وظیفه امام در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
در دوره [[حکمرانی]] [[مأمون]] فرق و [[مذاهب]] گوناگونی پدید آمد و در اثر برخورد [[مسلمانان]] با [[عقاید]] و آرای [[اهل کتاب]] و نیز [[دانشمندان]] یونان، [[شبهات]] و اشکالات مختلفی پدیدار شد، چه مأمون [[گرایش]] به [[مذهب]] عقل‌گرای اعتزال داشت و همین امر موجب شد که به ترجمه کتب [[منطق]] و [[فلسفه]] [[تمایل]] نشان دهد. اما در واقع، [[هدف]] او آن بود که با رونق‌بخشی به اندیشه‌های وارداتی و اوهام و [[افکار]] [[فلاسفه]] یونان، از رونق بازار توجه به [[مقام علمی]] [[امامان]]، که پس از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} چشمگیر شده بود، بکاهد.
در دوره [[حکمرانی]] [[مأمون]] فرق و [[مذاهب]] گوناگونی پدید آمد و در اثر برخورد [[مسلمانان]] با [[عقاید]] و آرای [[اهل کتاب]] و نیز [[دانشمندان]] یونان، [[شبهات]] و اشکالات مختلفی پدیدار شد، چه مأمون [[گرایش]] به [[مذهب]] عقل‌گرای اعتزال داشت و همین امر موجب شد که به ترجمه کتب [[منطق]] و [[فلسفه]] [[تمایل]] نشان دهد. اما در واقع، [[هدف]] او آن بود که با رونق‌بخشی به اندیشه‌های وارداتی و اوهام و [[افکار]] [[فلاسفه]] یونان، از رونق بازار توجه به [[مقام علمی]] [[امامان]]، که پس از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} چشمگیر شده بود، بکاهد.
در میان مترجمان، [[پیروان]] [[متعصب]] مذاهب دیگر نیز بودند که همه آنان حسن‌نیت نداشتند و می‌کوشیدند در بازار داغ انتقال اندیشه‌های [[بیگانه]] به [[جامعه اسلامی]] فرصتی برای نشر عقاید نادرست خود بیابند؛ لذا عقایدشان را در کتب به ظاهر [[علمی]]، به مسلمانان منتقل کردند و این عقاید به سرعت در افکار گروهی از [[جوانان]] و ساده‌دلان رخنه کرد. از این‌رو امام رضا{{ع}} در مناظره با [[سلیمان مروزی]]، وقتی سخن از [[اعتقاد]] به [[جبر]] به میان می‌آید، به او هشدار می‌دهد که نظرات سلیمان ریشه در [[تفکر]] [[یهود]] دارد نه [[حقایق]] [[اسلام]]<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۵۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. این شرایط خاص [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[وظیفه]] سنگینی بر دوش [[امام هشتم]]{{ع}} به عنوان [[حافظ]] و پاسدار [[دین خدا]] نهاد و ایشان با [[آگاهی]] کامل از وضع خطرناک موجود، کمر [[همت]] بست و با شرکت در [[مناظرات]] [[آزاد]] با [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] و علمای [[اهل کتاب]] و... بی‌پایگی [[افکار]] و [[شبهات]] آنان را روشن ساخت و اصالت [[عقیده]] و [[فرهنگ اسلامی]] را [[حفظ]] کرد<ref>طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۲.</ref>
در میان مترجمان، [[پیروان]] [[متعصب]] مذاهب دیگر نیز بودند که همه آنان حسن‌نیت نداشتند و می‌کوشیدند در بازار داغ انتقال اندیشه‌های [[بیگانه]] به [[جامعه اسلامی]] فرصتی برای نشر عقاید نادرست خود بیابند؛ لذا عقایدشان را در کتب به ظاهر [[علمی]]، به مسلمانان منتقل کردند و این عقاید به سرعت در افکار گروهی از [[جوانان]] و ساده‌دلان رخنه کرد. از این‌رو امام رضا{{ع}} در مناظره با [[سلیمان مروزی]]، وقتی سخن از [[اعتقاد]] به [[جبر]] به میان می‌آید، به او هشدار می‌دهد که نظرات سلیمان ریشه در [[تفکر]] [[یهود]] دارد نه [[حقایق]] [[اسلام]]<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۵۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. این شرایط خاص [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[وظیفه]] سنگینی بر دوش [[امام هشتم]]{{ع}} به عنوان [[حافظ]] و پاسدار [[دین خدا]] نهاد و ایشان با [[آگاهی]] کامل از وضع خطرناک موجود، کمر [[همت]] بست و با شرکت در [[مناظرات]] [[آزاد]] با [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] و علمای [[اهل کتاب]] و... بی‌پایگی [[افکار]] و [[شبهات]] آنان را روشن ساخت و اصالت [[عقیده]] و [[فرهنگ اسلامی]] را [[حفظ]] کرد<ref>طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۲.</ref>
==[[گسترش عدالت]]==
[[عدالت]] از ریشهٔ «[[عدل]]» است و «عدل» دو معنای متضاد دارد: استوا ([[برابری]]) و [[اعوجاج]] ([[کجی]])<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.</ref>. از این‌رو به چیزی که همانند چیزی است، گفته می‌شود: «عِدل آن است» و «[[روز]] [[معتدل]]» یعنی روزی که [[گرما]] و سرمای آن برابر است<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۱۷۶۰.</ref>؛ لذا راغب [[اصفهانی]] [[معتقد]] است دو واژهٔ «عدالت» و «معادله» اقتضای برابری دارند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۲۵.</ref>. توجه به مفهوم لفظ «[[ظلم]]» که در برابر «عدل» است، [[تأیید]] خوبی برای لحاظ مفهوم «برابری» برای «عدل» است. به گفته راغب، از نظر لغویان و بیشتر [[دانشمندان]]، «ظلم» به معنای «چیزی را در جای ویژه خود ننهادن» است<ref>{{عربی|الظُّلْمِ وَضْعُ الشَّيْءِ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ الْمُخْتَصُّ بِهِ}}. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۱۵.</ref>.
عدالت و [[مساوات]] از ارزش‌هایی است که همه رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] مادی و [[معنوی]] [[انسان]] را شامل می‌شود و هرکس با هر [[آیین]] و مسلکی، در آرزوی آن است. [[رفتار]] پدر و مادر با [[فرزندان]]، روابط فامیلی و [[دوستی]]، [[سلوک]] [[معلم]] با شاگردان، برخورد [[کارگزاران]] و [[حاکمان]] با [[مردم]] و... باید رنگ عدالت داشته باشد. اما در این میان، [[عدالت اجتماعی]] ضروری‌تر است و به آب حیاتی می‌ماند که اگر در [[جامعه]] جاری شود، استعدادهای فراوانی شکوفا می‌شود و طراوت و [[شادابی]] رخ می‌نماید. اگر [[مسئولان حکومتی]] به هر دلیل، از آن سر برتابند. دیری نمی‌پاید که [[طوفان]] ظلم ریشه [[زندگی]] را می‌خشکاند.
[[اجرای عدالت اجتماعی]] به دست حاکمان است. از این‌رو [[جوامع انسانی]] در جست‌وجوی پیشوایانی عدل گسترند تا با رهبری‌شان امور [[ملت]] سامان گیرد<ref>ناظم زاده قمی، سید اصغر، تجلی امامت، ص۵۷.</ref>.
اگرچه [[امام رضا]]{{ع}} هیچ‌گاه مسئولیتی [[حکومتی]] نیافت تا بتوان روش عملی ایشان را در [[حکمرانی]] ارزیابی کنیم، اما از میان بیانات ایشان برای برخی [[یاران]] که [[اشتیاق]] داشتند [[امام]]{{ع}} [[قدرت]] را به دست گیرد، می‌توان تا اندازه‌ای این روش را ترسیم کرد. محمد بن عباده از امام{{ع}} پرسید:
چرا آنچه را [[امیرالمؤمنین]] گفت تأخیر انداختی و [[امتناع]] فرمودی؟ امام{{ع}} فرمود: وای بر تو ای اباحسن، من از نپذیرفتن این امر نگران نیستم. محمد بن عباده می‌گوید: امام{{ع}} [[اندوه]] مرا دریافت و فرمود: منظورت در این کار چیست؟ اگر امر [[حکومت]] چنان که می‌گویی به ما بازگردد و تو نیز چنان باشی که اکنونی، در آن [[روز]] هم چیزی نصیب تو نخواهد شد و مانند یکی از دیگران خواهی بود<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۷۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۷۱.</ref>.
امام{{ع}} ابن عباده را از [[واقعیت]] موجود [[جامعه]] [[آگاه]] می‌سازد و متذکر می‌شود تا زمانی که امر [[خلافت]] در همه زمینه‌ها به ایشان منتقل نشود، سودی در قبول آن نیست. ایشان روش خود را در حکومت و خلافت، اگر فراهم آید، به کنایه چنین بیان می‌دارد که در آن هنگام، نزد او هیچ‌کس را بر دیگری امتیازی نیست و رعایت [[قانون]] و [[عدل]] امری ضروری است. در حکومت [[رضوی]]، همچون [[حکومت علوی]] [[اختلاف طبقاتی]] و [[تبعیض]] میان افراد و ریختن [[مال و منال]] به جیب [[دوستان]] و یاران وجود ندارد، بلکه همه در [[حقوق اجتماعی]]، برابرند، بی‌آنکه امتیازی میان افراد وجود داشته باشد یا بر کسی به دلیل مصلحتی، [[ستم]] شود.
بیان امام{{ع}} درباره چگونگی روش او در [[اداره امور]] [[امت]] و حکومت، [[انتقاد]] آشکاری است بر شیوه [[نظام]] [[جائر]] [[زمان]] که بنای آن به هیچ‌رو بر [[عدالت]] [[استوار]] نبود، بلکه بر پایه [[حفظ مصالح]] ویژه‌ای بود که دوام حکومت و قدرت [[خلیفه]] و یاران و [[پیروان]] او را تضمین می‌کرد. [[خون]]، [[مال]]، آبروی [[مردم]] و همه دستگاه قدرت، در [[خدمت]] [[اعمال]] خودسرانه و هوس‌های ستمگرانه [[حاکم]] و [[خویشان]] و یارانش بود و از اصول [[عدالت]]، که [[اسلام]] با [[احکام]] و [[تعالیم]] انسانی‌اش آن را تضمین کرده است، اثری وجود نداشت.
[[رهبران]] [[مسلمین]] باید چنین باشند. اگر [[پیشوا]] [[ستمگری]] آغاز کند و به [[مال]] و [[جان]] و [[ناموس]] [[مردم]] [[تجاوز]] نماید و به آنان [[وعده]] [[دروغین]] دهد، و در [[داوری]]، جانب [[ظالم]] و [[ثروتمند]] را بگیرد، بی‌تردید چنین [[پیشوایی]] مغضوب خداست<ref>عطاردی، عزیزالله، جوامع الکلم، ص۴۰۳.</ref>.
فردی خارجی [[مذهب]] یا [[صوفی]] مسلک که [[خدا]] را در [[خرقه]]، [[سجاده]]، [[لباس]] چرکین، نان و سرکه محدود کرده بود، در [[اعتراض]] یا [[نصیحت]] به [[امام رضا]]{{ع}} گفت: {{عربی|الأمة تحتاج إلى من يأكل الجشب و يلبس الخشن و يركب الحمار و يعود المريض}}؛ مردم به [[رهبری]] نیازمندند که نان خشک خورد، لباس زبر پوشد، بر الاغ سوار شود و به [[عیادت]] مریض رود.
[[امام]]{{ع}} ناراحت شد و در [[اصلاح]] این [[تفکر]] غلط فرمود:
به [[راستی]]، یوسف [[پیغمبر]] بود و قبای فاخر دیباج می‌پوشید که دکمه‌هایش زرین بود و بر تکیه‌گاه [[آل فرعون]] می‌نشست و [[حکم]] می‌راند. وای بر شما، از امام توقع [[دادگری]] و عدالت است، که چون سخن گوید، راست گوید و چون حکم کند، عادلانه باشد و به وعده خود [[وفا]] کند. {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۰، ص۴۵۱؛ عطاردی، عزیزالله، مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۰۴.</ref>؟!
از نظر امام{{ع}} آنچه اهمیت دارد، عدالت [[رهبر]] است و یکی از [[دلایل]] [[وجود امام]]، ستاندن [[حق]] [[مظلوم]] از ظالم است، چنان‌که به [[فضل بن شاذان]] فرمود:
خدا در میان مردم [[سرپرستی]] نهاد که آنان را از تباه شدن باز دارد و حدود و [[احکام]] را اقامه کند... تا به [[رهبری]] او با [[دشمنان]] [[کارزار]] کنند و [[بیت‌المال]] را به دستورش تقسیم نمایند، و او [[نماز جمعه]] و جماعتشان را برپا دارد و آسیب [[ظالم]] را از [[مظلوم]] دفع کند<ref>{{متن حدیث|قال أبو محمد الفضل بن شاذان النيسابوري في العلل التي سمعنا من الرضا{{ع}} أنه قال: فَجَعَلَ عَلَيْهِمْ قَيِّماً يَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ يُقِيمُ فِيهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ... فَيُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ يَقْسِمُونَ بِهِ فَيْئَهُمْ وَ يُقِيمُونَ بِهِ جُمُعَتَهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ يَمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ}}. نک: ابن بابویه، محمد بن علی، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۳؛ همو، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۰۸.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۵.</ref>
==توجه [[امام]]{{ع}} به زمانه==
یکی از [[ویژگی‌های امام]] از نگاه [[امام رضا]]{{ع}} توجه به زمانه است. [[سیره ائمه]]{{عم}} آن بود که طبق شرایط زمانه، به [[خوراک]] و پوشاکشان توجه می‌کردند، اما در [[باطن]] و پنهان، زاهدانه می‌زیستند. [[محمد بن خلاد]] گوید:
روزی از [[حضرت رضا]]{{ع}} شنیدم که می‌گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر [[خلافت]] در دستم بود، غذای بسیار ساده می‌خوردم و [[لباس]] معمولی می‌پوشیدم و خود را بعد از [[راحتی]] به [[سختی]] می‌انداختم<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَئِنْ صِرْتُ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ لَآكُلَنَّ الْخَبِيثَ بَعْدَ الطَّيِّبِ وَ لَأَلْبَسَنَّ الْخَشِنَ بَعْدَ اللَّيِّنِ وَ لَأَتْعَبَنَّ بَعْدَ الدَّعَةِ}}. نک: طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الأخلاق، ص۱۱۵؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۶۲.</ref>.
امام رضا{{ع}} در تابستان بر [[حصیر]] و در زمستان بر گلیم می‌نشست و لباس زبر می‌پوشید، مگر هنگام حضور در میان [[مردم]] که لباس نو می‌پوشید<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹۲؛ قمی، عباس، الأنوار البهیة فی تواریخ الحجج الإلهیه، ص۲۱۲؛ نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینة البحار، ج۹، ص۲۲۱.</ref>.
[[ابوخداش مهری]] می‌گوید:
[[غلام]] حضرت رضا{{ع}} به نام [[عبید]] را در [[بصره]] دیدم. او می‌گفت: خراسانیانی نزد امام رضا{{ع}} رفتند و گفتند: مردم [[دوست]] ندارند چنین لباس (خوب و مناسب) بپوشید. امام{{ع}} فرمود: یوسف{{ع}}، [[پیغمبر]] و از [[اولاد]] [[پیامبران]] بود و [[لباس]] دیبا بر تن می‌کرد و شلوار زربافت می‌پوشید و در مجالس [[آل فرعون]] می‌نشست. اینها از [[مقام معنوی]] او نکاست. لباس گران‌بها آن‌گاه [[ناشایست]] است که [[خرج]] ضروری‌تری در پیش باشد. (اما) آنچه بر [[امام]] لازم است [[عدالت]] و [[راست‌گویی]] است، (نه کهنگی لباس). [[حلال و حرام]] [[خدا]] معلوم است و کم و زیاد آن فرق نمی‌کند.
در ادامه، از [[امام رضا]]{{ع}} نقل می‌شود:
[[شیعیان]] و [[دوستان]] [[ضعیف‌الایمان]] [[دوست]] دارند که من بر پلاس بنشینم و لباس زبر بپوشم، اما (زمانه اقتضای این را ندارد)<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۰، ص۴۵۱؛ عطاردی، عزیزالله، مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۰۴.</ref>.
بنابراین، امام باید با توجه به زمانه و شرایط، بهترین [[تصمیمات]] را بگیرد.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۲۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش