جز
جایگزینی متن - 'شهر مکه' به 'شهر مکه'
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابنشهرآشوب') |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
در همین سال، [[ابو اسحاق معتصم عباسی]]، فرزند [[هارون الرشید]]، سالار [[حج]] شد. وی با جمعیت بزرگی از [[سرداران]]، از جمله حمدویه [[فرزند علی]] ماهانی که [[حسن بن سهل]] وی را عامل یمن کرده بود، وارد [[مکه]] شد. جلودی با سپاه و سرداران خویش آنجا بود. ابراهیم بن موسی که در یمن قدرتی به هم زده بود، یکی از [[فرزندان]] [[عقیل بن ابی طالب]] را به عنوان حج به مکه فرستاد و [[دستور]] داد تا [[مراسم حج]] را با همراهانش به جا آورد. وقتی عقیلی به بستان [[ابن عامر]] رسید، باخبر شد که [[ابواسحاق بن هارون الرشید]]، سالار حج شده است و سرداران و [[سپاهیان]] زیادی با او هستند که کسی تاب [[مقاومت]] با او نخواهد داشت. پس در بستان ابنعامر ماند. وقتی کاروانی از حجگزاران و بازرگانان از آنجا میگذشت که [[پوشش]] و بوی خوش [[کعبه]] را همراه داشت، به آنان [[حمله]] برد و اموال بازرگانان و پوشش و بوی خوش کعبه را گرفت. حج گزاران و بازرگانان برهنه و [[جامه]] باخته، دو یا سه [[روز]] قبل از ترویه وارد مکه شدند. وقتی خبر به ابواسحاق رسید، به [[مشورت]] با سرداران پرداخت و در نهایت جلودی با صد نفر برای گوشمالی عقیلی و یارانش بیرون رفت و صبحگاهان در بستان ابن عامر بر آنان تاخت و آنان را محاصره کرد و بیشترشان را [[اسیر]] گرفت و عدهای پیاده گریختند. [[پوشش]] [[کعبه]]، بوی خوش و [[اموال]] بازرگانان و [[حج]] گزاران را باز پس گرفت، جز مقداری از چیزهایی را که افراد [[روز]] پیش با آن فرار کرده بودند. سپس [[اسیران]] را ده تازیانه زد و پس از [[تحقیر]]، آزادشان کرد که به سوی [[یمن]] باز گردند. اینان به [[سختی]] [[راه]] را پشت سر گذاشتند و بیشترشان از [[گرسنگی]] و برهنگی تلف شدند<ref>تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۲۴- ۱۲۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۱۴.</ref>. | در همین سال، [[ابو اسحاق معتصم عباسی]]، فرزند [[هارون الرشید]]، سالار [[حج]] شد. وی با جمعیت بزرگی از [[سرداران]]، از جمله حمدویه [[فرزند علی]] ماهانی که [[حسن بن سهل]] وی را عامل یمن کرده بود، وارد [[مکه]] شد. جلودی با سپاه و سرداران خویش آنجا بود. ابراهیم بن موسی که در یمن قدرتی به هم زده بود، یکی از [[فرزندان]] [[عقیل بن ابی طالب]] را به عنوان حج به مکه فرستاد و [[دستور]] داد تا [[مراسم حج]] را با همراهانش به جا آورد. وقتی عقیلی به بستان [[ابن عامر]] رسید، باخبر شد که [[ابواسحاق بن هارون الرشید]]، سالار حج شده است و سرداران و [[سپاهیان]] زیادی با او هستند که کسی تاب [[مقاومت]] با او نخواهد داشت. پس در بستان ابنعامر ماند. وقتی کاروانی از حجگزاران و بازرگانان از آنجا میگذشت که [[پوشش]] و بوی خوش [[کعبه]] را همراه داشت، به آنان [[حمله]] برد و اموال بازرگانان و پوشش و بوی خوش کعبه را گرفت. حج گزاران و بازرگانان برهنه و [[جامه]] باخته، دو یا سه [[روز]] قبل از ترویه وارد مکه شدند. وقتی خبر به ابواسحاق رسید، به [[مشورت]] با سرداران پرداخت و در نهایت جلودی با صد نفر برای گوشمالی عقیلی و یارانش بیرون رفت و صبحگاهان در بستان ابن عامر بر آنان تاخت و آنان را محاصره کرد و بیشترشان را [[اسیر]] گرفت و عدهای پیاده گریختند. [[پوشش]] [[کعبه]]، بوی خوش و [[اموال]] بازرگانان و [[حج]] گزاران را باز پس گرفت، جز مقداری از چیزهایی را که افراد [[روز]] پیش با آن فرار کرده بودند. سپس [[اسیران]] را ده تازیانه زد و پس از [[تحقیر]]، آزادشان کرد که به سوی [[یمن]] باز گردند. اینان به [[سختی]] [[راه]] را پشت سر گذاشتند و بیشترشان از [[گرسنگی]] و برهنگی تلف شدند<ref>تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۲۴- ۱۲۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۱۴.</ref>. | ||
وقتی [[ابوالسرایا]] در مقابله با [[سپاهیان]] [[مأمون]]، [[شکست]] خورد و به [[قادسیه]] رفت<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۸۳.</ref>، [[حمدویه بن علی بن عیسی]] به سوی من رفت و در [[نبرد]] با [[ابراهیم]]، بر یمن [[غلبه]] یافت و جمعیتی را فراهم کرد و با [[خلع]] [[خلیفه]]، از [[اطاعت]] او بیرون رفت. ابراهیم بن [[موسی]] به ناچار به سوی [[مکه]] رفت. در این [[زمان]]، مأمون، [[رجاء بن ابی ضحاک]] را به [[مدینه]] فرستاد تا [[امام رضا]] {{ع}} را به [[مرو]] ببرد تا [[ولایتعهدی]] خویش را به ایشان واگذارد. پس از آن مأمون با نظر [[عفو]] به ابراهیم نگریست و عیسی جلودی را با [[لباس]] سبز و [[بیعت]] امام رضا {{ع}} به مکه فرستاد و ابراهیم را به سوی بیعت فراخواند. وقتی ابراهیم سر [[همراهی]] یافت، مأمون [[ولایت]] یمن را برای او نوشت و از او خواست تا برای [[مبارزه]] با حمدویه به یمن برود و از جلودی نیز خواست تا وی را در غلبه بر یمن [[یاری]] دهد. ابراهیم از این پس به عنوان [[والی]] [[دستگاه خلافت]] وارد عمل شد. او در یمن با یکی از [[فرزندان]] حمدو یه مقابل شد و [[یاران]] زیادی از وی را کشت و او را فراری داد، سپس وارد [[صنعا]] شد. حمدویه خود به نبرد با ابراهیم برخاست و مبارزه شدیدی کرد و افراد بسیاری از یاران ابراهیم را کشت و او چارهای جز بازگشت به مکه نیافت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. بدین گونه [[ابراهیم]] دوباره در [[شهر | وقتی [[ابوالسرایا]] در مقابله با [[سپاهیان]] [[مأمون]]، [[شکست]] خورد و به [[قادسیه]] رفت<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۸۳.</ref>، [[حمدویه بن علی بن عیسی]] به سوی من رفت و در [[نبرد]] با [[ابراهیم]]، بر یمن [[غلبه]] یافت و جمعیتی را فراهم کرد و با [[خلع]] [[خلیفه]]، از [[اطاعت]] او بیرون رفت. ابراهیم بن [[موسی]] به ناچار به سوی [[مکه]] رفت. در این [[زمان]]، مأمون، [[رجاء بن ابی ضحاک]] را به [[مدینه]] فرستاد تا [[امام رضا]] {{ع}} را به [[مرو]] ببرد تا [[ولایتعهدی]] خویش را به ایشان واگذارد. پس از آن مأمون با نظر [[عفو]] به ابراهیم نگریست و عیسی جلودی را با [[لباس]] سبز و [[بیعت]] امام رضا {{ع}} به مکه فرستاد و ابراهیم را به سوی بیعت فراخواند. وقتی ابراهیم سر [[همراهی]] یافت، مأمون [[ولایت]] یمن را برای او نوشت و از او خواست تا برای [[مبارزه]] با حمدویه به یمن برود و از جلودی نیز خواست تا وی را در غلبه بر یمن [[یاری]] دهد. ابراهیم از این پس به عنوان [[والی]] [[دستگاه خلافت]] وارد عمل شد. او در یمن با یکی از [[فرزندان]] حمدو یه مقابل شد و [[یاران]] زیادی از وی را کشت و او را فراری داد، سپس وارد [[صنعا]] شد. حمدویه خود به نبرد با ابراهیم برخاست و مبارزه شدیدی کرد و افراد بسیاری از یاران ابراهیم را کشت و او چارهای جز بازگشت به مکه نیافت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۴۹.</ref>. بدین گونه [[ابراهیم]] دوباره در [[شهر مکه]] مقیم شد. | ||
در [[سال ۲۰۲ق]]، [[مأمون]] وی را [[امیر]] [[حج]] کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۸۷؛ المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۱۹۴؛ المحبر، ص۴۰؛ تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴۹.</ref>. برخی گفتهاند در همین سال مأمون [[ولایت]] [[یمن]] را که حمدویه بر آن [[سیطره]] یافته بود، به او داد<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۱۱۰؛ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۲۷۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۵۰.</ref>. به گزارش [[مسعودی]]، وی نخستین طالبی بود که به سالاری حج برگزیده شد، با اینکه با [[غلبه]] بر مکه سیطره یافته بود. سپس مینویسد: او کسی بود که در [[زمین]] [[فساد]] کرد و [[اصحاب]] [[ابراهیم بن عبیدالله حجبی]] و [[یزید بن محمد بن محمد حنظله مخزومی]]، [[جانشین]] حمدویه در مکه، و دستهای دیگر از [[اهل عبادت]] را در [[مسجدالحرام]] کشت<ref>مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۹.</ref>. ابراهیم در مکه علاوه بر انجام حج، [[مردم]] را به [[ولایتعهدی]] [[امام رضا]] {{ع}} [[دعوت]] کرد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۴۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۵۰- ۳۵۱.</ref> و بدین طریق [[همراهی]] خویش را با امام رضا {{ع}}، به عنوان [[ولیعهد]] [[خلیفه]] نشان داد. | در [[سال ۲۰۲ق]]، [[مأمون]] وی را [[امیر]] [[حج]] کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۳۸۷؛ المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۱۹۴؛ المحبر، ص۴۰؛ تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴۹.</ref>. برخی گفتهاند در همین سال مأمون [[ولایت]] [[یمن]] را که حمدویه بر آن [[سیطره]] یافته بود، به او داد<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۱۱۰؛ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۲۷۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۵۰.</ref>. به گزارش [[مسعودی]]، وی نخستین طالبی بود که به سالاری حج برگزیده شد، با اینکه با [[غلبه]] بر مکه سیطره یافته بود. سپس مینویسد: او کسی بود که در [[زمین]] [[فساد]] کرد و [[اصحاب]] [[ابراهیم بن عبیدالله حجبی]] و [[یزید بن محمد بن محمد حنظله مخزومی]]، [[جانشین]] حمدویه در مکه، و دستهای دیگر از [[اهل عبادت]] را در [[مسجدالحرام]] کشت<ref>مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۹.</ref>. ابراهیم در مکه علاوه بر انجام حج، [[مردم]] را به [[ولایتعهدی]] [[امام رضا]] {{ع}} [[دعوت]] کرد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۴۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۳۵۰- ۳۵۱.</ref> و بدین طریق [[همراهی]] خویش را با امام رضا {{ع}}، به عنوان [[ولیعهد]] [[خلیفه]] نشان داد. |