حکمت در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق'
جز (جایگزینی متن - 'ارذال' به 'اراذل')
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق')
خط ۸: خط ۸:
== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
=== معنای لغوی ===
=== معنای لغوی ===
این لغت به [[علوم]] عمیق و برهانی و اشراقات محکم و متقنی گفته می‌شود که هیچ [[شک]] و شبهه‌ای در آن نباشد. اصل این واژه از «[[حکم]]» به معنای جلوگیری و کنترل کردن گرفته شده؛ چنان که به لگام است که آن حیوان را کنترل می‌کند و مانع [[سرپیچی]] از صاحبش می‌شود «حکمة الدابة» گویند. بر این اساس، [[حکمت]] کمالی است که صاحبش را از [[اخلاق]] اراذل و امور [[زشت]] [[حفظ]] می‌کند<ref>المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر (للرافعی)، ج۲، ص۱۴۵.</ref> و یا از [[جهل و نادانی]] منع می‌کند<ref>معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ ه. ق.)، ج۲، ص۹۱.</ref>. برخی دیگر، حکمت را منع کردن به قصد [[اصلاح]] معنا کرده‌اند. در نتیجه، می‌توان حکمت را [[معرفت]] عمیق و دقیق به عالم، بر اساس [[علم]] و [[عقل]] تعریف کرد که موجب معرفت به موجودات و [[توفیق]] در انجام کارهای خیر می‌شود<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۴۸.</ref>. چون [[حکیم]] مثل علیم، از اوصاف کمالی و وجودی است، اصل حکمت نزد [[حق]] است و به هر کس بخواهد به مقدار ظرفیت و قابلیتی که دارد [[افاضه]] می‌نماید:
این لغت به [[علوم]] عمیق و برهانی و اشراقات محکم و متقنی گفته می‌شود که هیچ [[شک]] و شبهه‌ای در آن نباشد. اصل این واژه از «[[حکم]]» به معنای جلوگیری و کنترل کردن گرفته شده؛ چنان که به لگام است که آن حیوان را کنترل می‌کند و مانع [[سرپیچی]] از صاحبش می‌شود «حکمة الدابة» گویند. بر این اساس، [[حکمت]] کمالی است که صاحبش را از [[اخلاق]] اراذل و امور [[زشت]] [[حفظ]] می‌کند<ref>المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر (للرافعی)، ج۲، ص۱۴۵.</ref> و یا از [[جهل و نادانی]] منع می‌کند<ref>معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ .ق)، ج۲، ص۹۱.</ref>. برخی دیگر، حکمت را منع کردن به قصد [[اصلاح]] معنا کرده‌اند. در نتیجه، می‌توان حکمت را [[معرفت]] عمیق و دقیق به عالم، بر اساس [[علم]] و [[عقل]] تعریف کرد که موجب معرفت به موجودات و [[توفیق]] در انجام کارهای خیر می‌شود<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۴۸.</ref>. چون [[حکیم]] مثل علیم، از اوصاف کمالی و وجودی است، اصل حکمت نزد [[حق]] است و به هر کس بخواهد به مقدار ظرفیت و قابلیتی که دارد [[افاضه]] می‌نماید:
{{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۴۸.</ref>
{{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۴۸.</ref>


== نکاتی پیرامون واژه حکمت ==
== نکاتی پیرامون واژه حکمت ==
# حکمت درباره [[پروردگار]] ([[حکمت الهی]]) به معنی ایجاد عالم در نهایت [[احکام]] و إتقان است و درباره [[انسان]]، یعنی [[معرفت شهودی]] عالم و [[اسرار]] آن. انسان حکیم کسی است که اولاً، صاحب اصلی حکمت یعنی [[خداوند یکتا]] را به خوبی می‌شناسد؛ ثانیاً، از آنجا به [[نظام احسن]] و اتقن عالم و دقایق، رموز و اسرار [[معارف قرآن]] به خوبی واقف است<ref>لسان العرب (ط. دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع دار صادر، ۱۴۱۴ ه. ق.)، ج۱۲، ص۱۴۰.</ref> و ثالثاً، خود نیز در عمل آراسته به [[حلم]] و [[عدل]] است؛ زیرا [[حکیم]] در صفات، اقرب و اشبه [[مخلوقات]] به [[حق]] است.
# حکمت درباره [[پروردگار]] ([[حکمت الهی]]) به معنی ایجاد عالم در نهایت [[احکام]] و إتقان است و درباره [[انسان]]، یعنی [[معرفت شهودی]] عالم و [[اسرار]] آن. انسان حکیم کسی است که اولاً، صاحب اصلی حکمت یعنی [[خداوند یکتا]] را به خوبی می‌شناسد؛ ثانیاً، از آنجا به [[نظام احسن]] و اتقن عالم و دقایق، رموز و اسرار [[معارف قرآن]] به خوبی واقف است<ref>لسان العرب (ط. دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع دار صادر، ۱۴۱۴ .ق)، ج۱۲، ص۱۴۰.</ref> و ثالثاً، خود نیز در عمل آراسته به [[حلم]] و [[عدل]] است؛ زیرا [[حکیم]] در صفات، اقرب و اشبه [[مخلوقات]] به [[حق]] است.
