<ref>عبدالله محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۱۲۹.</ref> تمیمی‌های عراق بیشتر ساکن استان‌های [[بصره]]، سماوه و دیالی هستند.<ref>زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۳۳۱؛ [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۵، ص۲۷؛ عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۶ـ۱۳۰؛ سامرائی، القبائل العراقی، ج ۱، ص۹۳ـ ۹۸.</ref>


علاوه بر عراق، در [[ایران]] نیز بر پایه نشانه‌هایی از سده‌های نخست قمری برخی تیره‌های تمیم در [[خوزستان]] و [[خراسان]] اقامت داشته‌اند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۱۰۳-۱۰۴. برای ذکری از ایشان در دورۀ نادرشاه افشار، نک: استرابادی، جهانگشای نادری، ص۲۲۲- ۲۲۳.</ref> ‌اکنون نیز [[بنی‌تمیم]] یکی از [[قبایل]] بزرگ ساکن خوزستان است و از آن شاخه و عشیره‌های بسیار منشعب شده‌اند.<ref>عزیزی، قبایل و عشایر عرب خوزستان، ص۳۸-۳۹. </ref> «[[هنری فیلد]]» در گزارشی از [[وضع اجتماعی]] و [[اقتصادی]] قبایل خوزستان در ۱۳۱۳ شمسی (۱۹۳۴ میلادی)، از [[بنی تمیم]] خوزستان به عنوان گروهی نیمه [[بادیه نشین]] یاد کرده که عمدتاً به [[دامداری]] و [[کشاورزی]] [[اشتغال]] داشته‌اند.<ref>هنری فیلد، مردم‌شناسی ایران، ص۲۲۳ـ۲۲۴</ref> وی در جای دیگری از این گزارش تصریح کرده که در مجموع ۲۲۵۰ خانوار از بنی تمیم، بین هویزه و [[اهواز]] در حرکت بودند.<ref>هنری فیلد، مردم‌شناسی ایران، ص۲۳۶.</ref>  
علاوه بر عراق، در [[ایران]] نیز بر پایه نشانه‌هایی از سده‌های نخست قمری برخی تیره‌های تمیم در [[خوزستان]] و [[خراسان]] اقامت داشته‌اند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۱۰۳-۱۰۴. برای ذکری از ایشان در دورۀ نادرشاه افشار، نک: استرابادی، جهانگشای نادری، ص۲۲۲- ۲۲۳.</ref> ‌اکنون نیز [[بنی‌تمیم]] یکی از [[قبایل]] بزرگ ساکن خوزستان است و از آن شاخه و عشیره‌های بسیار منشعب شده‌اند.<ref>عزیزی، قبایل و عشایر عرب خوزستان، ص۳۸-۳۹. </ref> «[[هنری فیلد]]» در گزارشی از [[وضع اجتماعی]] و [[اقتصادی]] قبایل خوزستان در ۱۳۱۳ شمسی (۱۹۳۴ میلادی)، از [[بنی تمیم]] خوزستان به عنوان گروهی نیمه [[بادیه نشین]] یاد کرده که عمدتاً به [[دامداری]] و [[کشاورزی]] [[اشتغال]] داشته‌اند.<ref>هنری فیلد، مردم‌شناسی ایران، ص۲۲۳ـ۲۲۴</ref> وی در جای دیگری از این گزارش تصریح کرده که در مجموع ۲۲۵۰ خانوار از بنی تمیم، بین هویزه و [[اهواز]] در حرکت بودند.<ref>هنری فیلد، مردم‌شناسی ایران، ص۲۳۶.</ref>  
خط ۵۹: خط ۵۹:
== وضعیت [[فرهنگی]] ـ مذهبی [[تمیم]] ==
== وضعیت [[فرهنگی]] ـ مذهبی [[تمیم]] ==
=== [[مذهب]] ===
=== [[مذهب]] ===
با توجه به از هم گسیختگی قبیلۀ تمیم، نشانی از [[وحدت]] [[دینی]] نیز در [[دورۀ جاهلی]] در میان ایشان دیده نمی‌شد و [[دین]] آنها، بیشتر [[تابعی]] از شرایط منطقۀ مسکونی آنان بود. وسعت و پراکندگی مناطق سکونت [[قبیله]] تمیم و مجاورت آنان با [[پیروان ادیان]] گوناگون در این مناطق، تنوع دینی را میان آنها باعث شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.</ref> چندان که [[بت‌پرستی]]، دینی رایج میان آنها به شمار می‌‌رفت و گروه‌هایی از آنان همراه با [[قبایل]] «ضبه»، «تیم»، «عکل» و «أد» بُت «شُمْس» را [[معبود]] خود قرار داده بودند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> این بت که تیره [[بنی اسید بن عمرو بن تمیم]] عهده‌دار تولیت آن بودند، با [[ظهور اسلام]] به دستور [[نبی مکرم اسلام]] {{صل}} و به دست یکی از [[تمیمیان]] به نام [[هند بن ابی‌هاله]] نابود شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲.</ref> «رُضَی»،<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> «تیم» و «الدّبران»<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۳۲.</ref> را هم از دیگر بتان [[بنی تمیم]] گفته‌اند. ضمن این که کاربرد واژه‌های [[لات]] و [[منات]] و عُزّی در ترکیب نام افراد و نیز در [[سوگندها]]، از رواج [[پرستش]] این سه بت در میان بنی تمیم حکایت دارد. <ref>عبداللّه محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۹۰-۹۱؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> علاوه بر آن، برخی از ایشان نیز، به پرستش [[رب]] النوع‌هایی مانند [[خورشید]] و ستاره‌ها<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹. </ref> روی آورده بودند. [[دین زرتشت]] و [[مسیحیت]] نیز با توجه اقامت برخی از تیره‌های بنی تمیم در [[حیره]] و همجواری و مناسبات ایشان با [[ایران]] و قبایلی مانند [[تغلب]] و [[بکر بن وائل]]، در میان [[مردمان]] این قبیله پیروانی داشت.<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۹۲-۹۳؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹ </ref>
با توجه به از هم گسیختگی قبیلۀ تمیم، نشانی از [[وحدت]] [[دینی]] نیز در [[دورۀ جاهلی]] در میان ایشان دیده نمی‌شد و [[دین]] آنها، بیشتر [[تابعی]] از شرایط منطقۀ مسکونی آنان بود. وسعت و پراکندگی مناطق سکونت [[قبیله]] تمیم و مجاورت آنان با [[پیروان ادیان]] گوناگون در این مناطق، تنوع دینی را میان آنها باعث شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.</ref> چندان که [[بت‌پرستی]]، دینی رایج میان آنها به شمار می‌‌رفت و گروه‌هایی از آنان همراه با [[قبایل]] «ضبه»، «تیم»، «عکل» و «أد» بُت «شُمْس» را [[معبود]] خود قرار داده بودند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> این بت که تیره [[بنی اسید بن عمرو بن تمیم]] عهده‌دار تولیت آن بودند، با [[ظهور اسلام]] به دستور [[نبی مکرم اسلام]] {{صل}} و به دست یکی از [[تمیمیان]] به نام [[هند بن ابی‌هاله]] نابود شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲.</ref> «رُضَی»،<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> «تیم» و «الدّبران»<ref>[[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۳۲.</ref> را هم از دیگر بتان [[بنی تمیم]] گفته‌اند. ضمن این که کاربرد واژه‌های [[لات]] و [[منات]] و عُزّی در ترکیب نام افراد و نیز در [[سوگندها]]، از رواج [[پرستش]] این سه بت در میان بنی تمیم حکایت دارد. <ref>عبداللّه محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۹۰-۹۱؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> علاوه بر آن، برخی از ایشان نیز، به پرستش [[رب]] النوع‌هایی مانند [[خورشید]] و ستاره‌ها<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹. </ref> روی آورده بودند. [[دین زرتشت]] و [[مسیحیت]] نیز با توجه اقامت برخی از تیره‌های بنی تمیم در [[حیره]] و همجواری و مناسبات ایشان با [[ایران]] و قبایلی مانند [[تغلب]] و [[بکر بن وائل]]، در میان [[مردمان]] این قبیله پیروانی داشت.<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۹۲-۹۳؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹ </ref>


