←ولادت و نیاکان
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
بعد از گفتن این سخنان [[ضد]] و نقیض که گاهی او را [[دروغگو]] و [[انسانی]] فرصتطلب که میخواهد با این وسیله بر آنها برتری جوید، و گاه او را افسون شده خواندند، آخرین سخنشان این بود که بسیار خوب «اگر راست میگویی [[سنگهای آسمانی]] را بر سر ما فرو ریز»<ref>{{متن قرآن|فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}} «بنابراین اگر راست میگویی پارههایی از آسمان را بر ما فرود آر» سوره شعراء، آیه ۱۸۷.</ref> و ما را به همان بلایی که به آن تهدیدمان میکنی [[مبتلا]] ساز تا بدانی ما از این [[تهدیدها]] نمیترسیم! | بعد از گفتن این سخنان [[ضد]] و نقیض که گاهی او را [[دروغگو]] و [[انسانی]] فرصتطلب که میخواهد با این وسیله بر آنها برتری جوید، و گاه او را افسون شده خواندند، آخرین سخنشان این بود که بسیار خوب «اگر راست میگویی [[سنگهای آسمانی]] را بر سر ما فرو ریز»<ref>{{متن قرآن|فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}} «بنابراین اگر راست میگویی پارههایی از آسمان را بر ما فرود آر» سوره شعراء، آیه ۱۸۷.</ref> و ما را به همان بلایی که به آن تهدیدمان میکنی [[مبتلا]] ساز تا بدانی ما از این [[تهدیدها]] نمیترسیم! | ||
و به این ترتیب [[بیشرمی]] و [[وقاحت]] را به آخر رساندند و [[کفر]] و [[تکذیب]] را به بدترین صورتی نشان دادند.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۲۱۴.</ref> | و به این ترتیب [[بیشرمی]] و [[وقاحت]] را به آخر رساندند و [[کفر]] و [[تکذیب]] را به بدترین صورتی نشان دادند.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۲۱۴.</ref> | ||
==پاسخ [[شعیب]]== | |||
اما شعیب در پاسخ آنها که سخنانش را حمل بر [[سفاهت]] و دلیل بر [[بیخردی]] گرفته بودند «گفت: ای [[قوم]] من! (ای گروهی که شما از منید و من هم از شما و آنچه را برای خود دوست دارم برای شما هم میخواهم) هرگاه [[خداوند]] دلیل روشن و [[وحی]] و [[نبوت]] به من داده باشد و علاوه بر این روزی [[پاکیزه]] و [[مال]] به قدر نیاز به من داده باشد، آیا در این صورت، صحیح است که من [[مخالفت]] [[فرمان]] او کنم و یا نسبت به شما قصد و غرضی داشته باشم و خیرخواهتان نباشم؟!»<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}} «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>. | |||
شعیب با این جمله میخواهد بگوید من در این کار تنها انگیزۀ [[معنوی]] و [[انسانی]] و [[تربیتی]] دارم، من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید و همیشه [[انسان]] [[دشمن]] چیزی است که نمیداند. | |||
سپس این [[پیامبر]] بزرگ اضافه میکند «[[گمان]] مبرید که من میخواهم شما را از چیزی باز دارم ولی خودم به سراغ آن بروم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}} «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>. | |||
به شما بگویم [[کمفروشی]] نکنید و [[تقلب]] و [[غش]] در [[معامله]] روا مدارید، اما خودم با انجام این [[اعمال]] ثروتی بیندوزم و یا شما را از [[پرستش]] [[بتها]] منع کنم اما خود در برابر آنها سر [[تعظیم]] فرود آورم، نه هرگز چنین نیست. | |||
از این جمله چنین بر میآید که آنها [[شعیب]] را متهم میکردند که او قصد سودجوئی برای شخص خودش دارد، و لذا صریحاً این موضوع را [[نفی]] میکند. | |||
سرانجام به آنها میگوید: «من یک [[هدف]] بیشتر ندارم و آن [[اصلاح]] شما و [[جامعه]] شما است تا آنجا که در [[قدرت]] دارم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}} «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>. | |||
«تنها از [[خدا]] [[توفیق]] میطلبم. تنها بر او تکیه میکنم و در همه چیز به او باز میگردم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}} «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>. | |||
برای [[حل مشکلات]]، با تکیه بر [[یاری]] او تلاش میکنم، و برای [[تحمل]] [[شدائد]] این راه، به او باز میگردم. | |||
سپس آنها را متوجه به یک نکته [[اخلاقی]] میکند و آن اینکه بسیار میشود که [[انسان]] به خاطر [[بغض]] و [[عداوت]] نسبت به کسی، و یا [[تعصب]] و [[لجاجت]] نسبت به چیزی، تمام [[مصالح]] خویش را نادیده میگیرد، و [[سرنوشت]] خود را به دست [[فراموشی]] میسپارد، به آنها میگوید «ای [[قوم]] من! مبادا [[دشمنی]] و عداوت با من شما را به [[گناه]] و [[عصیان]] و [[سرکشی]] وا دارد. مبادا همان [[بلاها]] و [[مصائب]] و [[رنجها]] و مجازاتهایی که به [[قوم نوح]] یا [[قوم هود]] یا [[قوم صالح]] رسید به شما هم برسد حتی [[قوم لوط]] با آن بلای [[عظیم]] یعنی زیر و رو شدن شهرهایشان و سنگباران شدن از شما چندان دور نیستند»<ref>{{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ}} «و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست» سوره هود، آیه ۸۹.</ref>. | |||
نه [[زمان]] آنها از شما چندان فاصله دارد، و نه مکان زندگیشان و نه [[اعمال]] و [[گناهان]] شما از گناهان آنان دست کمی دارد!. | |||
البته «[[مدین]]» که مرکز [[قوم شعیب]] بود از [[سرزمین]] [[قوم لوط]] فاصلۀ زیادی نداشت،؛ چراکه هر دو از مناطق [[شامات]] بودند، و از نظر زمانی هر چند فاصله داشتند اما فاصلۀ آنها نیز آنچنان نبود که تاریخشان به دست [[فراموشی]] سپرده شده باشد، و اما از نظر عمل هر چند میان [[انحرافات]] جنسی قوم لوط و انحرافات [[اقتصادی]] قوم شعیب، ظاهراً فرق بسیار بود، ولی هر دو در [[تولید]] [[فساد]]، در [[جامعه]] و به هم ریختن [[نظام اجتماعی]] و از میان بردن [[فضائل اخلاقی]] و اشاعۀ فساد با هم شباهت داشتند.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۲۱۵.</ref> | |||
== ولادت و نیاکان == | == ولادت و نیاکان == |