# برخی اهل لغت، اصل در معنای این واژه را [[حکم]] کردن در قضایا و حمل [[قطعی]] و جزمی محمول بر موضوع گفته‌اند؛ لذا حکیم کسی است که در مسائل [[علمی]] و [[معارف]] ربانی و [[علوم قرآنی]]، به طور جزمی و بدون تردید حکم می‌کند<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. در [[فرهنگ قرآن]]، کسی می‌تواند در [[اسرار]] عالم و [[امور غیبی]] و یا در [[حل منازعات]] [[اجتماعی]] و یا [[احکام دینی]] به طور قطعی حکم کند که {{عربی|مؤید من عند الله}} باشد؛ زیرا چنین علمی اختصاص به [[پروردگار]] دارد و [[خداوند]] تنها [[بندگان خاص]] خود را که از [[ابتلائات]] و [[آزمایش‌های الهی]] سربلند بیرون آمده‌اند، بر آن مطلع می‌نماید: {{متن قرآن|اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ * إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ * وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ * وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ}}<ref>«بر آنچه می‌گویند، شکیبا باش و از بنده ما داود توانمند یاد کن که اهل بازگشت (و توبه) بود * ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند * و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند * و فرمانروایی او را استوار کردیم و به او فرزانگی و گفتار پایانبخش (در داوری) دادیم» سوره ص، آیه ۱۷-۲۰.</ref>.
# برخی اهل لغت، اصل در معنای این واژه را [[حکم]] کردن در قضایا و حمل [[قطعی]] و جزمی محمول بر موضوع گفته‌اند؛ لذا حکیم کسی است که در مسائل [[علمی]] و [[معارف]] ربانی و [[علوم قرآنی]]، به طور جزمی و بدون تردید حکم می‌کند<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. در [[فرهنگ قرآن]]، کسی می‌تواند در [[اسرار]] عالم و [[امور غیبی]] و یا در [[حل منازعات]] [[اجتماعی]] و یا [[احکام دینی]] به طور قطعی حکم کند که {{عربی|مؤید من عند الله}} باشد؛ زیرا چنین علمی اختصاص به [[پروردگار]] دارد و [[خداوند]] تنها [[بندگان خاص]] خود را که از [[ابتلائات]] و [[آزمایش‌های الهی]] سربلند بیرون آمده‌اند، بر آن مطلع می‌نماید: {{متن قرآن|اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ * إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ * وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ * وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ}}<ref>«بر آنچه می‌گویند، شکیبا باش و از بنده ما داود توانمند یاد کن که اهل بازگشت (و توبه) بود * ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند * و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند * و فرمانروایی او را استوار کردیم و به او فرزانگی و گفتار پایانبخش (در داوری) دادیم» سوره ص، آیه ۱۷-۲۰.</ref>.
# بنابر آنچه اشاره شد، حکیم در [[قرآن]] به کسی اطلاق می‌شود که به [[افاضه]] و [[اشراق]] [[الهی]]، در مرتبه‌ای از [[معرفت]] و [[یقین]] باشد که در [[مراتب یقین]]، از [[علم الیقین]] به [[عین الیقین]] و سپس در مرتبه [[حق الیقین]] مستقر باشد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ه. ق.)، ج۱۹، ص۵۷.</ref>. {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ...}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند * جز فرستاده‌ای را که بپسندد.».. سوره جن، آیه ۲۶.</ref>.
# بنابر آنچه اشاره شد، حکیم در [[قرآن]] به کسی اطلاق می‌شود که به [[افاضه]] و [[اشراق]] [[الهی]]، در مرتبه‌ای از [[معرفت]] و [[یقین]] باشد که در [[مراتب یقین]]، از [[علم الیقین]] به [[عین الیقین]] و سپس در مرتبه [[حق الیقین]] مستقر باشد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ .ق)، ج۱۹، ص۵۷.</ref>. {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ...}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند * جز فرستاده‌ای را که بپسندد.».. سوره جن، آیه ۲۶.</ref>.
# در کلمات [[اهل بیت]] {{عم}}، [[حکمت]] در مقابل [[سفاهت]] و [[سطحی‌نگری]] به کار رفته. بر این مبنا، [[حکیم]] کسی است که [[معرفت]] کامل و [[علم]] جزمی به امور عالم و [[احکام]] و [[معارف الهی]] دارد. {{متن حدیث|عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> فَقَالَ إِنَّ‏ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْكُمْ فَهُوَ حَكِيمٌ}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبة العلمیة الإسلامیة. ۱۳۸۰ ه. ق.)، ج۱، ص۱۵۱.</ref>.