چندان که گفته‌اند برخی از بزرگان و مشاهیر [[تمیم]] چون [[زُرارة بن عُدُس]] و پسرانش -«حاجب» و «لقیط» و دیگران به [[دین]] [[مجوس]] [[گرایش]] داشتند.<ref>رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۳۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۷.</ref> بنا به [[روایت]] مؤلف «[[تذکره]] حمدونیه»، در [[وصیت]] [[حارث بن کعب]] به فرزندانش تصریح شده که او همراه [[تمیم بن مُرّ]] و [[اسد بن خزیمه]] بر دین [[عیسی]] {{ع}} باقی مانده بودند.<ref>به نقل از شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیه، قسم ۱، ص۱۲۶.</ref> بر فرض [[صحت]] این دعوی، [[تمیمیان]] باید بر اساس قاعده [[پیروی]] [[مردمان]] از دین [[ملوک]] خود، به این [[آیین]] در آمده باشند. در کتاب [[تاریخ یعقوبی]] نیز تصریح شده که [[بنی امرؤالقیس بن زید مناة]] شاخه‌ای از تمیمی‌ها به دین [[مسیح]] {{ع}} گرویدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۷.</ref> [[زِبرقان بن بدر]] از سرانِ [[وفد]] تمیمیان در [[عام الوفود]]، در قصیده‌ای مفآخرت‌آمیز از پیشینه [[آیین مسیحیت]] در این [[قوم]] خبر داده و با اشاره به [[نصب]] "بیع (= [[کلیساها]])" در [[بیت]]: {{عربی|"نَحنُ الكِرامُ فَلا حَيّ يُعادِلُنا · مِنّا المُلوكُ وَفينا تُنصَبُ البِيَعُ"}}؛ ما از بزرگانیم و هیچ [[قبیله]] ای با ما [[برابری]] نمی‌کند، [[پادشاهان]] از مایند و کلیساها در قبیلة ماست». آشکارا از پیشینه گرایش تمیمیان به [[مسیحیت]] حکایت می‌‌کند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۱۱۶؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> [[آیین یهود]] نیز در میان [[بنی تمیم]] پیروانی داشت، چنانکه [[محمد بن مسلم زُهری]] از یکی از [[احبار]] بنی تمیم [[سخن]] گفته که در وادی تیماء، [[ابوطالب]] را از به همراه بردن برادر زاده‌اش محمد {{صل}} به [[شام]] بر [[حذر]] داشته است.<ref>زُهری، المغازی النبویه، ص۴۰؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>
چندان که گفته‌اند برخی از بزرگان و مشاهیر [[تمیم]] چون [[زُرارة بن عُدُس]] و پسرانش -«حاجب» و «لقیط» و دیگران به [[دین]] [[مجوس]] [[گرایش]] داشتند.<ref>رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۳۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۷.</ref> بنا به [[روایت]] مؤلف «[[تذکره]] حمدونیه»، در [[وصیت]] [[حارث بن کعب]] به فرزندانش تصریح شده که او همراه [[تمیم بن مُرّ]] و [[اسد بن خزیمه]] بر دین [[عیسی]] {{ع}} باقی مانده بودند.<ref>به نقل از شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیه، قسم ۱، ص۱۲۶.</ref> بر فرض [[صحت]] این دعوی، [[تمیمیان]] باید بر اساس قاعده [[پیروی]] [[مردمان]] از دین [[ملوک]] خود، به این [[آیین]] در آمده باشند. در کتاب [[تاریخ یعقوبی]] نیز تصریح شده که [[بنی امرؤالقیس بن زید مناة]] شاخه‌ای از تمیمی‌ها به دین [[مسیح]] {{ع}} گرویدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۷.</ref> [[زِبرقان بن بدر]] از سرانِ [[وفد]] تمیمیان در [[عام الوفود]]، در قصیده‌ای مفآخرت‌آمیز از پیشینه [[آیین مسیحیت]] در این [[قوم]] خبر داده و با اشاره به [[نصب]] "بیع (= [[کلیساها]])" در [[بیت]]: {{عربی|"نَحنُ الكِرامُ فَلا حَيّ يُعادِلُنا · مِنّا المُلوكُ وَفينا تُنصَبُ البِيَعُ"}}؛ ما از بزرگانیم و هیچ [[قبیله]] ای با ما [[برابری]] نمی‌کند، [[پادشاهان]] از مایند و کلیساها در قبیلة ماست». آشکارا از پیشینه گرایش تمیمیان به [[مسیحیت]] حکایت می‌‌کند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۱۱۶؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> [[آیین یهود]] نیز در میان [[بنی تمیم]] پیروانی داشت، چنانکه [[محمد بن مسلم زُهری]] از یکی از [[احبار]] بنی تمیم [[سخن]] گفته که در وادی تیماء، [[ابوطالب]] را از به همراه بردن برادر زاده‌اش محمد {{صل}} به [[شام]] بر [[حذر]] داشته است.<ref>زُهری، المغازی النبویه، ص۴۰؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>
خط ۸۳: خط ۸۳:
غالب گزارش‌هایی که در منابع در باره [[بنی تمیم]] در عصر جاهلی آمده صرفِ‌نظر از اشاراتی که به [[اعتقادات]] مذهبی این [[قبیله]] دارد، بیشتر مشتمل بر مناسبات بنی تمیم و جنگ‌های متعدد این قبیله با [[قبایل]] رقیب، به ویژه بنی [[بکر بن وائل]] (همسایه شمالی)، بخصوص تیره بنی شیبان است. در منابع قدیم، از بیش از چهل [[جنگ]] (بدون ذکر [[تاریخ]] وقوع) میان بنی تمیم و قبایل دیگر یاد شده که با [[اطمینان]] می‌‌توان گفت که یازده تا چهارده جنگ در فاصلة بین [[قرن ششم]] میلادی تا چند سال [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] اتفاق افتاده است. تصاحب چشمه‌ها و مراتع، [[غارتگری]] و [[غنیمت]] ستانی، دستیابی به شتران و [[انتقام]] کشی از شکست‌های پیشین، از عوامل اصلی بروز اغلب این [[جنگ‌ها]] بود. یکی از این جنگ‌ها که تاریخ وقوع آن روشن نیست، [[نبرد]] "بارق" است که میان بنی تمیم و بنی نمر بن [[قاسط]] و [[بنی تغلب]] روی داد و دامنة آن تا [[سرزمین]] [[بارق]] در حوالی [[کوفه]] کشیده شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۴۸.</ref>
غالب گزارش‌هایی که در منابع در باره [[بنی تمیم]] در عصر جاهلی آمده صرفِ‌نظر از اشاراتی که به [[اعتقادات]] مذهبی این [[قبیله]] دارد، بیشتر مشتمل بر مناسبات بنی تمیم و جنگ‌های متعدد این قبیله با [[قبایل]] رقیب، به ویژه بنی [[بکر بن وائل]] (همسایه شمالی)، بخصوص تیره بنی شیبان است. در منابع قدیم، از بیش از چهل [[جنگ]] (بدون ذکر [[تاریخ]] وقوع) میان بنی تمیم و قبایل دیگر یاد شده که با [[اطمینان]] می‌‌توان گفت که یازده تا چهارده جنگ در فاصلة بین [[قرن ششم]] میلادی تا چند سال [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] اتفاق افتاده است. تصاحب چشمه‌ها و مراتع، [[غارتگری]] و [[غنیمت]] ستانی، دستیابی به شتران و [[انتقام]] کشی از شکست‌های پیشین، از عوامل اصلی بروز اغلب این [[جنگ‌ها]] بود. یکی از این جنگ‌ها که تاریخ وقوع آن روشن نیست، [[نبرد]] "بارق" است که میان بنی تمیم و بنی نمر بن [[قاسط]] و [[بنی تغلب]] روی داد و دامنة آن تا [[سرزمین]] [[بارق]] در حوالی [[کوفه]] کشیده شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۴۸.</ref>


در جنگ "اِیاد" دسته‌هایی از [[بنی بکر]]، که از کمک‌های ساسانیان بهره‌مند بودند، به قبیله [[بنی یربوع]] [[حمله]] کردند، گروهی از سواران مشهور دو طرف کشته و [[اسیر]] شدند که از معروفترینِ این [[اسیران]]، [[بسطام بن قیس شیبانی]] از [[شجاعان]] [[عرب جاهلی]] بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۲.</ref> از دیگر جنگ‌های [[جاهلی]] این قبیله که در عین حال از بزرگترینِ ایام العرب نیز خوانده شده است، نبرد "شعب جَبَلَه" بود که از سر انتقام‌کُشی یا بر سر تصاحب مراتع روی داد و [[بلاذری]] [[زمان]] وقوع آن را هفده سال قبل از [[تولد پیامبر]] {{صل}} دانسته است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۲۰.</ref> بنا به [[روایت]] [[ابن اثیر]]، در این [[جنگ]] تمام تیره‌های تمیمی جز [[بنی سعد]]، همراه با [[بنی غَطَفان]] و [[بنی اسد]] از [[اعراب]] جنوبی، علیه [[بنی عامر]] و [[بنی عبس]] هم‌پیمان شدند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۳ ـ ۵۸۵.</ref> بنی عامر بواسطه یکی از [[جاسوسان]] خود از این واقعه اطلاع یافتند و با طراحی نقشه‌ای منحصر به فرد، بر آنان تاختند و بسیاری از [[تمیمیان]]، از جمله [[عمرو بن جَون]] و [[لقیط بن زراره]] [[فرمانده]] [[بنی تمیم]] را به [[قتل]] رساندند.<ref>نیز رجوع کنید به ابن حبیب، المحبر، ص۲۴۷؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> علاوه بر این جنگ، نبردهای «[[یوم]] ذی نَجَب»،<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۰۹.</ref> «لیلة الوَتِدَه» <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۰.</ref> و «یوم المروت»<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۳۱.</ref> هم از دیگر جنگ‌هایی بود که [[مردم]] [[تمیم]] را رودرروی بنی عامر قرار داد. "جنگ طِخْفَه" که در اواخر [[قرن ششم]] میلادی روی داد، را نیز می‌‌توان از پیکارهای مهم بنی تمیم در [[عهد]] [[جاهلی]] به شمار آورد؛ چراکه از یک سو، [[جنگی]] داخلی میان تیره‌های تمیمی ([[بنی یربوع]] و [[بنی دارم]] از تیره‌های [[بنی حنظله]]) محسوب می‌‌شد و از سوی دیگر، چگونگی مناسبات خارجی آنها را تا حدی نمایان می‌‌ساخت.<ref>رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مدخل بنی حنظله.</ref>
در جنگ "اِیاد" دسته‌هایی از [[بنی بکر]]، که از کمک‌های ساسانیان بهره‌مند بودند، به قبیله [[بنی یربوع]] [[حمله]] کردند، گروهی از سواران مشهور دو طرف کشته و [[اسیر]] شدند که از معروفترینِ این [[اسیران]]، [[بسطام بن قیس شیبانی]] از [[شجاعان]] [[عرب جاهلی]] بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۲.</ref> از دیگر جنگ‌های [[جاهلی]] این قبیله که در عین حال از بزرگترینِ ایام العرب نیز خوانده شده است، نبرد "شعب جَبَلَه" بود که از سر انتقام‌کُشی یا بر سر تصاحب مراتع روی داد و [[بلاذری]] [[زمان]] وقوع آن را هفده سال قبل از [[تولد پیامبر]] {{صل}} دانسته است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۲۰.</ref> بنا به [[روایت]] [[ابن اثیر]]، در این [[جنگ]] تمام تیره‌های تمیمی جز [[بنی سعد]]، همراه با [[بنی غَطَفان]] و [[بنی اسد]] از [[اعراب]] جنوبی، علیه [[بنی عامر]] و [[بنی عبس]] هم‌پیمان شدند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۳ ـ ۵۸۵.</ref> بنی عامر بواسطه یکی از [[جاسوسان]] خود از این واقعه اطلاع یافتند و با طراحی نقشه‌ای منحصر به فرد، بر آنان تاختند و بسیاری از [[تمیمیان]]، از جمله [[عمرو بن جَون]] و [[لقیط بن زراره]] [[فرمانده]] [[بنی تمیم]] را به [[قتل]] رساندند.<ref>نیز رجوع کنید به ابن حبیب، المحبر، ص۲۴۷؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> علاوه بر این جنگ، نبردهای «[[یوم]] ذی نَجَب»،<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵؛ [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۰۹.</ref> «لیلة الوَتِدَه» <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۰.</ref> و «یوم المروت»<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۳۱.</ref> هم از دیگر جنگ‌هایی بود که [[مردم]] [[تمیم]] را رودرروی بنی عامر قرار داد. "جنگ طِخْفَه" که در اواخر [[قرن ششم]] میلادی روی داد، را نیز می‌‌توان از پیکارهای مهم بنی تمیم در [[عهد]] [[جاهلی]] به شمار آورد؛ چراکه از یک سو، [[جنگی]] داخلی میان تیره‌های تمیمی ([[بنی یربوع]] و [[بنی دارم]] از تیره‌های [[بنی حنظله]]) محسوب می‌‌شد و از سوی دیگر، چگونگی مناسبات خارجی آنها را تا حدی نمایان می‌‌ساخت.<ref>رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مدخل بنی حنظله.</ref>


در جنگ مهم دیگری به نام "نِسار"، بنی تمیم علیه بنی اسد (هم پیمانشان در [[نبرد]] شعب [[جبله]]) با [[دشمن]] خود در همان جنگ، یعنی بنی عامر، هم پیمان شدند. [[فرماندهی]] تمیمیان در این [[پیکار]] با [[حاجب بن زراره]] بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۷ـ ۶۱۸.</ref> دو گروه هم پیمانِ [[تمیم]] و [[عامر]] سال بعد در [[نبرد]] "جِفار" در برابر هم صف کشیدند. این [[جنگ]] را به علت کثرت کشتگان دو طرف، "[[یوم]] الصَّیْلم (= بنیان کن)" خواندند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۹.</ref>
در جنگ مهم دیگری به نام "نِسار"، بنی تمیم علیه بنی اسد (هم پیمانشان در [[نبرد]] شعب [[جبله]]) با [[دشمن]] خود در همان جنگ، یعنی بنی عامر، هم پیمان شدند. [[فرماندهی]] تمیمیان در این [[پیکار]] با [[حاجب بن زراره]] بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۷ـ ۶۱۸.</ref> دو گروه هم پیمانِ [[تمیم]] و [[عامر]] سال بعد در [[نبرد]] "جِفار" در برابر هم صف کشیدند. این [[جنگ]] را به علت کثرت کشتگان دو طرف، "[[یوم]] الصَّیْلم (= بنیان کن)" خواندند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۹.</ref>
خط ۹۱: خط ۹۱:
دو نبرد "صَفْقه (المُشُقّر)" و "شَیِّطَین" در [[زمان]] [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} روی داد. این [[جنگ‌ها]] در کنار نبرد خونین و پُرتلفات وَقیط، که میان بنی تمیم با اتحاد لهازِم (قیس و عِجل و تَیْم اللات) روی داد،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص۲۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۲۸ـ۶۳۰.</ref> جایگاه تمیم را به نحو چشمگیری [[تضعیف]] کرد و ظاهراً زمینه روی آوردن آنان را به [[اسلام]] فراهم آورد. در نبرد اول، به علت دستبرد تمیمی‌ها در نَطاعِ نجد، به کاروانی که [[باذان]] عامل خسرو پرویز، به نزد او فرستاده بود، شاه [[ایران]]، [[هوذة بن علی حنفی]] [[حکمران]] یمامه را همراه سپاهیانی به [[جنگ]] [[تمیمیان]] فرستاد. هوذه چون از [[قدرت]] تمیمیان با خبر و هراسان بود، از سَرِ [[نیرنگ]] آنان را به مهمانی فرا خواند و سپس آنها را در دسته‌های چند نفره به داخل قلعة مُشُقّر برد و سر [[برید]].<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۴۶۸ـ۴۶۹، ۶۲۰ـ۶۲۱.</ref> [[نبرد]] دوم در شَیِّطَیْن، از اقامتگاه‌های [[بنی بکر]]، روی داد. بنی بکر پیش از آنکه [[اسلام]] تا نجد و [[عراق]] گسترش یابد، از شیّطین به جانب سواد کوچیده بودند. چندی بعد به علت بروزِ وبا قصد بازگشت کردند اما چون باخبر شدند که [[بنی تمیم]] در [[سرزمین]] آنها مستقر شدند، ناگهان به شیّطین [[حمله]] کردند و حدود ششصد تن از افراد [[تمیم]] را کشتند. در پی این واقعه، که در سال‌های آخر [[زندگی]] [[پیامبراکرم]] {{صل}} روی داد، بنی تمیم وفدی را به [[مدینه]] فرستادند و از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند تا بکریان را [[نفرین]] کند اما آن [[حضرت]] نپذیرفت و حتی نامه‌ای به بنی بکر نوشت و [[تسلط]] آنان را بر نواحی شیّطین به رسمیت [[شناخت]].<ref>ابن عبدربّه، العقد الفرید، ج ۵، ص۲۰۶ـ۲۰۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۵۴ـ۶۵۵؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>
دو نبرد "صَفْقه (المُشُقّر)" و "شَیِّطَین" در [[زمان]] [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} روی داد. این [[جنگ‌ها]] در کنار نبرد خونین و پُرتلفات وَقیط، که میان بنی تمیم با اتحاد لهازِم (قیس و عِجل و تَیْم اللات) روی داد،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص۲۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۲۸ـ۶۳۰.</ref> جایگاه تمیم را به نحو چشمگیری [[تضعیف]] کرد و ظاهراً زمینه روی آوردن آنان را به [[اسلام]] فراهم آورد. در نبرد اول، به علت دستبرد تمیمی‌ها در نَطاعِ نجد، به کاروانی که [[باذان]] عامل خسرو پرویز، به نزد او فرستاده بود، شاه [[ایران]]، [[هوذة بن علی حنفی]] [[حکمران]] یمامه را همراه سپاهیانی به [[جنگ]] [[تمیمیان]] فرستاد. هوذه چون از [[قدرت]] تمیمیان با خبر و هراسان بود، از سَرِ [[نیرنگ]] آنان را به مهمانی فرا خواند و سپس آنها را در دسته‌های چند نفره به داخل قلعة مُشُقّر برد و سر [[برید]].<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۴۶۸ـ۴۶۹، ۶۲۰ـ۶۲۱.</ref> [[نبرد]] دوم در شَیِّطَیْن، از اقامتگاه‌های [[بنی بکر]]، روی داد. بنی بکر پیش از آنکه [[اسلام]] تا نجد و [[عراق]] گسترش یابد، از شیّطین به جانب سواد کوچیده بودند. چندی بعد به علت بروزِ وبا قصد بازگشت کردند اما چون باخبر شدند که [[بنی تمیم]] در [[سرزمین]] آنها مستقر شدند، ناگهان به شیّطین [[حمله]] کردند و حدود ششصد تن از افراد [[تمیم]] را کشتند. در پی این واقعه، که در سال‌های آخر [[زندگی]] [[پیامبراکرم]] {{صل}} روی داد، بنی تمیم وفدی را به [[مدینه]] فرستادند و از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند تا بکریان را [[نفرین]] کند اما آن [[حضرت]] نپذیرفت و حتی نامه‌ای به بنی بکر نوشت و [[تسلط]] آنان را بر نواحی شیّطین به رسمیت [[شناخت]].<ref>ابن عبدربّه، العقد الفرید، ج ۵، ص۲۰۶ـ۲۰۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۵۴ـ۶۵۵؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>


بنی تمیم همچنین [[روابط]] متفاوتی با ساسانیان و [[حکام]] دست نشانده آنان در [[حیره]] داشتند. بنابر کهن‌ترین [[روایت]] موجود، این [[قبیله]] از جمله [[قبایل عرب]] بودند که شاپور دوم معروف به "ذوالاکتاف" [[پادشاه]] ساسانی، در حمله به هَجَر در [[بحرین]]، آنان را به [[انقیاد]] خود درآورد.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> همچنین در خبری دیگر، از حمله تَمیم همراه با [[قبایل]] [[خثعم]]، [[بجیله]]، بَکر و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق در [[زمان]] شاپور دوم خبر داده شده و آمده است که با حمله متقابل شاپور، [[اعراب]] [[شکست]] [[سختی]] خوردند و با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند.<ref>رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد؛ نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> این در حالی است که برخی دیگر از [[روایات]] هم، از [[روابط دوستانه]] و نزدیک شمـاری از تیره‌های [[تمیم]] ساکن در [[حیره]] در [[عراق]] فعلی با [[آل]] منذر [[ملوک]] دست‌ نشاندۀ [[ایران]] در این ناحیه حکایت دارند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> در این زمینه می‌توان از [[ارتباط]] ایشان با [[منذر بن منذر]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> و [[نعمان بن منذر]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۰.</ref> یاد کرد. گفته‌اند که بنی‌نهشل، در [[سپاه]] منذر بر [[ضد]] ملوک غسانی شرکت داشته‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref> همچنیـن، [[حاجب بن زراره]]، از بنی‌دارم تیره‌ای از [[حنظلة بن مالک بن زید مناة]] که گفته‌اند نزدیک دو دهه پیش از ولادت [[حضرت رسول]] {{صل}} می‌‌زیست، از عامل کسرى بر حیره (یا خود او) اجازه گرفت، به شرط آنکه در آن محدوده دست به [[غارت]] نزنند، در حیره ساکن شوند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۰- ۲۱.</ref> فرزند این [[زراره]]، [[لقیط]]، بر اثر مراوده با [[ایرانیان]]، دخترش را «دخت نوش» نامیده بود.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۹ و ۳۱.</ref> همچنین، بعید نیست که با توجه به [[روابط]] قابل توجه برخی تیره‌های تمیم با ملوک حیره، با رقیب آنها یعنی کندیان سر [[ناسازگاری]] در پیش گرفته باشند.<ref>مثلاً نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۶- ۴۷.</ref>
بنی تمیم همچنین [[روابط]] متفاوتی با ساسانیان و [[حکام]] دست نشانده آنان در [[حیره]] داشتند. بنابر کهن‌ترین [[روایت]] موجود، این [[قبیله]] از جمله [[قبایل عرب]] بودند که شاپور دوم معروف به "ذوالاکتاف" [[پادشاه]] ساسانی، در حمله به هَجَر در [[بحرین]]، آنان را به [[انقیاد]] خود درآورد.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> همچنین در خبری دیگر، از حمله تَمیم همراه با [[قبایل]] [[خثعم]]، [[بجیله]]، بَکر و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق در [[زمان]] شاپور دوم خبر داده شده و آمده است که با حمله متقابل شاپور، [[اعراب]] [[شکست]] [[سختی]] خوردند و با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند.<ref>رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد؛ نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> این در حالی است که برخی دیگر از [[روایات]] هم، از [[روابط دوستانه]] و نزدیک شمـاری از تیره‌های [[تمیم]] ساکن در [[حیره]] در [[عراق]] فعلی با [[آل]] منذر [[ملوک]] دست‌ نشاندۀ [[ایران]] در این ناحیه حکایت دارند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> در این زمینه می‌توان از [[ارتباط]] ایشان با [[منذر بن منذر]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> و [[نعمان بن منذر]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۰.</ref> یاد کرد. گفته‌اند که بنی‌نهشل، در [[سپاه]] منذر بر [[ضد]] ملوک غسانی شرکت داشته‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref> همچنیـن، [[حاجب بن زراره]]، از بنی‌دارم تیره‌ای از [[حنظلة بن مالک بن زید مناة]] که گفته‌اند نزدیک دو دهه پیش از ولادت [[حضرت رسول]] {{صل}} می‌‌زیست، از عامل کسرى بر حیره (یا خود او) اجازه گرفت، به شرط آنکه در آن محدوده دست به [[غارت]] نزنند، در حیره ساکن شوند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۰- ۲۱.</ref> فرزند این [[زراره]]، [[لقیط]]، بر اثر مراوده با [[ایرانیان]]، دخترش را «دخت نوش» نامیده بود.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۹ و ۳۱.</ref> همچنین، بعید نیست که با توجه به [[روابط]] قابل توجه برخی تیره‌های تمیم با ملوک حیره، با رقیب آنها یعنی کندیان سر [[ناسازگاری]] در پیش گرفته باشند.<ref>مثلاً نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۶- ۴۷.</ref>


از جملۀ [[اخبار]] تمیمی‌های [[بحرین]] که در جزئیات آن [[اختلاف]] هست<ref>نک: نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها، ص۴۱۱، شم‍ ۱۰۱.</ref> به غارت کاروان عامل [[خسرو انوشیروان]] بر [[یمن]] از سوی [[تمیمیان]]، که حامل اموالی [[ارزشمند]] از این ناحیه برای [[پادشاه ایران]] بود، مربوط می‌شود که در سطور فوق تحت عنوان [[نبرد]] صَفْقه ([[یوم]] المُشُقّر) بدان پرداخته شده است.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۱۶۹- ۱۷۰؛ نیز نک: ابوالفرج، الاغانی، ج۱۸، ص۳۱۸- ۳۲۲؛ محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران، ج۱، ص۲۱۷- ۲۱۸؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>
از جملۀ [[اخبار]] تمیمی‌های [[بحرین]] که در جزئیات آن [[اختلاف]] هست<ref>نک: نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها، ص۴۱۱، شم‍ ۱۰۱.</ref> به غارت کاروان عامل [[خسرو انوشیروان]] بر [[یمن]] از سوی [[تمیمیان]]، که حامل اموالی [[ارزشمند]] از این ناحیه برای [[پادشاه ایران]] بود، مربوط می‌شود که در سطور فوق تحت عنوان [[نبرد]] صَفْقه ([[یوم]] المُشُقّر) بدان پرداخته شده است.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۱۶۹- ۱۷۰؛ نیز نک: ابوالفرج، الاغانی، ج۱۸، ص۳۱۸- ۳۲۲؛ محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران، ج۱، ص۲۱۷- ۲۱۸؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
برخی از تیره‌های بنی‌تمیم در مناسک حج به [[آیین]] حُمس پایبند بودند<ref>الحیالی، قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref> و در [[حج]] خود، تنها در لباس‏‌های نو یا [[لباس]] [[مردم]] [[مکه]] به [[طواف]] می‌‏پرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباس‌‏هایی که [[معصیت]] در آنها انجام گرفته، به جا آورند. اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف می‌‏کردند و اگر کسی با لباس‏‌های خود طواف می‏‌کرد، پس از طواف لباس‏‌ها را دور می‌انداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمی‌برد.<ref>الفأسی، شفاء الغرام، ج‏۲، ص۸۷-۸۸؛ [[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[بنی تمیم (مقاله)|مقاله «بنی تمیم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴]]، ص۳۱۶-۳۲۱.</ref>  
برخی از تیره‌های بنی‌تمیم در مناسک حج به [[آیین]] حُمس پایبند بودند<ref>الحیالی، قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref> و در [[حج]] خود، تنها در لباس‏‌های نو یا [[لباس]] [[مردم]] [[مکه]] به [[طواف]] می‌‏پرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباس‌‏هایی که [[معصیت]] در آنها انجام گرفته، به جا آورند. اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف می‌‏کردند و اگر کسی با لباس‏‌های خود طواف می‏‌کرد، پس از طواف لباس‏‌ها را دور می‌انداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمی‌برد.<ref>الفأسی، شفاء الغرام، ج‏۲، ص۸۷-۸۸؛ [[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[بنی تمیم (مقاله)|مقاله «بنی تمیم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴]]، ص۳۱۶-۳۲۱.</ref>  


[[فرزندان]] [[تمیم]]، گاه بنا بر [[عادت]] برخی [[اعراب]]، [[دست]] به غارت‌هایی هم می‌‌زدند. چندان که غارت‌هایی را در دوران [[جاهلی]] به ایشان نسبت داده‌اند که [[غارت]] کالای [[تجاری]] [[ایران]] از آن جمله است. این اتفاق به [[نبرد]] [[یوم]] الصفقه انجامید و در طی آن [[حاکم]] دست نشانده کسرای ایران، سران [[تمیم]] را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به [[قتل]] رساند. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج‏۱۲، ص۲۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج‏۱، ص۶۲۱.</ref> این ویژگی تمیم را می‌توان در رویداد عام الغدر نیز یافت. ۱۵۰ سال [[پیش از بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، دو تن از بنی‌یربوع که به حج می‌رفتند، به غارت و قتل فرستاده یکی از [[پادشاهان]] [[حمیری]] که پرده‌ای را برای [[هدیه]] به [[کعبه]] فرستاده بود، کنار انصاب [[حرم]] دست زدند. پس از بازگو کردن این رویداد برای دیگران در ایام [[منا]] که بر پایه رسم [[جاهلی]]، [[قبایل عرب]] مفاخرشان را بازگو می‌کردند، [[مردم عرب]] بر [[یربوع]]، [[قبیله]] آنها، شوریدند و اموالشان را [[غارت]] کردند. به این مناسبت، این سال "[[غدر]]" نام گرفت و پس از [[تاریخ]] [[وفات]] کعب بن لوی، به عنوان مبدا تاریخ [[عرب]] تا پیش از [[عام الفیل]] خوانده شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۷؛ ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه، ص۴۰.</ref>
[[فرزندان]] [[تمیم]]، گاه بنا بر [[عادت]] برخی [[اعراب]]، دست به غارت‌هایی هم می‌‌زدند. چندان که غارت‌هایی را در دوران [[جاهلی]] به ایشان نسبت داده‌اند که [[غارت]] کالای [[تجاری]] [[ایران]] از آن جمله است. این اتفاق به [[نبرد]] [[یوم]] الصفقه انجامید و در طی آن [[حاکم]] دست نشانده کسرای ایران، سران [[تمیم]] را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به [[قتل]] رساند. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج‏۱۲، ص۲۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج‏۱، ص۶۲۱.</ref> این ویژگی تمیم را می‌توان در رویداد عام الغدر نیز یافت. ۱۵۰ سال [[پیش از بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، دو تن از بنی‌یربوع که به حج می‌رفتند، به غارت و قتل فرستاده یکی از [[پادشاهان]] [[حمیری]] که پرده‌ای را برای [[هدیه]] به [[کعبه]] فرستاده بود، کنار انصاب [[حرم]] دست زدند. پس از بازگو کردن این رویداد برای دیگران در ایام [[منا]] که بر پایه رسم [[جاهلی]]، [[قبایل عرب]] مفاخرشان را بازگو می‌کردند، [[مردم عرب]] بر [[یربوع]]، [[قبیله]] آنها، شوریدند و اموالشان را [[غارت]] کردند. به این مناسبت، این سال "[[غدر]]" نام گرفت و پس از [[تاریخ]] [[وفات]] کعب بن لوی، به عنوان مبدا تاریخ [[عرب]] تا پیش از [[عام الفیل]] خوانده شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۷؛ ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه، ص۴۰.</ref>


=== دوران [[اسلامی]] ===
=== دوران [[اسلامی]] ===
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
با آغاز [[خلافت امام علی]] {{ع}}، برخی از [[رجال]] [[طوایف]] گوناگون از جمله [[یعلی بن امیه تمیمی]] پیرامون [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] گرد آمدند و با حرکت به سوی [[بصره]]، رخداد [[عظیم]] [[جمل]] را رقم زدند. در این [[زمان]]، [[یعلی بن امیه]] که در دوران [[خلافت عمر بن خطاب]] [[کارگزار]] [[خلیفه]] در [[صنعا]] بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص۱۵۷.</ref> و بر این [[منصب]] تا پایان [[خلافت عثمان]] باقی مانده بود، <ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> پس از [[عزل]] از منصب خویش توسط [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، با [[غارت]] [[اموال]] [[بیت المال]]، به [[مکه]] گریخت. وی با تحریک و [[تحریض]] معاندین، بخشی از هزینه رورویایی با [[امام علی]] {{ع}} را با اموالی که از بیت المال [[یمن]] [[سرقت]] کرده بود، تأمین کرد. با آغاز [[نبرد جمل]]، گروه‌هایی از [[بنی تمیم]] از جمله بسیاری از تیره بنی‌حنظله به تحریک طلحه و زبیر به [[ناکثین]] پیوستند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> این در حالی است که بر پایه برخی گزارشات، [[مردمان]] بنی‌یربوع همگی بر [[طاعت]] علی {{ع}} [[وفادار]] ماندند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> برخی از تمیمی‌ها هم همراه با [[قبایل]] «کنانه»، «اسد»، «رباب» و «مزینه»، با [[سروری]] [[معقل بن یسار ریاحی]] در [[ذی قار]] خود را به [[سپاه]] [[حضرت]] رساندند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> که بنا بر نقل برخی منابع، ۵۰۰ تن از آنان در این [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۳۹.</ref> بخش بزرگتری از [[تمیم]] نیز، به سرکردگی [[احنف بن قیس]] بزرگ تمیم [[بصره]] و [[عمران بن حُصین]]، از معرکه کناره گرفته، [[انزوا]] پیشه کردند.<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۱۵۸، ۲۰۷-۲۰۸، ۲۲۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۸ـ۲۳۹.</ref>
با آغاز [[خلافت امام علی]] {{ع}}، برخی از [[رجال]] [[طوایف]] گوناگون از جمله [[یعلی بن امیه تمیمی]] پیرامون [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] گرد آمدند و با حرکت به سوی [[بصره]]، رخداد [[عظیم]] [[جمل]] را رقم زدند. در این [[زمان]]، [[یعلی بن امیه]] که در دوران [[خلافت عمر بن خطاب]] [[کارگزار]] [[خلیفه]] در [[صنعا]] بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص۱۵۷.</ref> و بر این [[منصب]] تا پایان [[خلافت عثمان]] باقی مانده بود، <ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> پس از [[عزل]] از منصب خویش توسط [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، با [[غارت]] [[اموال]] [[بیت المال]]، به [[مکه]] گریخت. وی با تحریک و [[تحریض]] معاندین، بخشی از هزینه رورویایی با [[امام علی]] {{ع}} را با اموالی که از بیت المال [[یمن]] [[سرقت]] کرده بود، تأمین کرد. با آغاز [[نبرد جمل]]، گروه‌هایی از [[بنی تمیم]] از جمله بسیاری از تیره بنی‌حنظله به تحریک طلحه و زبیر به [[ناکثین]] پیوستند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> این در حالی است که بر پایه برخی گزارشات، [[مردمان]] بنی‌یربوع همگی بر [[طاعت]] علی {{ع}} [[وفادار]] ماندند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> برخی از تمیمی‌ها هم همراه با [[قبایل]] «کنانه»، «اسد»، «رباب» و «مزینه»، با [[سروری]] [[معقل بن یسار ریاحی]] در [[ذی قار]] خود را به [[سپاه]] [[حضرت]] رساندند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> که بنا بر نقل برخی منابع، ۵۰۰ تن از آنان در این [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۳۹.</ref> بخش بزرگتری از [[تمیم]] نیز، به سرکردگی [[احنف بن قیس]] بزرگ تمیم [[بصره]] و [[عمران بن حُصین]]، از معرکه کناره گرفته، [[انزوا]] پیشه کردند.<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۱۵۸، ۲۰۷-۲۰۸، ۲۲۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۸ـ۲۳۹.</ref>


پس از پایان یافتن [[فتنه]] [[جمل]]، برخی از [[تمیمیان]] به [[سجستان]] و زرنج رفتند و در آن مناطق به [[غارتگری]] پرداختند تا اینکه [[عبدالله بن عباس]] با فرستادن سپاهی<ref>نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> به [[فرماندهی]] [[ربعی بن کاس عنبری]] آنان را [[سرکوب]] کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۶۴.</ref>
پس از پایان یافتن [[فتنه]] [[جمل]]، برخی از [[تمیمیان]] به [[سجستان]] و زرنج رفتند و در آن مناطق به [[غارتگری]] پرداختند تا اینکه [[عبدالله بن عباس]] با فرستادن سپاهی<ref>نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: [[عمر رضا کحاله]]، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> به [[فرماندهی]] [[ربعی بن کاس عنبری]] آنان را [[سرکوب]] کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۶۴.</ref>


تمیمیان در [[جنگ صفین]] نیز حضوری چشمگیر داشتند. در این [[جنگ]] غالب تمیمی‌ها حتی کسانی چون [[احنف بن قیس]]، که در جمل از جنگ کناره گرفته بود؛ در صفوف [[سپاهیان]] [[امام علی]] {{ع}} حاضر شدند و با [[معاویه]] و یارانش به [[نبرد]] پرداختند.<ref>نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۴ـ۲۶، ۲۰۵، ۲۶۴ـ۲۶۵،۳۱۰، ۳۸۷؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>
تمیمیان در [[جنگ صفین]] نیز حضوری چشمگیر داشتند. در این [[جنگ]] غالب تمیمی‌ها حتی کسانی چون [[احنف بن قیس]]، که در جمل از جنگ کناره گرفته بود؛ در صفوف [[سپاهیان]] [[امام علی]] {{ع}} حاضر شدند و با [[معاویه]] و یارانش به [[نبرد]] پرداختند.<ref>نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۴ـ۲۶، ۲۰۵، ۲۶۴ـ۲۶۵،۳۱۰، ۳۸۷؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
،<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین {{ع}}، ص۲۱۳؛ محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۶۴. برخی او را حجاج بن زید گفته‌اند. ر. ک. شمس الدین، انصار الحسین، ص۸۲.</ref> همراه با [[فرمانده]] بزرگ خود [[حرّ بن یزید ریاحی یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۲۲، ۴۳۰، ۴۵۳، ۴۶۸.</ref> در زمره [[یاران امام حسین]] {{ع}} قرار گرفتند و عنوان [[افتخار]] آفرین "[[شهید]] [[کربلا]]" را به خود اختصاص دادند. در مقابل، بسیاری از [[تمیمیان]] نیز با پیوستن به [[سپاهیان عمر بن سعد]]، در برابر [[امام]] {{ع}} و یارانش صف کشیدند و کسانی چون [[بُدَیل بن صُریم]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۹–۴۴۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴،صص۷۰-۷۱.</ref> [[مهاجر بن اوس تمیمی]]،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۴۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین {{ع}}، ج۲، ص۲۰.</ref> [[بکیر بن حی تمیمی]]  
،<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین {{ع}}، ص۲۱۳؛ محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۶۴. برخی او را حجاج بن زید گفته‌اند. ر. ک. شمس الدین، انصار الحسین، ص۸۲.</ref> همراه با [[فرمانده]] بزرگ خود [[حرّ بن یزید ریاحی یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۲۲، ۴۳۰، ۴۵۳، ۴۶۸.</ref> در زمره [[یاران امام حسین]] {{ع}} قرار گرفتند و عنوان [[افتخار]] آفرین "[[شهید]] [[کربلا]]" را به خود اختصاص دادند. در مقابل، بسیاری از [[تمیمیان]] نیز با پیوستن به [[سپاهیان عمر بن سعد]]، در برابر [[امام]] {{ع}} و یارانش صف کشیدند و کسانی چون [[بُدَیل بن صُریم]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۹–۴۴۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴،صص۷۰-۷۱.</ref> [[مهاجر بن اوس تمیمی]]،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۴۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین {{ع}}، ج۲، ص۲۰.</ref> [[بکیر بن حی تمیمی]]  
،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۳۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۸. </ref> [[یزید بن سفیان]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۴- ۴۳۵؛ خوارزمی، مقتل الحسین {{ع}}، ج۲،صص۱۰-۱۱.</ref> [[زرعة بن شریک تمیمی]]،<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۱؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳ و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۱۸؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۲.</ref> [[عمر طهوی]]  
،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۳۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۸. </ref> [[یزید بن سفیان]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۴- ۴۳۵؛ خوارزمی، مقتل الحسین {{ع}}، ج۲،صص۱۰-۱۱.</ref> [[زرعة بن شریک تمیمی]]،<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۱؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳ و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۱۸؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۲.</ref> [[عمر طهوی]]  
،<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref> [[جویریة بن بدر]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۹۳.</ref> و [[حصین بن نمیر تمیمی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۹۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۷۶. </ref> و... [[دست]] خود را به [[خون]] [[ابا عبدالله الحسین]] {{ع}} و یارانش [[آلوده]] ساختند.
،<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref> [[جویریة بن بدر]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۹۳.</ref> و [[حصین بن نمیر تمیمی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۹۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۷۶. </ref> و... دست خود را به [[خون]] [[ابا عبدالله الحسین]] {{ع}} و یارانش [[آلوده]] ساختند.


[[میزان]] حضور گسترده [[تمیمیان]] در [[کربلا]] از سهمیه اختصاص یافته به آنان از [[سرهای شهدای کربلا]] به روشنی پیداست؛ چراکه آنها به [[پاس]] حضور پُر رنگ شان در [[سپاه عمر بن سعد]]، حمل هفده سر از سرهای شهدای کربلا را به [[کوفه]] جهت عرض پیشکش به [[عبیدالله بن زیاد]] عهده‌دار شدند <ref>احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ۴۶۸.</ref> که با مقایسه کردن این سهم با سهمیه‌های در نظر گرفته شده برای دیگر [[قبایل]] حاضر در این واقعه، می‌‌توان به حضور گسترده آنان در صحنه کربلا عدد بزرگی است.
[[میزان]] حضور گسترده [[تمیمیان]] در [[کربلا]] از سهمیه اختصاص یافته به آنان از [[سرهای شهدای کربلا]] به روشنی پیداست؛ چراکه آنها به [[پاس]] حضور پُر رنگ شان در [[سپاه عمر بن سعد]]، حمل هفده سر از سرهای شهدای کربلا را به [[کوفه]] جهت عرض پیشکش به [[عبیدالله بن زیاد]] عهده‌دار شدند <ref>احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ۴۶۸.</ref> که با مقایسه کردن این سهم با سهمیه‌های در نظر گرفته شده برای دیگر [[قبایل]] حاضر در این واقعه، می‌‌توان به حضور گسترده آنان در صحنه کربلا عدد بزرگی است.
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
باید این نکته را نیز در نظر داشت که پس از ساکن شدن [[قبایل]] بزرگی همچون [[ازد]] در شهرهایی چون کوفه و بصره، [[تعصبات]] شهری تا حدی جای تعصبات قبیلگی را گرفت، چنان‌که [[احنف بن قیس]] بزرگ [[تمیمیان]] بصره در [[منازعه]] اَزْد و [[تمیم]] در بصره به [[صراحت]] اَزْد بصره را از تمیم کوفه و اَزْد کوفه را از تمیم [[شام]] والاتر برشمرد<ref>جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص۱۳۵.</ref> و در برخی رویدادها، افراد یک [[قبیله]] در دو [[شهر کوفه]] و بصره در برابر هم ایستادند، چنان‌که در جریان [[پیکار]] [[جمل]] در دورۀ [[خلافت امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} دسته‌ای از تمیم کوفه در [[سپاه]] آن [[حضرت]] بودند و شماری در سپاه [[مخالفان]] و بخش بزرگ‌تری نیز با [[رأی]] احنف بن قیس که اینک بزرگ تمیم بصره شمرده می‌شد، قصد کردند که از [[نبرد]] کناره گیرند.<ref>مفید، الجمل، ص۲۹۵-۲۹۶، ۳۲۱، ۳۲۴، ۳۵۲- ۳۵۳.</ref> شماری از تمیمی‌ها نیز با [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] که در شمار [[یاران امام علی]] {{ع}} بود، در [[نبرد جمل]] و [[صفین]] حضور یافتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة الصفین، ۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>  
باید این نکته را نیز در نظر داشت که پس از ساکن شدن [[قبایل]] بزرگی همچون [[ازد]] در شهرهایی چون کوفه و بصره، [[تعصبات]] شهری تا حدی جای تعصبات قبیلگی را گرفت، چنان‌که [[احنف بن قیس]] بزرگ [[تمیمیان]] بصره در [[منازعه]] اَزْد و [[تمیم]] در بصره به [[صراحت]] اَزْد بصره را از تمیم کوفه و اَزْد کوفه را از تمیم [[شام]] والاتر برشمرد<ref>جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص۱۳۵.</ref> و در برخی رویدادها، افراد یک [[قبیله]] در دو [[شهر کوفه]] و بصره در برابر هم ایستادند، چنان‌که در جریان [[پیکار]] [[جمل]] در دورۀ [[خلافت امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} دسته‌ای از تمیم کوفه در [[سپاه]] آن [[حضرت]] بودند و شماری در سپاه [[مخالفان]] و بخش بزرگ‌تری نیز با [[رأی]] احنف بن قیس که اینک بزرگ تمیم بصره شمرده می‌شد، قصد کردند که از [[نبرد]] کناره گیرند.<ref>مفید، الجمل، ص۲۹۵-۲۹۶، ۳۲۱، ۳۲۴، ۳۵۲- ۳۵۳.</ref> شماری از تمیمی‌ها نیز با [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] که در شمار [[یاران امام علی]] {{ع}} بود، در [[نبرد جمل]] و [[صفین]] حضور یافتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة الصفین، ۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>  


از آنجا که تمیمی‌ها با [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]] در [[فتوحات]] [[خراسان]] نقشی گسترده داشتند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷، ۳۴۰؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۰۷ و ۴۱۵.</ref> و این منطقه از لحاظ [[اداری]] تابع [[بصره]] بود، [[منازعات]] قبیله‌ای میان [[ازد]] و [[تمیم]] به خراسان نیز راه یافت و به [[نبرد]] میان مُضَر (تمیم و قیس) و [[یمن]] (ازد و [[ربیعه]]) تبدیل شد. [[اعراب]] [[مضر]] در خراسان که بیشترشان را [[بنی تمیم]]، به‌ویژه بنوالهُجَیم، بنوالعنبر و بنومازن تشکیل می‌‌دادند از [[اکثریت]] برخوردار بودند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۱۵۷.</ref> و در دوره [[اموی]] در خراسان بسیار فعال بودند؛ چندان که حضورشان در بسیاری از درگیری‌های داخلی در خراسان و نیز در جنگ‌های [[مسلمانان]] با [[اقوام]] ترک در ماوراءالنهر [[حس]] می‌‌شد.<ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۳۰ـ۳۲، ۵۸، ۷۵ـ۷۷، ۸۳، ۱۰۵، ۱۱۵، ۱۲۲ـ۱۲۳، ۱۷۵، ۱۸۲، ۲۲۹؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> این [[نزاع‌ها]] که نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد در گرفت، از اواخر دورۀ [[معاویه]] تا پایان دورۀ اموی با شدت تمام در مناطق خراسان ادامه یافت. به نظر می‌‌رسد اقدامات برخی از عمال [[حکومتی]] از جمله [[زیاد بن ابیه]] [[والی]] [[عراق]] در دورۀ معاویه، در انتقال بسیاری از جنگجویان تمیمی بصره که احتمالاً برای دور کردن عناصر [[نزاع]] از این [[شهر]] صورت گرفت،<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۳۲.</ref> در شعله ور‌تر شدن [[آتش]] این منازعات بی‌تأثیر نبوده است.<ref>به‌ویژه که در این زمان، بصره در خطر هجوم خوارج قرار داشت و بیشتر رؤسای ایشان از تیره‌های گوناگون تمیم بودند. (صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۶- ۴۷).</ref>
از آنجا که تمیمی‌ها با [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]] در [[فتوحات]] [[خراسان]] نقشی گسترده داشتند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷، ۳۴۰؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۰۷ و ۴۱۵.</ref> و این منطقه از لحاظ [[اداری]] تابع [[بصره]] بود، [[منازعات]] قبیله‌ای میان [[ازد]] و [[تمیم]] به خراسان نیز راه یافت و به [[نبرد]] میان مُضَر (تمیم و قیس) و [[یمن]] (ازد و [[ربیعه]]) تبدیل شد. [[اعراب]] [[مضر]] در خراسان که بیشترشان را [[بنی تمیم]]، به‌ویژه بنوالهُجَیم، بنوالعنبر و بنومازن تشکیل می‌‌دادند از [[اکثریت]] برخوردار بودند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۱۵۷.</ref> و در دوره [[اموی]] در خراسان بسیار فعال بودند؛ چندان که حضورشان در بسیاری از درگیری‌های داخلی در خراسان و نیز در جنگ‌های [[مسلمانان]] با [[اقوام]] ترک در ماوراءالنهر [[حس]] می‌‌شد.<ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۳۰ـ۳۲، ۵۸، ۷۵ـ۷۷، ۸۳، ۱۰۵، ۱۱۵، ۱۲۲ـ۱۲۳، ۱۷۵، ۱۸۲، ۲۲۹؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> این [[نزاع‌ها]] که نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد در گرفت، از اواخر دورۀ [[معاویه]] تا پایان دورۀ اموی با شدت تمام در مناطق خراسان ادامه یافت. به نظر می‌‌رسد اقدامات برخی از عمال [[حکومتی]] از جمله [[زیاد بن ابیه]] [[والی عراق]] در دورۀ معاویه، در انتقال بسیاری از جنگجویان تمیمی بصره که احتمالاً برای دور کردن عناصر [[نزاع]] از این [[شهر]] صورت گرفت،<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۳۲.</ref> در شعله ور‌تر شدن [[آتش]] این منازعات بی‌تأثیر نبوده است.<ref>به‌ویژه که در این زمان، بصره در خطر هجوم خوارج قرار داشت و بیشتر رؤسای ایشان از تیره‌های گوناگون تمیم بودند. (صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۶- ۴۷).</ref>
   
   
درگیری‌های داخلی خراسان [[مشکلات]] فراوانی برای [[حکومت]] مرکزی ایجاد می‌‌کرد و جانبداری [[والی خراسان]] از یکی از طرفین، [[والی]] و گاه خود [[خلیفه]] را نیز وارد درگیری می‌‌کرد. جنگ‌های [[عبداللّه بن خازم]] با [[بنی تمیم]] در سالهای ۶۶ و ۷۲ [[هجری]] و نیز [[اقدام]] [[عبدالملک مروان]] در [[عزل]] [[بُکیر بن وِشاح]] (وسّاج) -والی خراسان- در [[سال ۷۴ هجری]] به منظور پایان دادن به این [[جنگ داخلی]]،<ref>در سال ۶۴ یا ۶۵ هجری، عبدالله بن خازم، با یاری تمیمی‌ها در جنگ با بکر بن وائل، بر خراسان سلطه یافت (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۵۰- ۵۵۱؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۳۲- ۳۳۳)، اما اتحاد او با تمیمی‌ها دیری نپایید؛ زیرا که آنان پسر ابن خازم را بدان سبب که وی تمیمیان را احتمالاً از بیم بروز فتنه، از ورود به هرات منع کرده بود، با وضعی حقارت‌بار کشتند و بر جنگ با او گرد آمدند و اگرچه ابن‌خازم در اثنای یکی از جنگ‌ها که دو سال ادامه یافت، زخمی شد، سرانجام صلح کردند (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۲۳- ۶۲۴، و ج۶، ص۷۷). اما چون عبدالملک بن مروان، بکیر بن وشاح از تیرۀ بنی‌عوف ابن سعدِ تمیم را که از جانب ابن خازم حکومت مرو داشت، بر خراسان گماشت، بار دیگر میان ابن خازم و تمیم جنگ پیش آمد و سرانجام در ۷۲ هجری در نزدیکی مرو به دست یک تمیمی کشته شد و جنازۀ او دستخوش اهانت تمیمیان گردید. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۶-۱۷۷). گفتنی است که بخش دیگری از تمیمی‌ها از مدتی پیش به‌سرکردگی بحیر بن ورقاء صریمی سر به شورش برداشته بودند که ابن خازم پیش از مخالفت با عبدالملک، با ایشان در نبرد بود و با پیروزی بکیر بن وشاح، بحیر به زندان افتاد. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۷)</ref> چگونگی درگیری حکومتیان را در این [[منازعات]]، به خوبی نشان می‌‌دهد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۶، ص۱۹۹ـ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۲۵۴، ۳۴۵، ۳۶۷ـ ۳۶۸.</ref> در دورۀ [[حکمرانی]] [[قتیبة بن مسلم]] بر [[خراسان]]، [[اشتغال]] [[قبایل عرب]] و به‌ویژه [[تمیم]] به [[فتوحات]] در نواحی خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، تا حدودی نزاع‌های قبیلگی را فرو نشاند، اما با تیره شدن [[روابط]] قتیبه با تمیم، [[وکیع بن حسان بن ابی الاسود تمیمی]] -بزرگ تمیمی‌های خراسان- سر به [[شورش]] برداشت و در [[جنگی]] که درگرفت، قتیبه در سال ۹۶هجری (۷۱۵ میلادی) کشته شد و [[ولایت خراسان]] به طور موقت به وکیع رسید.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> با [[عزل]] وکیع به دست [[سلیمان بن عبدالملک]] و [[ولایت]] [[یزید بن مهلب]] که [[نسب]] [[ازدی]] داشت، بار دیگر [[روزگار]] [[تمیم]] تیره شد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۵۲۳؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۴.</ref> از این [[زمان]] وضعیت تمیم تا حدود بسیاری به عزل و [[نصب والیان]] [[عراق]] و خراسان که گاه [[یمانی]] و گاه قیسی و در مواردی از [[قبایل]] کم‌اهمیت بودند، بستگی داشت. در این زمان [[حارث بن سُریج تمیمی]] توانست با [[سرپیچی]] از [[بیعت]] [[هشام بن عبدالملک]] بسیاری از [[ایرانیان]] و [[اعراب]] به‌ویژه تمیمی‌ها را به [[سال ۱۱۶ هجری]] با [[شعار]] [[پایبندی]] به کتاب و [[سنّت]] و بیعت با «الرضّا» (من [[آل محمد]]) گرد خویش فراهم آورد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۹۴ـ۹۵، ۲۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص‌۱۸۳-۱۸۴.</ref> اما خیزش او دوام چندانی نداشت و وی پس از سال‌ها [[جنگ]] و [[گریز]]، سرانجام در [[سال ۱۲۸ هجری]] در [[مرو]] از [[ازد]] و حُلَفایش [[شکست]] خورد و با کشته شدنش، [[قیام]] او به خاموشی‌ گرایید. <ref>نک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۴۲-۳۴۷؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، حارث بن سریج.</ref> خیزش حارث بن سریج [[تفرقه]] و پراکندگی میان تمیمی‌ها را دو چندان کرد و موجبات [[چیرگی]] [[یمانی‌ها]] را بر [[خراسان]] فراهم آورد.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۸۵؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> حضور بسیار گسترده [[تمیمیان]] در خراسان، سبب شرکت فعال آنان به‌ویژه در ناحیۀ [[مرو]] که شمار تمیمیان در آنجا بیشتر بود در [[دعوت]] [[عباسیان]] شد،<ref>مثلاً نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۳۱۱.</ref> چنانکه [[پنج تن]] از نقیبان [[دوازده گانه]] عباسیان در خراسان از [[بنی تمیم]] بودند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۷۹-۳۸۰؛ نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۲۱۵- ۲۱۸، ۲۲۱،۳۱۱.</ref>
درگیری‌های داخلی خراسان [[مشکلات]] فراوانی برای [[حکومت]] مرکزی ایجاد می‌‌کرد و جانبداری [[والی خراسان]] از یکی از طرفین، [[والی]] و گاه خود [[خلیفه]] را نیز وارد درگیری می‌‌کرد. جنگ‌های [[عبداللّه بن خازم]] با [[بنی تمیم]] در سالهای ۶۶ و ۷۲ [[هجری]] و نیز [[اقدام]] [[عبدالملک مروان]] در [[عزل]] [[بُکیر بن وِشاح]] (وسّاج) -والی خراسان- در [[سال ۷۴ هجری]] به منظور پایان دادن به این [[جنگ داخلی]]،<ref>در سال ۶۴ یا ۶۵ هجری، عبدالله بن خازم، با یاری تمیمی‌ها در جنگ با بکر بن وائل، بر خراسان سلطه یافت (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۵۰- ۵۵۱؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۳۲- ۳۳۳)، اما اتحاد او با تمیمی‌ها دیری نپایید؛ زیرا که آنان پسر ابن خازم را بدان سبب که وی تمیمیان را احتمالاً از بیم بروز فتنه، از ورود به هرات منع کرده بود، با وضعی حقارت‌بار کشتند و بر جنگ با او گرد آمدند و اگرچه ابن‌خازم در اثنای یکی از جنگ‌ها که دو سال ادامه یافت، زخمی شد، سرانجام صلح کردند (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۲۳- ۶۲۴، و ج۶، ص۷۷). اما چون عبدالملک بن مروان، بکیر بن وشاح از تیرۀ بنی‌عوف ابن سعدِ تمیم را که از جانب ابن خازم حکومت مرو داشت، بر خراسان گماشت، بار دیگر میان ابن خازم و تمیم جنگ پیش آمد و سرانجام در ۷۲ هجری در نزدیکی مرو به دست یک تمیمی کشته شد و جنازۀ او دستخوش اهانت تمیمیان گردید. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۶-۱۷۷). گفتنی است که بخش دیگری از تمیمی‌ها از مدتی پیش به‌سرکردگی بحیر بن ورقاء صریمی سر به شورش برداشته بودند که ابن خازم پیش از مخالفت با عبدالملک، با ایشان در نبرد بود و با پیروزی بکیر بن وشاح، بحیر به زندان افتاد. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۷)</ref> چگونگی درگیری حکومتیان را در این [[منازعات]]، به خوبی نشان می‌‌دهد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۶، ص۱۹۹ـ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۲۵۴، ۳۴۵، ۳۶۷ـ ۳۶۸.</ref> در دورۀ [[حکمرانی]] [[قتیبة بن مسلم]] بر [[خراسان]]، [[اشتغال]] [[قبایل عرب]] و به‌ویژه [[تمیم]] به [[فتوحات]] در نواحی خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، تا حدودی نزاع‌های قبیلگی را فرو نشاند، اما با تیره شدن [[روابط]] قتیبه با تمیم، [[وکیع بن حسان بن ابی الاسود تمیمی]] -بزرگ تمیمی‌های خراسان- سر به [[شورش]] برداشت و در [[جنگی]] که درگرفت، قتیبه در سال ۹۶هجری (۷۱۵ میلادی) کشته شد و [[ولایت خراسان]] به طور موقت به وکیع رسید.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> با [[عزل]] وکیع به دست [[سلیمان بن عبدالملک]] و [[ولایت]] [[یزید بن مهلب]] که [[نسب]] [[ازدی]] داشت، بار دیگر [[روزگار]] [[تمیم]] تیره شد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۵۲۳؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۴.</ref> از این [[زمان]] وضعیت تمیم تا حدود بسیاری به عزل و [[نصب والیان]] [[عراق]] و خراسان که گاه [[یمانی]] و گاه قیسی و در مواردی از [[قبایل]] کم‌اهمیت بودند، بستگی داشت. در این زمان [[حارث بن سُریج تمیمی]] توانست با [[سرپیچی]] از [[بیعت]] [[هشام بن عبدالملک]] بسیاری از [[ایرانیان]] و [[اعراب]] به‌ویژه تمیمی‌ها را به [[سال ۱۱۶ هجری]] با [[شعار]] [[پایبندی]] به کتاب و [[سنّت]] و بیعت با «الرضّا» (من [[آل محمد]]) گرد خویش فراهم آورد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۹۴ـ۹۵، ۲۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص‌۱۸۳-۱۸۴.</ref> اما خیزش او دوام چندانی نداشت و وی پس از سال‌ها [[جنگ]] و [[گریز]]، سرانجام در [[سال ۱۲۸ هجری]] در [[مرو]] از [[ازد]] و حُلَفایش [[شکست]] خورد و با کشته شدنش، [[قیام]] او به خاموشی‌ گرایید. <ref>نک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۴۲-۳۴۷؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، حارث بن سریج.</ref> خیزش حارث بن سریج [[تفرقه]] و پراکندگی میان تمیمی‌ها را دو چندان کرد و موجبات [[چیرگی]] [[یمانی‌ها]] را بر [[خراسان]] فراهم آورد.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۸۵؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> حضور بسیار گسترده [[تمیمیان]] در خراسان، سبب شرکت فعال آنان به‌ویژه در ناحیۀ [[مرو]] که شمار تمیمیان در آنجا بیشتر بود در [[دعوت]] [[عباسیان]] شد،<ref>مثلاً نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۳۱۱.</ref> چنانکه [[پنج تن]] از نقیبان [[دوازده گانه]] عباسیان در خراسان از [[بنی تمیم]] بودند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۷۹-۳۸۰؛ نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۲۱۵- ۲۱۸، ۲۲۱،۳۱۱.</ref>
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:


ضمن این که مشهورترین چهره این [[قبیله]] در [[جود]] و [[سخاوت]]، [[هذلول بن کعب عنبری]] است که در جود و [[سخا]] با حاتم طایی مقایسه ‌شده است. <ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۴۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از [[تمیمیان]] به [[مذهب خوارج]]، از [[عبداللّه بن اباض]] که اباضی‌ها به او منسوب‌اند، [[عبداللّه بن صَفّار]] که صُفری‌ها بدو منتسب شده‌اند و بُرَک یا [[بَرْک بن عبداللّه]]، ضارب [[معاویه]] در شب نوزدهم [[ماه رمضان]] [[سال ۴۰ هجری]]<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵.</ref> به عنوان چهره‌های [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است. از [[دانشمندان]] متأخرتر تمیم نیز می‌توان به اسامی [[نعمان بن محمد]] معروف به [[قاضی]] نعمان از فقهای [[اسماعیلی مذهب]]، [[ابن قلانسی]] [[تاریخ]] نگار و صاحب اثر "ذیل تاریخ [[دمشق]]"، [[عبدالکریم سمعانی]] مشهور به [[محدّث]] [[مشرق]] و صاحب کتاب "الانساب"، [[احمد بن یحیی ضبی]] [[مورخ]] شهیر اندلسی و صاحب کتاب "[[بغیة الملتمس فی تاریخ رجال اهل الاندلس]]"<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲.</ref> و... اشاره کرد.<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از [[محمد بن تمیم نهشلی]] از [[اصحاب امام کاظم]] {{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۶۵؛ ابن داوود حلی، رجال ابن‌داوود، ص۱۶۶.</ref> [[هیثم بن عروه کوفی]] از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}}، <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۳۷.</ref> [[غیاث بن ابراهیم]] از اصحاب [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] {{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۰۵.</ref> [[دارم بن قبیصه دارمی]]<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۶۲.</ref> و [[عمرو بن مسلم]] و [[ابونجران]] از [[یاران امام کاظم]] {{ع}} و پسرش [[عبدالرحمن بن ابی‌نجران]] از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}} <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۳۵.</ref> هم، به عنوان بخشی از چهره‌های ممتاز [[شیعی]] این [[قبیله]] نام برده شده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵، ۶۵،۸۰</ref> ضمن این که از ذکر نام چهره شیعی مشهور [[تمیم]] یعنی [[اصبغ بن نباته حنظلی]]<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۶۹.</ref> از [[یاران]] ویژه [[امام علی]] {{ع}} و از [[راویان]] بنام [[حدیث]] ایشان <ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۵۷.</ref> نیز نباید [[غفلت]] کرد.
ضمن این که مشهورترین چهره این [[قبیله]] در [[جود]] و [[سخاوت]]، [[هذلول بن کعب عنبری]] است که در جود و [[سخا]] با حاتم طایی مقایسه ‌شده است. <ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۴۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از [[تمیمیان]] به [[مذهب خوارج]]، از [[عبداللّه بن اباض]] که اباضی‌ها به او منسوب‌اند، [[عبداللّه بن صَفّار]] که صُفری‌ها بدو منتسب شده‌اند و بُرَک یا [[بَرْک بن عبداللّه]]، ضارب [[معاویه]] در شب نوزدهم [[ماه رمضان]] [[سال ۴۰ هجری]]<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵.</ref> به عنوان چهره‌های [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است. از [[دانشمندان]] متأخرتر تمیم نیز می‌توان به اسامی [[نعمان بن محمد]] معروف به [[قاضی]] نعمان از فقهای [[اسماعیلی مذهب]]، [[ابن قلانسی]] [[تاریخ]] نگار و صاحب اثر "ذیل تاریخ [[دمشق]]"، [[عبدالکریم سمعانی]] مشهور به [[محدّث]] [[مشرق]] و صاحب کتاب "الانساب"، [[احمد بن یحیی ضبی]] [[مورخ]] شهیر اندلسی و صاحب کتاب "[[بغیة الملتمس فی تاریخ رجال اهل الاندلس]]"<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲.</ref> و... اشاره کرد.<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از [[محمد بن تمیم نهشلی]] از [[اصحاب امام کاظم]] {{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۶۵؛ ابن داوود حلی، رجال ابن‌داوود، ص۱۶۶.</ref> [[هیثم بن عروه کوفی]] از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}}، <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۳۷.</ref> [[غیاث بن ابراهیم]] از اصحاب [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] {{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۰۵.</ref> [[دارم بن قبیصه دارمی]]<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۶۲.</ref> و [[عمرو بن مسلم]] و [[ابونجران]] از [[یاران امام کاظم]] {{ع}} و پسرش [[عبدالرحمن بن ابی‌نجران]] از [[اصحاب امام رضا]] {{ع}} <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۳۵.</ref> هم، به عنوان بخشی از چهره‌های ممتاز [[شیعی]] این [[قبیله]] نام برده شده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵، ۶۵،۸۰</ref> ضمن این که از ذکر نام چهره شیعی مشهور [[تمیم]] یعنی [[اصبغ بن نباته حنظلی]]<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۶۹.</ref> از [[یاران]] ویژه [[امام علی]] {{ع}} و از [[راویان]] بنام [[حدیث]] ایشان <ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۵۷.</ref> نیز نباید [[غفلت]] کرد.
==[[بنی‌تمیم]]==
[[قبیله بنی‌تمیم]] از تمیم بن مر بن اد بن طابه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، از [[نوادگان]] اسماعیل{{ع}} است و از بزرگ‌ترین [[قبایل]] مشهور [[عرب]] و از [[اعراب عدنانی]] است که در اکثر [[بلاد اسلامی]] منتشر شده است و به گروه‌های [[شیعه]] و [[سنی]] تقسیم شده است. هچنین درگیری‌های خونینی بین آنها اتفاق افتاده است.
[[سرزمین]] اصلی و خاستگاه [[قبیله تمیم]]، چند مکان از مناطق جزیرةالعرب به‌ویژه صحرای نجد بوده است که در دوره پیش از [[اسلام]]، به عنوان زیستگاه بنی‌تمیم از آنها یاد شده است. [[حیره]] در [[عراق]] و نیز [[بحرین]]، از دیگر سکونت‌گاه‌های تیره‌هایی از بنی‌تمیم بوده است.. از آغاز تأسیس [[بصره]]، [[تمیمی‌ها]] از نخستین ساکنان این [[شهر]] بودند و در این شهر از [[قدرت]] و [[نفوذ]] زیادی برخوردار بودند. با اقامت قبیله‌های رقیب در شهرهایی چون [[کوفه]] و بصره، اندک اندک [[تعصبات]] شهری جای [[تعصبات قبیله‌ای]] را گرفت؛ ازهمین‌رو، گاه به جای تمیم، از تمیم بصره و تمیم کوفه سخن به میان می‌آمد؛ چنان‌که [[احنف بن قیس]]، بزرگ [[تمیمیان]] بصره، در رویداد [[نبرد]] میان [[اَزد]] و تمیم در بصره به [[صراحت]] گفت که در نظر او [[ازد]] بصره از تمیم کوفه و ازد کوفه از تمیم [[شام]] والاتر است<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، مدخل بنی‌تمیم.</ref>.
درگیری‌های قبیله‌ای به‌ویژه در شهرهای بصره و کوفه و بعدها در [[خراسان]]، عمده‌ترین [[منازعات]] بنی‌تمیم در [[عهد]] [[اموی]] به شمار می‌رود. نقش [[سیاسی]] [[اجتماعی]] بنی‌تمیم در دوره اموی را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد نزاع‌های قبیله‌ای شایع در این دوره؛ مشارکت در [[فتوحات اسلامی]]؛ [[کوشش]] در شکل‌گیری [[خلافت عباسی]]. از آنجا که تمیمی‌ها با [[فرماندهی]] احنف بن قیس در [[فتوحات]] خراسان نقش گسترده داشتند و این منطقه از لحاظ [[اداری]] تابع بصره بود، نزاع‌های سخت قبیله‌ای همچون بصره، نخست میان تمیم و [[ربیعه]] و اندکی بعد، میان تمیم و ازد، از اواخر دوره [[معاویه]] تا پایان دوره اموی در مناطق [[خراسان]] ادامه داشت. پس از [[مرگ یزید]]، [[آتش]] [[ستیز]] میان [[تمیم]] و [[ازد]] در [[بصره]] چنان زبانه کشید که [[حکمران]] [[شهر]]، [[عبیدالله بن زیاد]] به‌ناچار از شهر گریخت و [[مسعود بن عمرو]] عتکی، بزرگ [[ازدیان]]، به‌دست [[تمیمی‌ها]] کشته شد. با [[هوشمندی]] [[احنف بن قیس]] و پرداخت [[مالی]] سنگین، این [[فتنه]] تا اندازه‌ای فرونشست<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۳۱۵۲.</ref>.
در [[جنگ جمل]]، بسیاری از تیره بنی‌حنظله [[قبیله بنی‌تمیم]] به تحریک [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[سپاه عایشه]] پیوستند؛ اما [[بنی یربوع]] همگی بر [[طاعت علی]]{{ع}} [[وفادار]] ماندند. در این [[نبرد]]، بخش بزرگ‌تر تمیم با [[رأی]] احنف بن قیس که بزرگ تمیم بصره بود، پس از [[رایزنی]] با [[امام علی]]{{ع}} از نبرد [[کناره‌گیری]] کردند. در [[جنگ صفین]]، تمیمی‌ها اغلب در صف [[سپاهیان امام علی]]{{ع}} جنگیدند و حتی کسانی چون احنف بن قیس، که در [[جمل]] از [[جنگ]] کناره گرفته بود، این بار در کنار [[امام]] وارد جنگ شدند. برخی [[تمیمیان]] به رغم [[همراهی با امام]] علی{{ع}} در [[صفین]]، پس از پایان این نبرد در شمار [[خوارج]] درآمدند. بعدها [[منازعات]] قبیله‌ای میان ازد و تمیم به خراسان نیز راه یافت و به نبرد میان مُضَر (تمیم و قیس) و [[یمن]] (ازد و [[ربیعه]]) تبدیل شد. [[اعراب]] [[مضر]] که بیشترشان را [[بنی‌تمیم]]، به‌ویژه [[بنوالهجیم]] و [[بنوالعنبر]] و [[بنومازن]] تشکیل می‌دادند، از [[اکثریت]] برخوردار بودند. [[طبری]] در ذکر حوادث [[سال ۱۲۰ هجری]] تصریح می‌کند که بیشتر خراسانیان از بنی‌تمیم‌اند<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۴۲۴۶.</ref>. در طول [[حکومت بنی‌امیه]]، دسته‌هایی از بنی‌تمیم در [[درگیری‌ها]] و شورش‌های صورت گرفته علیه [[حکومت]] مرکزی مشارکت داشتند.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص۸۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۶۶: خط ۱۷۲:
# [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[بنی تمیم (مقاله)|مقاله «بنی تمیم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴''']]
# [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[علی اصغر رجاء|رجاء، علی اصغر]]، [[بنی تمیم (مقاله)|مقاله «بنی تمیم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴''']]
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]
# [[پرونده: IM010553.jpg|22px]] [[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|'''بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۱۷۲: خط ۱۷۹:


[[رده:قبیله‌های عرب]]
[[رده:قبیله‌های عرب]]
[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش