←جنگ بنی مُصطلق
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
منافقان که شرکت در این [[جنگ]] را به [[مهلکه]] انداختن خویش قلمداد میکردند، در ظاهر چنین اظهار میداشتند که اگر احتمال جنگ میدادند [[مسلمانان]] را [[همراهی]] میکردند<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۱۱؛ طوسی، التبیان، ج۳، ص۴۳.</ref>. [[قرآن کریم]]، [[رفتار]] ایشان را چنین [[سرزنش]] میکند: «چون به [[منافقان]] گفته شد که بیایید در راه [[خداوند]] [[پیکار]] یا [[دفاع]] کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما [[پیروی]] میکردیم! اینان در همین [[روز]] به [[کفر]] نزدیکتر بودند تا به [[ایمان]]؛ چیزی به زبان میآورند که در [[دل]] ندارند و خداوند به آنچه پنهان میدارند آگاهتر است»<ref>{{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}} «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۳.</ref> | منافقان که شرکت در این [[جنگ]] را به [[مهلکه]] انداختن خویش قلمداد میکردند، در ظاهر چنین اظهار میداشتند که اگر احتمال جنگ میدادند [[مسلمانان]] را [[همراهی]] میکردند<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۱۱؛ طوسی، التبیان، ج۳، ص۴۳.</ref>. [[قرآن کریم]]، [[رفتار]] ایشان را چنین [[سرزنش]] میکند: «چون به [[منافقان]] گفته شد که بیایید در راه [[خداوند]] [[پیکار]] یا [[دفاع]] کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما [[پیروی]] میکردیم! اینان در همین [[روز]] به [[کفر]] نزدیکتر بودند تا به [[ایمان]]؛ چیزی به زبان میآورند که در [[دل]] ندارند و خداوند به آنچه پنهان میدارند آگاهتر است»<ref>{{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}} «و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۳.</ref> | ||
====[[جنگ]] | ====[[جنگ بنیمصطلق]]==== | ||
منافقان در [[سال ششم هجری]] برای بر افروختن [[اختلافها]] میان [[مهاجر]] و [[انصار]]، به [[اختلاف]] کوچکی که میان یکی از [[مهاجران]] و انصار پیش آمده بود دامن زده و [[فتنه انگیزی]] کردند؛ [[عبدالله بن اُبی]] در این ماجرا به سخن آمد که: پابرهنگان [[قریش]] در [[سرزمین]] ما بر ما بزرگی میکنند! اگر به [[مدینه]] برگشتیم، بیتردید عزیزان و محترمان مدینه ذلیلان را (که منظورشان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] بودند) از آن بیرون خواهند راند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۳۰۳؛ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۳۴۹.</ref>. [[آیات]] [[سوره منافقون]] در این باره نازل شدند<ref>{{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ...}} «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>. [[اصحاب]] و از جمله عبدالله، پسر عبدالله بن اُبی خواستار [[مجازات]] شدند، اما [[پیامبر]] [[رحمت]]{{صل}} سفارش به [[بردباری]] و [[مدارا]] کرد.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۴.</ref> | منافقان در [[سال ششم هجری]] برای بر افروختن [[اختلافها]] میان [[مهاجر]] و [[انصار]]، به [[اختلاف]] کوچکی که میان یکی از [[مهاجران]] و انصار پیش آمده بود دامن زده و [[فتنه انگیزی]] کردند؛ [[عبدالله بن اُبی]] در این ماجرا به سخن آمد که: پابرهنگان [[قریش]] در [[سرزمین]] ما بر ما بزرگی میکنند! اگر به [[مدینه]] برگشتیم، بیتردید عزیزان و محترمان مدینه ذلیلان را (که منظورشان [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] بودند) از آن بیرون خواهند راند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۳۰۳؛ ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۳۴۹.</ref>. [[آیات]] [[سوره منافقون]] در این باره نازل شدند<ref>{{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ...}} «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref>. [[اصحاب]] و از جمله عبدالله، پسر عبدالله بن اُبی خواستار [[مجازات]] شدند، اما [[پیامبر]] [[رحمت]]{{صل}} سفارش به [[بردباری]] و [[مدارا]] کرد.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۱۶۴.</ref> | ||