# در کلمات [[اهل بیت]] {{عم}}، [[حکمت]] در مقابل [[سفاهت]] و [[سطحی‌نگری]] به کار رفته. بر این مبنا، [[حکیم]] کسی است که [[معرفت]] کامل و [[علم]] جزمی به امور عالم و [[احکام]] و [[معارف الهی]] دارد. {{متن حدیث|عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> فَقَالَ إِنَّ‏ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْكُمْ فَهُوَ حَكِيمٌ}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبة العلمیة الإسلامیة. ۱۳۸۰ .ق)، ج۱، ص۱۵۱.</ref>.
# به این ترتیب، کسی از سوی [[پروردگار]] لایق [[حکمت الهی]] می‌گردد که [[دل]] و [[روح]] او از [[شهوات]] و [[هواهای حیوانی]] [[مطهر]] باشد و چنین گوهری با کسب و تحصیل متعارف به دست نمی‌آید<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ط. ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ه. ش.)، ج۱، ص۱۸۲ و ج۵، ص۲۱۳ و ج۱، ص۳۹۴.</ref>. در [[نصایح]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} است که درباره حکمت می‌فرماید: {{متن حدیث|بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُمْ إِنَّ الزَّرْعَ يَنْبُتُ فِي السَّهْلِ وَ لَا يَنْبُتُ فِي‏ الصَّفَا وَ كَذَلِكَ‏ الْحِكْمَةُ تَعْمُرُ فِي قَلْبِ الْمُتَوَاضِعِ وَ لَا تَعْمُرُ فِي قَلْبِ الْمُتَكَبِّرِ الْجَبَّارِ... الْقُلُوبُ مَا لَمْ تَخْرِقْهَا الشَّهَوَاتُ وَ يُدَنِّسْهَا الطَّمَعُ وَ يُقْسِهَا النَّعِيمُ فَسَوْفَ تَكُونُ أَوْعِيَةً لِلْحِكْمَةِ}}<ref>تحف العقول (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ ه. ق.)، ص۵۰۴.</ref>.
# به این ترتیب، کسی از سوی [[پروردگار]] لایق [[حکمت الهی]] می‌گردد که [[دل]] و [[روح]] او از [[شهوات]] و [[هواهای حیوانی]] [[مطهر]] باشد و چنین گوهری با کسب و تحصیل متعارف به دست نمی‌آید<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ط. ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ه. ش.)، ج۱، ص۱۸۲ و ج۵، ص۲۱۳ و ج۱، ص۳۹۴.</ref>. در [[نصایح]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} است که درباره حکمت می‌فرماید: {{متن حدیث|بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُمْ إِنَّ الزَّرْعَ يَنْبُتُ فِي السَّهْلِ وَ لَا يَنْبُتُ فِي‏ الصَّفَا وَ كَذَلِكَ‏ الْحِكْمَةُ تَعْمُرُ فِي قَلْبِ الْمُتَوَاضِعِ وَ لَا تَعْمُرُ فِي قَلْبِ الْمُتَكَبِّرِ الْجَبَّارِ... الْقُلُوبُ مَا لَمْ تَخْرِقْهَا الشَّهَوَاتُ وَ يُدَنِّسْهَا الطَّمَعُ وَ يُقْسِهَا النَّعِيمُ فَسَوْفَ تَكُونُ أَوْعِيَةً لِلْحِكْمَةِ}}<ref>تحف العقول (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ .ق)، ص۵۰۴.</ref>.
# با توجه به آنچه در معنای حکمت گفته شد، روشن می‌شود که حکمت به آن دسته از [[علوم]] جزمی و [[یقینی]] گفته می‌شود که با اشراقات [[باطنی]] و یا [[عنایات]] خاص ربانی، از طریق [[اولیای الهی]] {{عم}} به بندگانی که از ضمیری [[پاک]] و [[نفوس]] قدسی برخوردار باشند، [[عنایت]] می‌شود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}:‏ مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ‏ أَرْبَعِينَ‏ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}<ref>جامع الأخبار (للشعیری) (ط. مطبعة حیدریة، بی‌تا)، ص۹۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۴۸.</ref>
# با توجه به آنچه در معنای حکمت گفته شد، روشن می‌شود که حکمت به آن دسته از [[علوم]] جزمی و [[یقینی]] گفته می‌شود که با اشراقات [[باطنی]] و یا [[عنایات]] خاص ربانی، از طریق [[اولیای الهی]] {{عم}} به بندگانی که از ضمیری [[پاک]] و [[نفوس]] قدسی برخوردار باشند، [[عنایت]] می‌شود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللهِ {{صل}}:‏ مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ‏ أَرْبَعِينَ‏ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}<ref>جامع الأخبار (للشعیری) (ط. مطبعة حیدریة، بی‌تا)، ص۹۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۴۸.</ref>


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش